ارتباط نـوروز با تمـدن
عزیزه عنایت
بهار می آید ، بهاری که نه تنها انگیزه رویش گل ها، گیاه ها وتازه گی است ، بلکه با آمدنش برای همه، رسم یکرنگی به ارمغان آورده ، با نسیم ملایم وعطرافشان، به بیداری هرجنبنده روی زمین ازخواب غفلت میکوشد که اولین روز بهار را در آریانای کهن وخراسان زمین بنام نوروز مسما کرده اند.
وقتی نو روزمیگویم برمیگردیم به میراث گرانبهای فرهنگی مان که این سلسله به تمدن بشریت چه ربطی دارد؟
بشراز پیداش جهان تا دنیای متمدن امروز، چه گام های را پشت سرگذاشته تا به این مرحله رسیده است .
ده ها هزار سال دراین راهپیمایی فقط بخاطر سیرکردن شکم و با شکارحیوانات مشغول بوده است که حتا مجال آنرا هم نیافته تا سد دوعالم یعنی بربریت وتمدن را ازمیان بردارد وعبورکند. تا اینکه هزاران سال دیگر این راه را طی کرده و به هنرکشاورزی دست یافته است .
« پس ازهنر سخن گفتن و دامپروری سنجیده ترین کار ظفرمند انسان درراه تمدن است که اندکی بعد با فراگیری هنر خط نویسی کار شالوده ریزی کاخ تمدن را به اکمال میرساند. »
سرزمین کهن مان که یکی از پیشقدم ترین مرکزکشت و زراعت درآسیا بود ، پدران مان نیزبا کشت وحاصل نعمت های آن ، پاس تجلیل آنرا شناختند و طبیعتاً زمانی که دشواری های زمستان سپری می شده با آمدن بهارهمه شاد می شدند و به شادمانی می پرداختند که به این ترتیب نوروز را ازخود بیاد گارماندند.
اما بعضی ازدانشمندان به این عقیده هستند که جمشید « یما » اولین فرمانروای آریانای کبیر، وقتی زمام کشور را بدست گرفت ازمنطقه دماوند تا شهر بابل را دریک روزطی کرد که اشراف و درباریان او این روز را بنام « روزنو» ویا « نوروز » خواندند که مصادف بود به اول حمل، که تا ختم زمامداری او همه ساله دراول سال خورشیدی جشن میگرفتند که با گذشت زمان تجلیل ازاین روز به شکل عنعنه و رسوم درآمده است .
چنانچه که فردوسی شاعر قرن چهارم درشاهنامه خویش این روز را چنین توصیف کرده است :
بـرفـریکـان یکی تخـت ساخت
چو مایه بدو گوهر اندرنساخت
که چون خواستی دیو برداشتی
زهامون به گردون برافراشتی
چو خورشید تابان میا ن هــوا
نشسته بــراو شـاه فـرمانــروا
جهان انجمن شد بر تخت اوی
فرو مانــده از فــره بخت اوی
بر جمشید بر گوهر افشا ندنـد
مرآن روزرا روز نو خواندند
ســـرســال روز نو فروردیـن
برآسوده ازرنج تن، دل زکین
به نو روز نوشاه گیتی فرو ز
برآن تخت بنشست پیروز روز
بـــزرگان به شادی بیرا ستنــد
می و رودورامشگران خواستند
چنین جشن فره از آن روز گار
بمانده ازآن خســروان یاد گــار
بناً اگربه بحث نخست توجه کنیم نوروز آیین نامه است که افتخار زایش تمدن را با خود دارد که پدران مان ارتباط شانرا با زمین وطبیعت گره زدند وبه همین ترتیب آیین نوروزی به روح فرهنگ جامعه مبدل گشت .
باآنکه ارزشمند ترین آثار، شعر، نوشته ها، نقاشی ها در وصف بهاران و نوروز این سرزمین وجود دارد ولی نه همه جا و همه وقت نوروز بتجلیل گرفته شده بلکه ازگزند روزگارگاهی بدورنمانده است. تاریخ درسرزمین ما شاهد کینه توزی ها با نوروز بوده است داستان کینه توزی ها با نوروزبه تاریخ نخستین هجوم اعراب به سرزمین ما می رسد .
گرچه نوروز رسماً درسرزمین خلافت اسلامی حرام پنداشته شد ولی زمامداران اعراب، خود ازنرسیدن تحایف وهدایای نورزوی که درسرزمین خراسان معمول بود خشنود و راضی نبودند و مردم ما توانستند که با دادن هدایا و تحایف حاکمان عرب راعادت، وسنت تجلیل نوروز را از دستبرد آنان محفوظ دارند.
بنا براین، ازاین روز خجسته ، درایران ، تاجکستان،ترکمنستان آذربایجان ازبکستان وتمام ولایات افغانستان تجلیل بعمل می آید که مردم شریف وطن به استقبال ازاین روزبه جشن وشادمانی میپردازند
قابل یادآوری است در وطن ما نوروز باردیگربا کینه توزی های زیاد که ازجانب اصحاب جهل صادرشده بود روبرو گردید که دوره طالبان نیزیکی ازاین جمله بوده تجلیل نوروز را منع کردند.
امید وارم با مذاکرات که بخاطرصلح « درپشت درهای بسته » و آمدن دوباره طالبان درصحنه قدرت جریان دارد بازهم با کینه توزی ها روبرو نشود ، تا نسل های آینده نیزبتوانند که ازاین میراث فرهنگی حفاظت کنند.
ماخذ : نوروز، بشیرعزیزی