یادی از مبارز پرشور سید اسماعیل بلخی :
بیا بیا همه اعضای یک بدن باشیم
چه ابتلا است که در هر بلاد می نگرم
نزاع مذهب و جنگ نژاد می نگرم
به نام صلح به اسباب جنگ می کوشند
ز بهر تفرقه در اتحاد می نگرم
نوای عدل بهر نای لیک وقت عمل
خلاف مصلحت و عدل و داد می نگرم
مگر نه جمله ز یک نسل پاک باباییم
ترا به محنت خود از چه شاد می نگرم
به عیب خود نگشودیم چشم و هر کس را
به عیب جامعه در انتقاد می نگرم
به روی سفره قسمت به دور هم جمعیم
برای لقمه ربودن عناد می نگرم
ز دیر و میکده آزاد باش می شنویم
چه کشمکش ز پی انقیاد می نگرم
بهانه چند نماییم به بی سوادی خلق
تمام مفسده در باسواد می نگرم
بیا بیا همه اعضای یک بدن باشیم
امور جمله به وفق مراد می نگرم
به رغم شیخ اگر وحدتی پدید آریم
متاع شیعه و سنی کساد می نگرم
میان ما و تو صد درد مشترک باقی است
ترا به خود ز چه بیاعتماد می نگرم
دل شکسته مظلوم بلخیا به کف آر
بنای ظلم سراسر به باد می نگرم
(سید اسماعیل بلخی)
عدالت دفع بیداد است
اگر رسم مروت در جهان نیست،
وگر از مردمی نام و نشان نیست،
مدان مسوول آن دور زمان را
گناه از ماست، تقصیر از زمان نیست
کنون پیرایه از ما می برد دل
اصالت هیچ در حسن بتان نیست
خزان زردی چنان پشاید، کامروز
سواد زلف وصف دلبران نیست
برد بزم ریا خاصیّت از می
دگر آن نشأه در دخت رزان نیست
نکونامی و بدنامی است جاوید
جهان را هر چه بینی، جاودان نیست
عدالت دفع بیداد است، ورنه
کسان را جز ضرر از ناکسان نیست
به آزادی جوانا! فدیه بایست
چو این نعمت کسی را رایگان نیست
پی مقصد قیام کاوه شرط است
که هر بیرق درفش کاویان نیست
گر از افلاک می باید گذشتن
به غیر از سعی و همّت نردیان نیست
معارف جو، نه هر تقلید رشد است
به جز فرهنگ چیزی ارمغان نیست
ملل بر علم خود نازند و ما را
تفاخر جز به مشتی استخوان نیست
غبار کاروان تا کهکشان رفت
تو بر جا خفته، گویی کاروان نیست
زما سبقت کسانی برد«بلخی»
که ایشان را وکیلان جاهلان نیست
(سید اسماعیل بلخی )
محبس دهمزنگ ، ۲۴جوزای ۱۳۳۷
بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۴ـ ۱۶۰۷
Copyright ©bamdaad 2024