بیـدارم آرزوسـت
ملت شده به خواب و بیدارم آرزوست
میهن شده خراب و معمارم آرزوست
چنگال خون آشام عدو قلب ها درید
دست عدو شکسته و بیمارم آرزوست
رنجور و بی رمق شده کالبد این وطن
یک قلب مهربان و غمخوارم آرزوست
تا کی تن وطن ز غم جنگ به درد بود
یک نسخه ی طبیب و تیمارم آرزوست
آرامش و صفای وطن از جنگ و فقر
یکبار نه، ده بار نه، صد بارم آرزوست
افکار غلط سرکشد از خاطر مردود
اندیشه ئ والا و بزرگوارم آرزوست
پا را بیرون مکش از رزم ای رفیق
در رزم وطن، یار و همدیارم آرزوست
دست خبیثِ جنایت زبون و خوار
میهن سرِ بدخواه تو بردارم آرزوست.
(س ع گهریک )
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۱ـ ۲۴۰۱
استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.
Copyright © bamdaad 2021