من مجازات می­‌ خواهم!

آن­‌ها تفنگ­‌ های پر از باروت را آوردند
آنان دستور این کشتار وحشیانه را صادر کردند
آن­‌ها این‌جا با خلقی مواجه شدند
گردآمده به حکم عشق و وظیفه
که سرودی می­‌ خواندند.

دخترک با پرچمش فرو افتاد
و پسر، خندان، زخمی، در کنارش
مردم وحشت­‌زده، با درد و خشم
دیدند آنان را که بر خاک می­‌افتادند
و همان‌ جا که کشته گان افتاده بودند
مردم پرچم­‌های‌ شان را در خون زدند
تا آن را رو به دژخیمان دوباره بر پا دارند.

به خاطر این مرده گان، به خاطر مرده گان ‌مان
مجازات می­‌ خواهم!
برای آن­‌ ها که بر خاک میهن خون ریختند
مجازات می­‌ خواهم!
برای جلادی که حکم این کشتار را داد
مجازات می­‌ خواهم!
برای خیانت­کاری که به قیمت خون دیگران بالا رفت
مجازات می ­‌خواهم!
برای آن‌ که فرمان مرگ داد
مجازات می­‌ خواهم!
برای آنان‌ که از این جنایت دفاع کردند
مجازات می ­‌خواهم!

نمی ­خواهم دست خون‌آلوده‌ شان را به سمتم دراز کنند
من مجازات می­‌ خواهم!
نمی ­‌خواهم سفیر من باشند،
نمی ­‌خواهم حتا در خانه ­‌شان راحت بنشینند
مجازات می­‌ خواهم!
می­‌ خواهم درهمین مکان، همین میدان، محاکمه شوند
من مجازات می­‌ خواهم!
من مجازات می ­‌خواهم!

(پابلو نرودا)

 

 

 

 

بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۲۳ـ ۲۱۰۹

Copyright ©bamdaad 2023