سرود درد و رنج ما
هزاران درد و غم سوزد تنِ بیمار میهن را
کجا بشکسته خواهند بُرد سر افگار میهن را
دوام درد میکاهد ز ما صبر و شکیبایی
بسا افسرده میخواهند دلِ داغدار میهن را
سرود درد و رنج ما به گوش کر نمی گنجد
چرا پژمرده میخواهند تنِ تب دار میهن را
همه در سود خود پویند دمی ازما نمیگویند
چرا درمان نمی جویند غم بسیار میهن را
یکی از غرب من میگه یکی شرقِ کهن میگه
همه افتاده میخواهند در و دیوار میهن را
حیات خلق افغان را بدام سود خود بستند
چرا نا دیده میگذارند غم بسیار میهن را
اگر ما هم که انسانیم چرا زار و پریشانیم
چرا آزرده می سازند دلِ غم دار میهن را
زبیگانه اگر لطفی توقع گر کنیم گهریک!
بدار خویش کَشد روزی سرِ سردار میهن را
 
(س ع گهریک )
 

بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۴/ ۲۱ـ ۰۹۱۲

استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.

Copyright ©bamdaad 2021