حـلاوت بهــار


همه جا شکوفه باران و بهار آشنایی
همه جا پر از حلاوت، تو بهار من کجایی
ز گل و شکوفه و باغ، ز درخت و ناف آهو
به مشامم می رسد بویی که می شوم هوایی
همه جاست سرد و یخدان، همه جا خموش و ساکت
ز تو زنده می شود آ که ضمانت خدایی
نبرد دگر چمن باری غرور ناز سروی
بدر آیی در چمن گر تو به این قد و رسایی
دل غنچه باز گردد ز تبسم ملیحت
تو اگر نمایی چون مهری ادای خود نمایی
تو بیا که زنده گردم به مثال روز نوروز
تو مرا رها کن از من که تراست دلربایی
تو که می رسی ز آفاق خیال «واهب» اینجا
به دو حرف نغز ده شرحی که تو کدام بلایی

(صالحه واهب واصل)
هالندـ۲۱-۰۳-۲۰۲۵

 

 

بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۲۵ـ ۲۰۰۳

Copyright ©bamdaad 2025