بـه بهانـه شــب یلـدا

 

باز آمده یلدا شب و برماست بهانه

بزمِ طرب و ساز و سرود مست شبانه

پیوسته به دیدار رخ یار دل آزار

با تیغ شهادت بدریم سِتر زمانه 

گاه بوسه و گاه عشوه و گاه ساز دف و نی

گاهی غزل و نقل و نبات، چنگ و چغانه 

گاه دیده بدوزیم به زمین، گاه مست خموشیم 

امشب زخیال رخ آن یارِ فتانه

تا شد سخن از حُسن دل انگیز پری وش

بیجا ز خیال شد دلِ مسکین ز کمانه

ما را چه خیال است در این میکده گهریک 

جز باده ئ میگون ز لبِ یار نشانه

 ( س ع گهریک )

 

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۲۰ـ ۱۹۱۲

استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.

Copyright © bamdaad 2020