در ادامه نشر اشعار شاعران میهندوست کشور اینبار شعر زیبای از کریم نزیهی « جلوه » را انتخاب و پیشکش میداریم .

نزیهی شاعر متعهد ، پژوهشگر توانا و شخصیت برازنده سیاسی کشور بود که درسال ۱۲۸۵ درمزارشریف دیده بجهان گشوده و در سال ۱۳۶۲ خورشید دیده از جهان بست.

یادش گرامی و همیش باد ـ بامداد

 

ای جوانان ستم مرتجعان چند کشید !

تا کی از جور و ستم، شکوه و فریاد کنید

سعی برهم زدن منشأ بیداد کنید

دست ما دامن تان باد، جوانان غیور

که از این ذلت و خواری، همه آزاد کنید

صد هزاران چومنت آتش بیداد بسوخت

نه نشینید زپا، دم به دم ارشاد کنید

فتنه انگیخته تبعیض نژادی درخلق

فکر آینده ملک خود و اولاد کنید

چندی از خون نعم، سرخوش و شیرین کامند

گریه بر فاقه کشان خود و فریاد کنید

خانمان کرد تبه تا شود آباد خودش

خانۀ ظلم و ستم یک سره بر باد کنبد

تا شود بر همه‌ گان امن و امانت قایم

عالمی نو ز مساوات و حق ایجاد کنید

ای جوانان ستم مرتجعان چند کشید

تا به کی رحم به این دسته شیاد کنید

ننگ دارد بشریت زچنین کهنه رژیم

طرح ویرانی این بنگه ز بنیاد کنید

آشیان همه مرغان زستم آتش زد

قصد آتش زدن خامه صیاد کنید

ندهند ارزش‌ گاهی به حقوق بشری

تکیه به، بر خود و بازوی چو فولاد کنید

غازه سازید ز خون شاهد آزادی را

تا ز خود روح شهیدان وطن شاد کنید

سوخت ای هم‌ نفسان آتش استبدادم

شرح این سوخته را برهمه انشاد کنید

چشم امید به تو نسل جوان دوخته ام

درخور شان شرف و ممکلت آباد کنید

روزی آید که شود خلق به خلق حاکم و ما

رفته باشیم از این ورطه، زما یاد کنید

می برم در دل زار حسرت آزادی را

کاش خاکم به بر سایه شمشاد کنید

شعر من لاله باغ دل خونین من است

مهوشان زیب لب و حسن خداداد کنید

هر کجا لاله رخی با قد سروی دیدید

یک نفس یاد از این « جلوه» ناشاد کنید

کریم نزیهی « جلوه » 

 

 

بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۴ـ ۱۲۰۹

 Copyright ©bamdaad 2024