ما سالها اعتقاد مان به مبارزه را درعمل نشان دادهایم
کارول کاریولا :
« ما امروز درموقعیت سیاسی مشخصی قرار داریم که وجه مشخصه آن ایجاد اشتراک و همگرایی وایجاد یک جبهه اکثریت متنوع تر وگسترده تر است .»
جهان در دو سال گذشته شاهد بزرگترین و طولانی ترین مبارزه توده ای در برابر نظام آموزشی نیولیبرال در چیلی بود. باوجود فشار های بی مانند حکومت ، این جنبش توده ای از پا نیفتاده و به مقاومت و پیکار برای اصلاحات بنیادی در نظام آموزشی و برقراری یک سیستم انسانی و قابل دسترسی برای لایه های ناتوان و کم درآمد جامعه و در کل آموزش عالی همگانی و رایگان برای همه ادامه دادند. دراین دوسال صد ها هزارجوان در سراسر چیلی به خیابان ها ریختند و درراه برآورده شدند خواست ها و اماج های انسانی شان رزمیدند .درانتخابات ماه گذشته که با پیروزی نیرو های ترقیخواه به رهبری خانم میشلی با چه لی انجامید ، نماینده گان نسل مقاوم جوان توانستند تا دراین پیروزی نقش اثرمندی داشته باشند.از جمله کارول کارلیو ،کامیلا والیو ، جیورجیو جکسون و گابریل بوریک چهارتن از رهبران این جنبش توانستند به مجلس چیلی راه بیابند و در پیشبرد اصلاحات آموزشی خانم باچه لی را یاررسانند. بانو کارول کاریولا جوان ۲۶ ساله دبیرکل سازمان جوانان کمونیست چیلی (JJCC ) یکی از رهبران این جنبش اجتماعی است که درسازماندهی پیکار دلیرانه جوانان و دانشجویان نقش برازنده ای را ایفا نمود. به تازه گی ها روز نامه « سانتیاگو تایمز» با کارول کاریولا عضو جوان مجلس نماینده گان چیلی گفت و گوی جالبی را انجام داده است که دورنمایه آن برای نسل جوان و میهنپرست کشور ما خالی از دلچسپی نیست. ما بخش هایی از این گفت و گو را در اختیار خواننده گان بامداد میگذاریم. ( بامداد )
گفت و گوی « سانتیاگو تایمز» با کارول کاریولا عضو مجلس نماینده گان چیلی
پرسش: چه عاملی سبب افزایش کرسیهای نماینده گی حزب کمونیست در انتخابات اخیرشد؟ آیا دلیل جنبش دانشجویی بود، یا ایتلاف با شش حزب و سازمان دیگر در ایتلاف « اکثریت نوین» ؟
پاسخ : من این دو عامل را از یکدیگر جدا نمیکنم. حزب کمونیست سابقهای طولانی در چیلی دارد و تا سال ۱۳۵۲ حضور قدرتمندی در مجلس داشت؛ در همان سال کودتا و استقرار دیکتاتوری (۱۳۵۲)، ما ۲۵ نماینده در مجلس داشتیم. پیروزی حزب در انتخابات ماه گذشته، نشان دهنده احیای پشتیبانی مردم از حزب ماست؛ چیزی که دیکتاتوری راه آن را برما بسته بود. به نظرمن علت اینکه حزب دوباره توانسته است چنین حمایتی را در راه یافتن به مجلس بدست آورد، سالها کار و فعالیت حزب طی سالهای دیکتاتوری (۱۳۵۲ تا ۱۳۶۹) در راه بازگرداندن دموکراسی است.
حزب پس از آنکه به استقرار دوباره دموکراسی یاری رسانبد، نقش بسیار مهمی در سازماندهی جنبشهای اجتماعی بازی کرد؛ چه درجنبش دانشجویی و چه در میان طبقه کارگر و سندیکاها. مردم برآمد و دستاوردهای این فعالیت حزب را بهخوبی دیدند، و تعهد و بیباکی ما را در مبارزه ای که حزب ازمیان آن زاییده شده بود، تشخیص دادند و بر آن اذعان داشتند. افزایش تعداد نمایندگان حزب در مجلس- که نسبت به انتخابات چهارسال پیش دو برابر شد - نتیجه همین توجه و تشخیص مردم و نیز این واقعیت است که ما توانستیم با نیروهای دیگر جبهه متحدی تشکیل دهیم که به ما امکان داد تعداد نماینده گان مان را درمجلس بیشتر کنیم. یکی ازهدفهای ما این است که « نظام انتخاباتی دو- نامزدی» را که برای بیرون نگاه داشتن ما ازمجلس تنظیم شده بود، برچینیم. ( بربنیاد این شیوه انتخابات، هر حوزه انتخاباتی فقط دو نامزد دارد که از راه رای دادن به فهرستهای انتخاباتی- و نه مستقیماً به اشخاص - برگزیده میشوند. در این شیوه، در عمل بخش بزرگی از رایها به حساب آورده نمیشود، چون فقط دو فهرستی که بیشترین رای را دارند- و گاهی فقط یکی از آنها- نماینده به مجلس میفرستند.)
پرسش: میشل باشه له قول داده است که آموزش را رایگان کند. دولت او هزینه این کار را از کجا تامین خواهد کرد؟
پاسخ : ایتلاف « اکثریت نوین » که میشل باشهله در صدر آن است، شماری از خواستهایی را که جنبشهای اجتماعی مطرح کردهاند در برنامه خود گنجانده است. یکی از مهمترین این خواستها، نظام آموزشی رایگان و با کیفیت خوب برای همگان است. همانطور که ما هم گفتهایم، برقراری چنین نظامی مستلزم اصلاح نظام مالیاتی کشوراست. قصد این است که کسانی که درآمد بیشتری دارند مالیات بیشتری بپردازند. اجرای این نظام مالیاتی منابع مالی لازم را در اختیار ما میگذارد تا بتوانیم اصلاح آموزشی را انجام دهیم. هدف این است که دولت با اجرای اصلاح مالیاتی در مدت چهار سال بتواند نزدیک به ۸ میلیارد دلار آمریکا درآمد به دست آورد. با این پول میتوانیم نه فقط بودیجه آموزش رایگان در مقطعهای ابتدایی تا عالی، بلکه بودیجه دیگر اصلاحات اجتماعی مثل اصلاح نظام بهداشت و درمان و بازنشسته گی را هم تامین کنیم. بنابراین باید بگویم که اصلاح نظام مالیاتی پیشنهاد شده از سوی باشهله اصلاح مترقی است که هدفش دگرگون کردن نظام مالیاتی کنونی است، به طوری که برخلاف نظام کنونی، هر کس که درآمد بیشتری دارد مالیات بیشتری بپردازد و هر کس که درآمد کمتری دارد، مالیات کمتری بپردازد. ما همچنین در پی یافتن سازوکارهای معینی هستیم تا بتوانیم نابرابریهای عظیم و مصیبت بار موجود را تعدیل کنیم.
پرسش: برنامه خانم باشهله این است که حداکثر نرخ مالیات شخصی را از ۴۰ درصد به ۳۰ درصد کاهش دهد. آیا شما با این طرح موافقید؟
پاسخ : این طور نیست؛ آنچه او در نظر دارد، افزایش مالیات کسب وکارهاست.
پرسش: اما او میخواهد مالیاتهای شخصی را هم کاهش دهد...
پاسخ : بله، چنین پیشنهادی مطرح شده است. دستِ آخر، هدف به هر حال یکی است؛ یعنی یافتن سازوکارهایی به منظور ایجاد برابری و توزیع عادلانه تر ثروت و امکانات میان مردم. امروزه چیلی یکی از کشورهایی است که بیشترین میزان نابرابری در آنها دیده میشود. برای مثال، از لحاظ توزیع امکانات، کسبوکارهای خصوصی تقریباً مالیاتی نمیپردازند، در حالی که مردم مالیات زیادی میدهند. هدف ما امروز برعکس کردن این وضع است، به این معنا که مالیات کسب وکارها را- یعنی آنهایی را که امکانات بیشتر و بهتری دارند- افزایش دهیم، و مالیات مردم عادی را که از امکانات مالی کمتری برخوردارند، کاهش دهیم.
پرسش: کاهشِ سقفِ مالیاتهای شخصی چگونه میتواند به رفع نابرابری کمک کند؟
پاسخ : چیلی کشوری است که در آن میزان مالیاتها خیلی زیاد است. فقط یک نمونه برایتان بگویم: مالیات بر کتاب. چیلی یکی از کشورهایی در جهان است که میزان مالیات بر کتاب در آنها بسیار بالاست. به همین دلیل، دستیابی مردم به دانش و آگاهی و ادبیات بسیار محدود شده است. همانطور که پیشتر هم گفتم، علّت افزایش نابرابری این بوده است که آنهایی که از امکانات کمتری برخوردارند، مثل کارگران که پول کمتری دارند، در عمل برای همهچیز باید مالیات بدهند: از خوراک گرفته تا رفتوآمد. بنابراین ما امروز در پی تعدیل نظام مالیاتی هستیم و میخواهیم میزان مالیات کسانی را که امکانات بیشتری دارند افزایش دهیم، و از راه افزایش مالیات بر درآمد، به سوی ایجاد برابری و توزیع بهتر منابع و امکانات حرکت کنیم.
پرسش: چه تفاوتها و شباهتهایی میان نماینده مجلس بودن و رهبردانشجویی بودن میبینید؟
پاسخ : این دو با یکدیگر متفاوتاند، چون شما وقتی رهبر دانشجویی یا رییس فدراسیون دانشجویان هستید، در بیرون از دستگاه دولتی و اغلب در برابر آن قرار دارید. من از این پس در مقام نماینده مجلس، در داخل دستگاه دولتی کار خواهم کرد. با وجود این، من همچنان با رهبری صرف دستگاه حکومتی در جامعه ( بدون حضور فعّال جنبشهای اجتماعی و نهادهای مردمی) مخالف خواهم بود. یکی ازعلتهایی که من امروز میخواهم به عنوان نماینده مردم کار کنم، یافتن راههایی است برای متحول کردن نهادهای حکومتی از درون. از سوی دیگر، ما، هم در مقام نماینده گان مردم و هم در مقام رهبران دانشجویی، خودمان را نماینده گان پایگاههای اجتماعی خود و آن کسانی میدانیم که ما را انتخاب کردهاند، و این چیزی است که ما هرگز نباید از یاد ببریم. امّا در کشور ما مدتهای مدیدی است که مقامهای منتخب ما متاسفانه همه آنهایی را که نماینده گیشان را به عهده دارند، از یاد بردهاند. ما نمیخواهیم این طور باشد. ما طوری کار خواهیم کرد که دیگر چنین نباشد. شما در مقام نماینده مردم، همانطور که در مورد رهبر دانشجویی صادق است، باید به اعتمادی که در زمان انتخاب شما به عنوان نماینده به شما شده است، احترام بگذارید و به آن متعهد باشید.
پرسش: شما وقتی فعالیت در جنبش دانشجویی را آغاز کردید آیا فکر میکردید که روزی در مقام نماینده منتخب مردم، بخشی از دستگاه دولتی بشوید؟
پاسخ : راستش را بگویم، نه. به نظر من اینها چیزهایی است که در طی مسیر پیش میآید. من هرگز تصور این را هم نمیکردم که مسیری که ما طی میکردیم مرا به اینجا خواهد رساند، که در واقع ابزاری است که ما از آن برای ادامه پیکار خود استفاده خواهیم کرد. به قدری درهای فعالیت را به روی ما بسته بودند و فرصتهای بیان عقیده را از ما گرفته بودند که امروزه ما تصمیم میگیریم که از درون دستگاه کار کنیم و تحولی را که برای آن مبارزه کرده بودیم و در همه این سالها به دنبالش بودیم، از اینجا آغاز کنیم. ما از جایگاهی که در آن میتوان فکر تحول را پدید آورد، اکنون به جایگاهی وارد شدهایم که تصمیمگیریها در آن انجام میشود؛ از سکوی استادیوم به داخل زمین آمدهایم.
پرسش: آیا رخداد خاصی پیش آمد که تصمیم به نامزدی برای نمایندگی مجلس گرفتید، یا اینکه در طی یک روند به این تصمیم رسیدید؟
پاسخ : این حاصلِ روندی بود که در نقطهای از آن من تصمیم گرفتم در انتخابات نامزد نمایندگی شوم؛ البته نه به عنوان یک فرد، بلکه به عنوان نماینده سازمان جوانان حزب کمونیست چیلی که من دبیرکل آن هستم. ما در جلسههای کمیته مرکزی سازمان تصمیم گرفتیم که سه نامزد معرفی کنیم، که در پایان کار، به دو نامزد کاهش یافت: کامیلا والیو و من.
این روندی بود که طی شد. این هم بخشی از روندِ کار ما برای ایجاد کشوری متفاوت در این برهه تاریخی بود؛ برهه ای پر از چالش، که جوانان کشور با امید فراوان به مصافِ چالشها میروند، و امید به تنظیم و اجرای سیاستهای تازه و نو و ایجاد دگرگونیهای ساختاریِ بنیادی دارند.
من همیشه گفتهام که جوانان اکنون فرصت حیاتی و بسیار خوبی برای یاری رساندن به کشور دارند. از زمان پایان دیکتاتوری پینوشه و بازگشت دموکراسی به کشور، ما امروزه- و بهخصوص در مقایسه با آنچه مردم در بیست سال گذشته فرصت و امکان آن را داشتند- نیرو و انرژی لازم برای تحقق دگرگونیهای ساختاری بنیادی را داریم.
پرسش: برخی از طرفداران حزب کمونیست از تصمیم حزب درباره پیوستن به ایتلاف « اکثریت نوین » انتقاد کردند، بویژه به علت حضور « دموکرات مسیحی » ها در این ایتلاف که بسیاری از اعضای آن موافق و طرفدار کودتای نظامی ـ پینوشه ـ بودهاند. به این منتقدان چه میگویید؟
پاسخ : میگویم که ما در مرحله ای تازه در کشورمان هستیم؛ اینکه اکنون در قرنی متفاوت زنده گی میکنیم؛ اینکه ما باید بدانیم چطور از این فرصت و همه عرصههای آن استفاده کنیم. کشور ما امروز دیگر به حراج گذاشته نشده است. ما هر امکانی برای تغییر را باید جدّی بگیریم. ما بر این باوریم که تحقق تغییرهایی که ما در صد سال گذشته- که حزب ما وجود داشته - برای آنها مبارزه کردهایم، مستلزم آن است که اندیشهها و دیدگاههای سیاسی و اجتماعیمان را با یکدیگر مطرح کنیم و به مشارکت بگذاریم تا بتوانیم این تغییرها را به پیش ببریم.
حزب کمونیست به تنهایی قادربه پیشبُرد وعملی کردن این تغییرها نخواهد بود. ما سالها اعتقادمان به مبارزه را در عمل نشان دادهایم و نیازی نداریم که چیزی را به کسی ثابت کنیم. ما امروز در موقعیت سیاسی مشخصی قرار داریم که وجه مشخصه آن ایجاد اشتراک و همگرایی و ایجاد یک جبهه اکثریت متنوع تر و گسترده تر است. ما برای رسیدن به این هدف و بهروزی اکثریت مردم مان، نسبت به گذشته اکنون خیلی مشتاق تریم که با امثال دموکرات مسیحیها کار کنیم. امروز ما دیگر نمیتوانیم در سایه وحشت گذشته یا فقط به اعتبار افتخارهای گذشته زنده گی کنیم، ولی این به معنای آن نیست که خاطره های خوب و بد را فراموش کنیم. ما کشورمان و مردم مان و فداکاریهای آنها را از یاد نمیبریم و به فعالیت و مبارزه خود در دفاع از حقوق بشر و برقراری عدالت در چیلی ادامه میدهیم. ما همچنان به تلاش خود برای روشن شدن حقیقت و تامین عدالت ادامه خواهیم داد. ولی این بدان معنا نیست که ما به آینده همکاری خود با آنهایی که حاضرند اختلافها را کنار بگذارند، توجهی نداریم. امروز دموکرات مسیحیها و حزب کمونیست اختلافهای نظری و تفاوتهای اندیشهای با یکدیگردارند و سیاستهای متفاوتی را دنبال میکنند. اما برای ما، هدفهای مشابه مان مهمتر از تفاوتهای مان است، چون مردم ما نمیتوانند باز بیست سال دیگر برای گذار به دموکراسی وقت صرف کنند. ما امروز به دگرگونیهای مهم و ساختاری و بنیادی نیاز داریم، نه فردا.
پرسش: بسیاری از رهبران جنبش دانشجویی انتقادهای زیادی به « اکثریت نوین » دارند. چگونه با چنین رهبرانی و بطور کلی با جنبش دانشجویی کارخواهید کرد؟
پاسخ : به نظر من بسیار مهم است که بسیاری از رهبران پیشین جنبشهای اجتماعی، و نه فقط جنبش دانشجویی، اکنون در کنگره (شامل مجلس نمایندگان و مجلس سِنا ) جای دارند. به نظر من این وضع امکان و فرصتهای تازهای را برای بهترکردن ارتباط میان کنگره و نماینده گان مجلس و مقامهای منتخب جنبشهای اجتماعی دراختیار ما قرار میدهد. دگرگونیهایی را که ما همیشه درباره آنها صحبت میکردیم ، نمیتوان بدون نقش فعّال جنبشهای اجتماعی- که خود را در خیابانها نیز به نمایش میگذارد- پیش بُرد. به همین دلیل، ما برآنیم که به نماینده گی از جانب همه آنهایی که در تمام این مدت با آنها کار کردهایم، حلقه پیوند میان کارگران و مردم عادی باشیم؛ همه آنهایی که پایگاه اجتماعی ما هستند و جنبشهای اجتماعی ما را تشکیل میدهند: از جنبشهای دانشجویی و سیاسی گرفته تا سندیکایی و قومی. اینها کسانیاند که ما کار کردن با آنها را ادامه خواهیم داد. اگر انتقادی به برخی از بخشهای فعالیت سیاسی بوده است، به آن علت است که آنها تصویر و دیدگاه متفاوتی برای چگونگی انجام کارها دارند. از نظر آنها این دگرگونیها را میشود طی بیست سال آینده انجام داد ولی به عقیده من مردم ما بیشتراز این نمیتوانند صبر کنند. دگرگونیها را باید الآن انجام داد. این دگرگونیها برای چیلی امروز لازم اند نه برای چیلی فردا. امروزه دانشجویان از تبعیض رنج میبرند. کارگران برای به دست آوردن بنیادی ترین حقوق خود هر روز با دشواری روبرواند. ملت ما همچنان با سیاستهای بهداشتی و درمانی مطلقاً نامتناسب و نامناسب روبروست. همین فوریت است که من میخواهم بر آن تاکید کنم، اگرچه دیگرانی هم هستند که برنامههای دیگری دارند یا در چارچوبهای زمانی متفاوتی فکر وعمل میکنند.
پرسش: درمیان اعضای حزب، آیا کسی است که احترام ویژه ای برای او قایل باشید؟
پاسخ : من احترام زیادی برای گلادیس مارین دارم و نقشی که او در حزب بازی کرد را میستایم. او دیگر در میان ما نیست، اما باید بگویم که او یکی از برجسته ترین زنان تاریخ چیلی، یا دست کم تاریخ معاصر چیلی است. او نخستین زنی بود که در انتخابات ریاستجمهوری ( در سال ۱۳۷۸) نامزد شد. او نخستین زنی بود که صدر حزب کمونیست شد ( از سال ۱۳۸۱ تا پایان عمر در حوت ۱۳۸۳). او زنی بود که همواره در کارش منظم و پایدار بود، کسی بود که همواره اعتقاد راسخی به کاری داشت که انجام میداد، و زنی بود که همیشه در کنار و همراه کارگران، ستم دیده گان و و آسیب دیده گان بود. امروز، در این روزهای سرنوشت ساز، نقشی که گلادیس مارین به عنوان یک زن، سیاستمدار، دبیرکل سازمان جوانان کمونیست، نماینده مجلس، نامزد ریاستجمهوری، و صدر حزب داشت برای من سرمشق است و من از او میآموزم.
پرسش: آینده حزب را در چیلی چگونه میبینید؟
پاسخ : امیدوارم که حزب کمونیست نقش فعالی در دگرگونیهای اجتماعی چیلی داشته باشد. به علت افزایش چشمگیر شمار نماینده گان ما درمجلس، ما مشارکت فعالی در پیشبرد برنامههای دولت « اکثریت نوین » خواهیم داشت. ما امیدواریم که این حضور ما در مجلس- که البته هنوز هم کافی نیست- در آینده بازهم افزایش یابد و نقش ما به عنوان یک حزب سیاسی همچنان گسترش یابد؛ نه فقط در عرصه سیاست ملّی، بلکه همچنین در جنبشهای اجتماعی.
اجتماعی ـ بامداد۱۴/۱ـ۰۸۰۱