زنان، مادران و دختران وطنم؛ به پا خیزید!

 

 

سلیمان کبیر نوری

 

سلام و درود به مادران و دختران میهن!

سلام و درود به زنان بال بسته و بالشکسته دردمند  میهن من!

نفرین بر حاکمیتی که کمیته تحقیق جرایم و مجازات وزارت عدلیه  آن خواسته است حکم سنگسار، قطع دست و پا و دُره زدن را درج قانون اساسی کشور نماید!

چرا در وزارت عدلیه ی متهم به فساد و ارتشاء،  کسانی منتصب شده اند که بر مبنای قواعد و قوانین غیر قرانی، چون متحجران فاسد دیوبندی،  شریعتمداران مسافر در بدویت و بربریت قُمی عمل میکنند. آن بالا نشستگان ارگ نشین با سکوت مرگبار روزگاران بدوی و رنج نامه ی سیاهء ضد انسانی را خموشانه به نظاره نشسته اند.

درود برزنان ستم کشیده ای که با درد های جانسوز وجهانسوز، نتوانسته اند حتا آهی بکشند؛ قصه درد و رنج نامه ای خویش بازخوانند. چو شگوفه یی بدست خشم و ستم سنگسار شده اند، تیر باران شده اند، دره خورده اند، مثله شده اند، ، با تبر پارچه پارچه شده و یا هم گوش و بینی و لب... بریده شده اند.

حسرت تازه گی و خنده را به فریاد آسمان برده اند، خفه شده اند...یا از فرط شکنجه تن و زخم روح خویشتن را حلق آویز کرده یا آتش زده اند.

پس درود بر همه قربانیانی که در زیرسلطه ملاهای مزدور و بیسواد و کم سواد و متحجر و در زیر حمایت و پوشش حاکمیت جلالتمابی حامد کرزی شکنجه شده و یا جان باخته اند.

هرآنچه میگذرد، این همه کلاً در زیرسایه کلاه وچپن ابریشمین جناب عالی حامد کرزی به وقوع میپیوندد. کلاه وچپنی که امروز شهرت جهانی کسب کرده است و بمثابه سمبول تریاک،  فساد و ارتشا ، ترور و دهشت و وحشت و انفجار  در جهان شناخته شده است.

مادران گران ارج، خواهران گرانقدر میهن!

من میبینم که آدمیان در قرن بیست ویک جهان را بر شما دوزخ ساخته اند.

راستش ، بعد از شنیدن خبر تلخ و سنگین بریدن بینی و لب خواهرم ستاره در ولایت هرات، خواستم با هموطنان عزیزم  درد دلی داشته باشم و خود را کم از کم، از درد  درون سوز و جانکاه و استخوان سوزبا فریاد و اشکی وارهانیده  و سبک سازم که نشد که نمیشود. کجا مرهم این زخم ناسور درمان کند؟

***

 این فاجعه در کجا اتفاق افتاده است؟

در کشوری که قانون جنگل دران حاکم است.

 پادشاه آن به قول خودش، یک شیر است شیر.

 شیری بنام حامد کرزی ( کارمند شرکت نفتی امریکایی بنام یونیکال. کمپنی ایکه به قول نویسندگان غربی  « این شیر را »  به این پست منتصب نموده است.)

روباه کرداری که سردراین نقاب میکند نه توان واراده یی دارد که ما توهم میکنیم، نه فرمانروای مجازات و مکافاتی است و نه حتا قدرت تسلیت و تسلایی دارد!

شیر دمبریده که با ضعف تهوع آوراذعان به عشق و دلباختگی به رهایی ملا برادارش از زندان پاکستان میکند و همه آزادی را برای زندانیان طالبان تروریست از گوانتانامو و بگرام خلاصه میکند. خونی که چکید، کاردی که برید، نه او را خط چپن شکند!

***

مادران و خواهران فریاد خفته در گلو!

پیش ازین نبشته؛ نامه ی ازقلم این نگارنده  در همین باب به دست امواج سپرده شده بود که برای مطالعه ی آن لطف نموده بالای عنوان زیر کلیک فرمایید:

 

www.youtube.com/watchv=FEJPaYGqLhI

شکست سکوتی که دنیا و عرش را به لرزه در میآورد!

راستش؛ در مقابل ده ها تن از هموطنان چه از داخل کشور، و چه بیرون ازآن،  ضمن ارسال ایمیل ها و صحبت های تلفونی،  ابرازداشته اند که، با خواندن و شنیدن این متن؛ حتا، های های گریسته واشک ریخته اند.

  آیا میدانید که  امروز افرادی بنام ملا ها، داملاها و  مولوی ها، جوانان را بخاطرعشق و محبت  و دوستی پاک،  تیرباران و سنگسار کرده و دُره میزنند؛  و درهمانحال خود، اعمال  فحشا را بنام صیغه، جهاد النکاح و حتا فراترازآن،  بدون نکاح (به توافق جانبین) توجیهِ اسلامی و شرعی داده و غرق در عیاشی اند؟ برای اثبات به یکی از هزاران مدارک دقیق،  به ویدیوی آیت الله... یکی از استادان و عالمان دینی در دانشگاهی بنام « خاتم النبیین » گوش دهید که ساختمان آن میلیون ها دلارهزینه برداشته است و به حکمت یکی از رهبران جهادی ـ «حضرت آیت الله محسنی» بنیادگذاری شده است:

مادران و خواهران گران ارج !

آیا به یاد دارید که در قریه شینواری غوربند ولایت پروان ( جایی که ملا خواصی منشی پارلمان افغانستان گویا ازمردم آن محل نماینده گی میکند)، قوماندان طالبان با چند تنی از زیردستانش، برخانمی تجاوزکردند؟.اما فقط همان زن، آنهم درملای عام گوسپندان دوپای و دُمبریده ای که برای تماشا حاضر صحنه بودند، تیر باران شد و بس؟

 کجا شد متجاوزین طالبی هرزه مقتدیان آقای خواصی منشی پارلمان افغانستان؟

(گفته میشود اقای خواصی با ریش گِردِ و درشت و بَبَرحکمتیارگونه اش، عضو ارشد حزب اسلامی حکمتیار، حتا در پارلمان افغانستان  نیز در پناه و پوشش و حمایت  آی اس آی !؟  به سر میبرد.)

اینهمه در حالی جریان و سریان دارد که استعمار گران غربی؛ با شاه شجاع های جهادی و اسلامی به ریاست شیرحامد کرزی ۱۲ سال است با شعار های حقوق بشروجمهوری اسلامی و عدالت و دموکراسی و حقوق زن و مادر و کودک کشور و مردمان مان را به گروگان گرفته اند و از جمله با ایجاد بیش از ۶۲ تلویزیون و ده ها رادیو، طی شب و روز به شستشوی مغزی و کار های پرنیرنگ روانشناسانه پرداخته اند، و چنانکه همه می بینیم نتیجه علوی انسانیت و ترقی بشری نیست که نیست  بلکه برعکس ازین مردم، فقط  بوزینگان و آدمکان دوپا ساخته اند، تا هرآنچه خود خواهند، همان را به کمک و یاری مزدوران خویش، به سهولت تحمیل بکنند. تا جا را برای حضور بنیادگرایی طالبانی و برای غارت یکی از بزرگترین منابع زیزمینی جهان (طلای سیاه و گاز آسیای میانه) مساعد ساخته لیتیوم و اورانیم و سایر منابع کشورآفت زده یی بنام افغانستان را خالی سازند.

ای مادر و ای خواهر وطن!

باییست ایستاد وفریاد کرد که زن سازنده انسان است،  زن در هرکجایی که هست، نیمی از پیکرجامعه است؛ نیمی ازوزن جامعه است. بدون اشتراک زن، تعمیل آرمان شگوفایی و بهروزی هرجامعه ای محال است. اگر زن بخواهد، زن بجُنبد، جهان می جنبد و جهان دگرگون میشود.

امروز  بیشترینه  پیشتازان،  پیشکسوتان و تحصیلکردگان زن افغانستان درغربت به سر میبرند و در رنج زنان درون وطن میسوزند ولی متاسفانه فعالیت قوی و انسجام محسوس و موثرو سازنده ای نداشته اند.

هرگاه درکمیت  گسترده طیف زنان تحصیلکرده و روشن ضمیر و با درک واحساس دراروپا، امریکا، آسترالیا و سایر کشور ها، که به جبر و از استبداد زمان مجبور به ترک وطن شده اند، طی سالیان متمادی، تحرکات منسجم دادخواهانه صورت میگرفت؛ میتوانست برای رهایی مادران و خواهران در بند کشیده داخل کشوربه مثابه وسیله فشار برگرداننده گان اصلی  سیاست جاری تبارز کند.

معلوم است و با گذشت زمان و تجربه های بیشتر ثابت تر شده میرود که هژمونیست های غرب برای کمک به مردم ما و برای کمک به زنان اسیر و دربند شاه وشیخ نیامده اند. آنان  برای خود برنامه دارند. مگر با درد و دریغ که دولت و حکومتی هم که به نام دولت اسلامی افغانستان بر ما تحمیل شده است؛ نه تنها برنامه ای برای بهبودی و بهروزی مردم از طریق ایجاد زیرساخت های سیاسی – اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی کشور نداشته است، بل حتا کوچکترین اراده عملی و واقعی را برای بهبود وضع فوق العاده نابسامان زنان تبارز نداده و به دموکراسی و احقاق حقوق زن که خود مدعی بوده است اثبات اعتقاد نکرده است.

پس چه باید کرد؟

مادر وخواهر آگاه و پیشرو هموطن!  در هرکشور وهر کجایی که هستید! باهم تماس گیرید، روابط را گسترده سازید! سازمانهای کشوری مستقل را ایجاد کرده،  با مدیریت نیرومند و یک دست ازیک تریبیون قوی پژواک ضجه های سوزاننده و دادخواهانه ی مادران و خواهران خویش را پشتیبانی کنید! با راه اندازی تظاهرات، پروتست ها و گردهمایی ها به گوش جهانیان برسانید که ما زنده ایم، ما لبهای بریده را بهم پیوند میزنیم تا یک دهن فریاد شویم تا یک لب بوسه شویم.

 ما بریده نمیشویم!

ضربه ها مارا همانند بحر و دریا به موج و به سونامی مبدل میکند!

***

رویکردها:

-   آواز درد و ضجه همه روزه از مادران و خواهران کشور

-  متوقعم یکی از کارکرد های شگرف و تاریخی هموطن عزیز مان (محترم شفیع عیار) را به ارتباط موضوع؛ نیز تماشا فرمایید که بی محابا و با شجاعت و تردستی و عشق به انسان و انسانیت تمام برای  دگرگونی این میهن بلاکشیده قد برافراشته است و به مبارزه ی بی امان و پایدار بر ضد  تاریکی، جهل، خرافات، دوکانداران ریاکار مذهب و تیکه داران قباپوش دین  قامتِ بلند و نوینی فراز کرده است.

 

 اجتماعی ـ بامداد۱۴/۱ـ۱۳۰۱