به پا شو ! انقلابى كن ، كه يابى كام استقلال

 

خوشا قومى كه مسعود اند، از فرجام استقلال
به خود بالند ز كيف و نشه يى از جام استقلال

هر آن ملت كه در گيتى اسير و بى پر و بالست
ز صبحش صد شرف دارد، همانا شام استقـلال

هر آنكشور كه جان كيرى ز بهرش رهبرى آورد
ذليل و خــــوار و رسوا گــردد و ناكــام استقـلال

عدالت گر نباشد در مهن، اين واژه كمرنگ است
به پا شــــو! انقلابى كـن ، كه يابى كــام استقلال

بنازم همچو ملت را كه از سعى و تلاش خود
به عزم و و رزم مى آرد به ما پيغام استقلال

شوم قربان آن خلقى، كه آرد عدل و آزادى
فـــدا گــردم زبانى را كه گيرد نـام استقلال

به يورش هاى انگريز،ملت شيران نشد تسليم
كه چون پرورده گشته در هـواى بام استقلال

( زبير واعظى )

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۷ـ ۲۰۰۸