سروده های تازه عیدی از دو شاعر توانا و متعهد کشور ، نورالدین همسنگر و عبدالوکیل کوچی
این عیـد چـه عیـد است؟
این عید چه عید است که دلی شاد نسازد
ویرانه دل ها زغم آزاد نسازد
رحمی نکند حال پریشانی ما را
این خانه تهی ناله وفریاد نسازد
بابی به رخ خسته ای مردم نگشاید
شور وطربی شهر دل ایجاد نسازد
از دام وقفس خیل قناری نرهاند
ماتمکده ای لانه صیاد نسازد
هر خار وخس دامن گلزار نچیند
این باغ وچمن پر گل وشمشاد نسازد
گلبانگ تبسم نشود دیده ای گریان
آشفته شب راحت بیــــداد نسازد
این عید چه عید است؟که دلی شاد نسازد
این خـاک زهـر قید غــم آزاد نسازد.
( نورالدین همسنگر )
عیــد قــربان
با ز عید آمده عید قــربان
عید تبریک به پاکیزه دلان
حرمت عید گذشت ویار یست
صلح و آشتی و ایثار گریست
درس اعیاد نیکو کاری است
شادی و همدلی و یاری است
لیک هر دل نشود شاد از آن
آنکه گیر آمده در جنگ گران
این نشد عید که ریزد همه جا
خون انسان بد ست دد ودام
حاجی آغاشنواین حرف نخست
حج مروکج مروازراه درست
خدمت خلق حج پاکان است
کجروی کار ریا کاران است
بگذ ر از کعبه طواف دل کن
دل ما تم زده را حا صل کن
ریختن خون که قربانی نیست
شهرت وکذب مسلمانی نیست
آتش تفرقه را خا مش کن
توده را رسته ازین چالش کن
دروطن آتش خون جنگ است
آخراین بستن کشتن ننگ است
تو که ازجنگ زر اندوخته یی
عطش توبهر طواف سنگست
بسته کن دام فریب و تزویر
باز کن پای وطن از زنجیر
بسکه اوضاع وطن خونینست
قتل و کشتا ر بنام دین است
در فلسطین و دمشق و بغداد
خاک ازخون بشررنگین است
حاجی آغا شنواینحرف نخست
حج مروکج مرواز راه درست
بس کن افسا نه عیدی گفتن
در چنین ما تم و شادی کردن
هرزمانی که شوم رسته زجنگ
عید ما می شود آنگاه پر رنگ
(عبدالو کیل کوچی)
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۷ـ ۳۱۰۸