خشونت لفظی یا خشونت معنوی علیه زنان

نوشته : امینه طبیب زاده

 

در مساله خشونت علیه زنان مناظرات و مناقشات زیادی شنیده و خوانده ایم، اما در کشور ما توجه و عنایت بایسته را باید در این موضوع بر انگیزیم،همیشه از خشونت ها و تهاجم ها و تجاوزات جنسی بالای زنان که موضوع حادی نیز میباشد در همه رسانه ها سخن گقته شده و گفت و گو های زیادی صورت گرفته اما برای من نکته ای بسیار اهم و قابل توجه دیگری نیز درپهلوی این همه خشونت ها و تجاوز ها همیشه محسوس بوده و است و آن اینکه زنان ولو درخانواده های تحصیل یافته و روشنفکر هم که بوده اند در برابر شان رفتار های خشونت بارلفظی و معنوی صورت گرفته و این خشونت ها  اگر از ُبعد فزیکی بوقوع نپیوسته است، بُعد لفظی و معنوی داشته و دایمآ دود فغان را از دماغ شان بیرون رانده ، فریاد های خموش در دردل شان حزن و اندوه جمع کرده  و روان شان را پریش ساخته و به نوعی دیگری زجر کشیده اند، چون زن هم همواره این را احساس نموده که او نیز کاملآ مثل مرد یک انسان است و داری حق و حقوق مساویانه در هر بخش زندگی هم از مادی و معنوی دارا میباشد و نیز دارای هوش کامل و منطق کامل در مقابل مرد در زنده گی قرار دارد پس این همه ظلم و بی عدالتی چرا؟

از دیر بازیست که تاریخ مرد سالار این مرزو بوم، قفل خاموش باش را بر زبان زنان این کشور افگنده اند  و نمیدانم چرا از سرو روی واندام و  صدای خانم ، مادر ،خواهر و دختر خود شرمنده اند ؟ برای ما زن ها و دختر ها سوال پیدا میشود که خدایا آیا ما عجیب الخلقه این کاینات هستیم که مردهای ما از موجودیت ما درکنار شان ناراحتا میکشند، یا اصلآ مرد ها انسان اند و ما نیستیم چنانچه خداوند ۹۹ نام خود را به مرد ها داده و به ما هیچ ؟؟؟ یعنی چی ؟ یعنی خدا مرد است ؟ یعنی مرد ها آدم اند و ما انسان نیستیم؟ ویا اینهمه ساخته دست خود انسان است و با تدبیر همه چیز را رقم زده و از آدرس دیگری فرستاده تا میخ محکم به دهان ما بگذارند که اگر اندکی هم ، دیگر خود را جنبانده نتوانیم، و اگر کمی خود را شوردادیم بدانید که به کفر محکوم شده و محکوم به جزای از قبل تعیین شده، خواهیم گشت این است سر گذشت ما و حال ما و آینده را نمیدانم؟ در این مرزو بوم چی خواهد بود، در این جا زن اصلآ اجازه صحبت و ابراز نظر دادن را ندارد با وجود اینکه زن هوشیار در مقابل مرد کم هوش هم قرار داشته باشد، چونکه کورکورانه و بنا بر تعقیب گفته های کوردلانه غیرعلمی زن را ناکس عقل یا ناقص العقل میخوانند ،دراسلام در موضوع شهادت یک مرد و ۲ زن را به شهادت میگیرند اینکه چرا باز هم مسأله ای کم هوشی و کم عقلی بدون سبب ودلیل را در مورد زن ارایه میکنند که این خود توهین بزرگی با مقام یک انسان که زن گویدند اش میباشد، در حالیکه علم میگوید:

کدام گروه باهوش ترند مردان یا زنان ؟

اگر یكی از نیمكره‌های مغز زنی آسیب ببیند، نیمكره دیگر كه قادر به كاپی كردن تمامی قابلیت‌های نیمكره تخریب شده است، می‌تواند مسوولیت تمامی كارها و عملكردهای زنده گی او را به عهده بگیرد؛ اما نظیراین حالت در خصوص مردان صادق نیست.

مهم‌ ترین عاملی كه باعث تفاوت در افراد می‌شود، هوش است در واقع هوش در مغز انسان جایگاه مشخصی دارد و حاصل واكنش عمومی سلول‌ها و مراكز مغز است. به طور كلی در نیمكره چپ مغز فرآیندهای تفكرات منطقی را می‌توان یافت و جایگاه عشق واحساس عاطفی در سمت راست مغز است. یك فرد می‌تواند هم كودن و هم زیرك باشد؛ تنها به این دلیل كه یك سمت مغز وی از سمت دیگر رشد بیشتری كرده است.

حال سوالی كه سال‌هاست ذهن بسیاری از دانشمندان و حتا خود ما و احتمالا نسل‌های گذشته ما را به خود اختصاص داده، این است كه آیا مردان از زنان باهوشتراند؟

پل بروكا سعی كردند از اشكال مختلف اندام‌سنجی بخصوص مقایسه اندازه جرم مغز، نتایج تجربی به دست آورند. با پیشرفت روان‌شناسی در اواخر قرن نوزدهم و ظهور آزمون‌های هوش در اوایل قرن بیستم، تلاش‌های بیشتری توسط دانشمندان مختلف برای اندازه‌ گیری و آزمون تفاوت‌های ذهنی میان مردان و زنان انجام گرفت. حتا یكی از اندیشمندان برجسته زن معتقد است زنان به علت آن‌كه محدود به وظایفی چون بچه‌ داری و خانه‌ داری هستند، امكان درك تمام توانایی‌های خود را ندارند. (۱)

مطالعات علمی در مورد تفاوت توانایی های ذهنی میان مردان و زنان حداقل به اواسط قرن نوزدهم برمی گردد؛ زمانی که مساله حق رای زنان در بعضی کشورها مطرح شد. برای مثال: در انگلستان دوره ملکه ویکتوریا، فلسفه پردازی بنام جان استوارت میل بیان کرد که هیچ اختلافی بین مردان و زنان نیست. در حالی که چارلز داروین در کتاب " نسل بشر" معتقد است زنان به واسطه طبیعت شان نسبت به توانایی های ذهنی ضعیف تر هستند.

تفاوت در عملکرد مغزی :

دانشمندان می گویند حتا در حالت استراحت و بدون عامل محرک، بخش مهمی از مغز زنان و مردان بطور متفاوت از هم رفتار می کنند. تلقی دانشمندان آن است که مغز زنان و مردان در مراحل آغاز شکل گیری جنین در رحم شبیه یکدیگر است، اما بتدریج تا زمان بزرگ سالی و بلوغ تفاوت های آنها آشکار می شود. در این زمینه احتمالاْ تفاوت در شمار و تعداد سلولهای عصبی نقش بازی می کنند. دانستن این تفاوت می تواند در نحوه برخورد ما با طرف مقابل مان موثر باشد و از بعضی واکنش های شرطی شده در برابر زنان یا مردان جلوگیری کند.

تفاوت های ساختمانی مغز مرد و زن :

پژوهشگران عصب شناسی، مغز زنان و مردان را در دستگاه ام. آر.آی گذارده و واکنش های مغز آنها را مورد تحقیق قرار داده اند. در مغز زنان اتصال ها و ارتباط های بیشتری بین دو نیمکره چپ و راست وجود دارد که به آنها این توانایی را می دهد تا از مهارت گفتاری بهتری نسبت به مردان برخوردار باشند. از طرف دیگر در مردان ارتباط کمتری بین دو نیمکره مغزشان وجود داشته و به آنها این قابلیت را می دهد تا مهارت بیشتری در استدلال های انتزاعی و هوش دیداری، فضایی داشته باشند.

درخصوص وظایفی که توانایی جسمی می طلبند، مثل نقشه خوانی و تمرکز، مغز مردان بهتر عمل می کند. مغز مردها تخصصی تر است. این صرفاْ به این معناست که تقسیم کار در آن صورت گرفته است.

بعبارت دیگر، نیمکره راست مغز مردها با عملکردهای بینایی و فضایی سروکار دارد؛ فعالیت هایی نظیر کسب مهارت های فیزیکی، تطابق های چشمی و ماهیچه ای، در حالی که نیمکره چپ به مهارت های گفتاری و شناختی اختصاص یافته است؛ مهارت هایی نظیر بیان احساسات و درک مسایل، انتزاعی است. از طرفی، مغز زن ها " عمومی تر " است. به این معنا که هر دو نیمکره راست و چپ مغز زن ها با هم روی مشکلات کارکرده و هر دوعملکردهای مشابه دارند و تقسیم کار بین آنها صورت نگرفته است. درست به همین دلیل است که بعضی ازمردم احساس می کنند مردها در مقایسه با زن ها از سرعت تصمیم گیری و قابلیت درک بیشتر برخوردارهستند. از جنبه دیگر اگر یکی از نیمکره های مغز زنی آسیب ببیند، نیمکره دیگر که قادر به کاپی کردن تمامی قابلیت های نیمکره تخریب شده است، می تواند مسوولیت تمامی کارها و عملکردهای زنده گی او را به عهده بگیرد؛ اما نظیر این حالت در خصوص مردان صادق نیست. چنانچه نیمکره چپ مغز مردی به واسطه سکته مغزی آسیب ببیند، این امکان وجود دارد که توانایی تکلم را از دست بدهد. چرا که نیمکره راست مغز آنان، تنها می تواند عملکردهای بینایی و فضایی را سازمان دهی کند. قابل ذکر است میزان سلول های مغز مردان ۴ درصد بیشتر از زن هاست و مغز آنان ۱۰۰ گرم سنگین تر است.

مقایسه اندازه مغز دو جنس :

در سال ۱۸۶۱ محققی مغز ۴۳۲ انسان را آزمایش کرد و دریافت که مغز مردها وزن متوسطی معادل ۱۳۲۵ گرم دارد، در حالی که وزن متوسط مغز زن ها برابر ۱۱۴۴ گرم است. یک مطالعه مربوط به سال ۱۹۹۲ روی ۶۳۲۵ پرسنل نظامی بیانگر آن است که مغز مردها حجم متوسطی برابر ۱۴۴۲ سانتی متر مکعب داشته، در حالی که حجم متوسط مغز زن ها ۱۳۳۲ سانتی متر مکعب است. البته این اختلاف اگر با ابعاد اندازه گیری شده بدن چون ارتفاع و سطح بدن اصلاح شود؛ کاهش می یابد ولی همچنان باقی است.

در سال ۲۰۰۵ نیز گزارشی نشان می دهد که زنان در مقایسه با مردان دارای ماده سفید بیشتر و ماده خاکستری کمتری در نواحی مربوط به هوش در مغز هستند. نقشه برداری از مغز نشان داده که ماده خاکستری مربوط به هوش عمومی در مردان بیش از ۶ برابر زنان است و در عوض مغز زنان دارای ماده سفیدی است که میزانش، نزدیک به ۱۰ برابر مردان هستند. ماده خاکستری برای پردازش اطلاعات به کار می رود، در حالی که ماه سفید شامل ارتباطات بین مراکز پردازش می شود. این گزارش تاکید می کند سطح نواحی مرتبط با IQ نیز بین دو جنس متفاوت است. بطور خلاصه مردان و زنان بطور واضح دارای نتایج IQ مشابهی با نواحی مغز متفاوت هستند.

هر چند زنان ممکن است دارای مغز کوچک تری نسبت به مردان باشند، ولی دانسیته عصبی بیشتری در ناحیه قدامی مغز آنها نشان داده شده است که این در برگیرنده اعمالی چون برنامه ریزی، قضاوت و زبان می شود، در حالی که مردان دارای حجم ماده خاکستری بیشتری در قسمت قدامی مغز هستند.

بالاترین ضریب هوشی، متعلق به یک زن :

زمانی که در سال ۱۹۴۰ آزمون استنفورد- بینت منتشر شد، آزمون های اولیه، متوسط IQ بالاتری را برای زنان نشان می دادند، بنابراین آزمونها به گونه ای تنظیم شدند که نتایج مشابهی برای متوسط زنان و مردان نمایش دهند.

با این حال مطالعات انجام شده طی قرن بیستم نشان داد تفاوتی درهوش کلی بین دو جنس وجود ندارد. کما این که مطالعات نشان داد مردان بطور متوسط ۴/۸ امتیاز در IQ بالاتر و زنان بطور متوسط ۵/۷ امتیار در حافظه بالاتر هستند.

جالب است این را بدانید که بالاترین ضریب هوشی که تا به حال در میان انسانها ثابت شده، مربوط به یک زن نویسنده است.

دو نیمکره مغز انسان توسط یک تونل، به یکدیگر متصل می شوند. حجم ترافیک میان این دو نیمکره در مورد مردان به مراتب از زنان کمتر بوده و اساساْ ارتباط میان این دو بخش مغز در میان زنان به همین دلیل تنگاتنگ تر از مردان است. به این ترتیب زنان اطلاعات محیطی را به مراتب آسانتر از مردان، گردآوری و تحلیل و پردازش می کنند. بدین علت زنان بهتر از مردان می توانند به چند کار در آن واحد بپردازند. درست برعکس، مردان متمایلند کارها رابه طور ردیف شده، پشت سرهم، آن هم دقیقاْ یکی پس از دیگری، انجام دهند. پیچیده گی پردازش موازی داده ها و اطلاعات در مغز زنان، آنها را به مراتب پیچیده ترمی کند. این درحالی است که رفتار مردان ماشینی تر به نظر می رسد.

برای مردان تغییر سریع، مشکل است:

آیا تا به حال اندیشیده اید که چرا مردها در پایان روز به وقت بیشتری احتیاج دارند تا پس از کار به خود استراحت دهند؟ چنانچه مغز آنها به مدت ۸ ساعت روی فعالیت های مغز راست تمرکز کرده باشد، اکثرشان براحتی قادر نخواهند بود به وضعیتی احساسی و ابرازگر برسند. این تفاوت ها، علت این که چرا مردها بسختی می توانند از تعقل و عقلانیت به یک باره به سمت احساسات و عواطف تغییر موضع بدهند را توضیح می دهد.

مغز یک مرد در مقایسه با مغز یک زن، مدت زمان بیشتری احتیاج دارد تا تغییر وضعیت بدهد. بنابراین هنگامی که خانم ها با همسرشان مشغول گفت و گو در باره مسایل مادی و اقتصادی هستند یا درگیر مکالمه ای روشنفکرانه هستند و ناگهان بخواهند از احساساتشان صحبت کنند، احتمالاْ می بینند که همسرشان حوصله این کار را ندارد؛ زیرا به همان سرعت آنها نمی توانند از وضعیتی به وضعیت دیگر تغییر جهت بدهند.

مردان در ریاضیات قوی ترند:

تحقیقات انجام شده تفاوت هایی را در توزیع مهارت های شناختی بین مرد و زن نشان می دهد.

در سال ۲۰۰۱، مردان در بخش شفاهی امتیاز ۵۰۹ از ۸۰۰ را آورده؛ در حالی که زنان امتیاز ۵۰۲ از ۸۰۰ را در این آزمون بدست آورده اند.

به هر حال اختلاف در بخش ریاضی کاملاْ مشخص تر و ثابت تر است. مردان ۵۳۳ امتیاز و زنان ۴۹۸ امتیاز کسب کرده اند. این اختلاف سال به سال بیشتر نموده پیدا می کند. در واقع بررسی ملی پیشرفت تحصیلی، که آزمون استاندارد دیگری در امریکاست، مردان را در ریاضیات کمی بالاتر از زنان می داند. مطالعات محققان نشان می دهد مردان ۱۷ تا ۱۸ ساله بطور متوسط ۶۳/۳ امتیاز iQ بالاتر از رقیب زن خود به دست آورده اند. آنها همچنین نوشته اند اختلاف g بین زنان و مردان در سراسر نتایج درهر تراز اجتماعی اقتصادی و در مجموعه های مختلف نژادی مشهود است.

مردها هم به اندازه زن ها پرحرفند:

بر اساس یافته های جدید و برخلاف تحقیقات در گذشته که می گفتند. زنها ۳ برابر مردها حرف می زنند، مشخص شده است مردها به اندازه زنها پرحرف هستند.

پژوهشگران با انجام تحقیقی دریافتند تعداد کلماتی که بین جنس مرد به کار می رود، تقریباْ به اندازه جنس زن است و اختلاف در حد چند کلمه بیشتر نیست.

در همین زمینه کارشناسان روابط اجتماعی معتقدند درونگرایی و برونگرایی در پرحرفی و کم حرفی فرد موثر است. حتا جالب است بدانید در حالی که زن ها بطور میانگین روزی ۱۶۲۱۵ کلمه بر زبان می آورند. روزی ۱۵۶۶۹ کلمه از دهان مردان خارج می شود.

تفاوت میان هوش منطقی و هوش هیجانی:

مردانی که دارای بهره هوشی بالایی هستند، از روی علایق و توانایی های گسترده عقلانی شان مورد شناسایی قرارمی گیرند. برعکس مردهایی که از نظرهوش عاطفی قوی هستند. از نظراجتماعی ظرفیت چشمگیری برای تعهد نسبت به مردم یا اهداف خود و پذیرش مسوولیت دارند.

زن هایی که فقط از بهره هوشی بالا برخوردار هستند، در بیان موضوعات عقلانی ارزشمند و اندیشه های خود اعتماد به نفس کافی دارند. در عین حال زن هایی که از نظر هوش عاطفی قوی اند، احساسات خود را به طور مستقیم بیان می کنند و راجع به خود مثبت اندیش هستند. زنده گی برای آنها معنا دارد و همچون مردان همنوع خود آدم هایی اجتماعی و گروه گرا هستند. همچنین آنها احساسات خود را به گونه ای مناسب ابراز می کنند و بخوبی از عهده فشارهای روانی برمی آیند.

بنابراین اگر چه تفاوت های مغزی مشهودی بین دو جنس زن و مرد به اثبات رسیده اند اما بر اساس آنها نمی توان برای جنس خاصی برتری هوشی قایل شد.(۲) 

۱ـ  مردان باهوش تر هستند یا زنان؟

محقق مارتین میگوید:

مردان در مکان یابی یا هدایت و زنان در زمینه گسترش زبان و هوش عاطفی نسبت به جنس مقابل خود برتری دارند. اما ،آیا مردان باهوش تر از زنان هستند؟ نه. اما مردان تصور می کنند اینگونه است!! یک تحلیل آماری از ۳۰ دانش آموز انگلیسی توسط محققی به نام "آدریان فورنهام"، استاد دانشگاه لندن در رشته روان شناسی نشان داد که هوش مردان و زنان در شرایط یکسان با هم برابر است. اما به نظر میرسد زنان خودشان را دست کم می گیرند در حالی که مردان جایگاه خودشان را بالا می بینند.

نشریه " نیوزویک" در مورد نتیجه این تحقیقات با فورنهام مصاحبه ای انجام داده است. بنابر گفته های این محقق، مردان در مکان یابی یا هدایت و زنان در زمینه گسترش زبان و هوش عاطفی نسبت به جنس دیگر خود برتری دارند. اما بیشتر متخصصان بر این باورند که هیچ تفاوتی میان هوش دوجنس زن ومرد وجود ندارد.

مردان در مورد هوش خود اعتماد به نفس بالاتری دارند. این تحقیقات نشان داد که زنان میزان هوش خود را ۵ نمره پایین تر از میزان واقعی خود در نظر می گیرند در حالی که مردان آن را بیشتر تصور میکنند. با اینکه در شرایط یکسان زنان و مردان در یک سطح هوشی قرار دارند اما بالاترین و پایین ترین میزان هوش در منحنی iq متعلق به مردان است. که همین نتیجه را نیز ما در دانشگاه شاهد بودیم زیرا بهترین شاگردان و ضعیف ترین شاگردان مردان هستند.

در کمال شگفتی مردان و زنان هر دو تصور میکنند که مردان سطح هوش بالاتری دارند و این موضوع از زمان کودکی آغاز می شود زیرا مادران و پدران فکر می کنند که پسران آنها از دختران باهوش تر هستند و درنتیجه ناخودآگاه این فکر را به کودکان خود القا می کنند.

با بررسی نتایج عملکرد شاگردان در مدرسه نیز مشخص شد که دختران نسبت به پسران عملکرد بهتری داشته اند. مردانی که هوش متوسط و یا حتا متوسط رو به پایین دارند فکر می کنند باهوش هستند و زنانی که با هوش هستند تصورمی کنند از میزان هوش پایینی برخوردار هستند. ( ۳)

و اینک بعد از نظر اندازی در تمام موضوعات علمی و روانشناسانه و ثبوت مستند هم سطح بودن فرایند طبیعی هوش در نزد مردان و زنان  برای پایان بخشیدن به این مباحثه تحقیقی علمی  باید گفت :

که ، سهم ما روشن گران در این زمینه فقط این است که  معلومات همه گانی را در این مورد بالا برده  تا این اذهان منفی و خود غرضانه ای که زاییده ای فکر متعصبانه وغیر منطقی که در مغایرت علم ، در مورد عقل وهوش زنان قرار دارد، تجدید نظر شده و با استناد و مدارک علمی با پدیده ای منطق و هوش زن برخورد مسوولانه و عادلانه صورت گیرد تا باشد نظام هستی در روند طبیعی اش هر چه منطقی تر به پیش رود.

ماخذ:

۱- fa.parsiteb.com   برگرفته ازسایت انترنتی

۲-  www.Fekreno.org برگرفته از سایت انترنتی

۳-  http://olumpezeshki.ir از سایت انترنتی

 

 اجتماعی ـ بامداد۱۴/۳ـ۰۷۰۱