گناه بیکاری به گردن کیست ؟

 

 

نوشته : عبدالو کیل کوچی

 

بیشتر از یکصد سال گذشته ویک ربع قرن ، کارگران امریکا بخاطر دریافت دست مزد عادلانه وتقلیل ساعات کار اعتصاب عمومی وتظاهرات خیابانی برپا کردند .

 حرکت دسته جمعی کار گران در واقع  پیش زمینهء خوبی  برای جنبش سرتاسری کارگری وهمبستگی  بین المللی کارگران بود که با عکس العمل شدید سالاران سرمایه مواجه گردید ، ولی طبقهء کار گر از پا ننشست ومبارزه بخاطر رسیدن به اهداف نهایی همچنان ادامه دارد .

واما در کشورعزیز ما افغانستان ، مادامیکه عوامل داخلی در تبانی با عناصر خارجی وهمدستیء همسایگان ، منافع ملی کشور را  به خطر نابودی کشانیدند ، جریان جنگ روز تا روز حقایق پشت پرده را واضح میساخت که منافع علیای کشور مان از بیگانگان وخط موافقین از مخالفین بکلی جداست .ولی متئاسفانه که با چرخش معکوس زمان ، افغانستان به میدان آزمایش قدرت ها مبدل و قربانی جنگ سرد گردید واما دولت وقت یعنی جمهوری دموکراتیک افغانستان بمثابه مدافع منافع علیای کشور با مشارکت عموم نیروهای وطنپرست وترقی خواه در دفاع از منافع ملی وتامین صلح سرآسری درکشور قرار داشت و با سیاست صلحجویانه و روحیهء حسن همجواری بروابط دوستانه با همسایگان تاکید می ورزید . واضح بود که دستیابی به صلح ومشارکت وسیع مردم در سرنوشت کشور برای دولت الویت خاصی داشت .چنانچه دفاع مستقلانه وباز گرداندن قوای خارجی از کشور، سرلوحهء اساسی وظایف دولت بود که بر مبنای آن از طرح به تحقق انجامید .

 ولی در آنسوی جنگ  ، تروریستان القاعده ،  اعم از عرب وعجم ، مزدوران وهابی و چچنیایی ، میجر های پاکستانی اجیران فنده منتالست آنسوی سرحد ، کرنیل های سندی وپنجابی عوامل نفوذی همسایگان افغانستان ودیگرعناصر خرابکار خارجی  که در شرق وجنوب وغرب کشور لانه کرده بودند  کماکان به قوت خود  باقی ماندند .

ودر گام نخست ، زیر ساختار های اقتصادی ء کشورما را آماج حملات پی در پیء خود قرار دادند  وآنچه را که مردم افغانستان به قیمت جان خود وبه دستان خود ساخته بودند ، دشمنان ترقی وتمدن کشور وعمال خارجی به میل بیگانگان منهدم ونابودش کردند وبه اینترتیب حق کار  از کارگران گرفته شد. که در نتیجهء آن  فقر ، مهاجرت ودربدری بر مردم افغانستان تحمیل گردید . اوضاع بحرانی وپیچیدهء کشورچون زخم خونین  آنقدر  ناسور گردیده بود که راه حل آن برای زمامداران بعدی افغانستان نیز مقدور نبود .در چنین حال وهوا جنگ تا حدی شدت داشت  که هستی وآزادیء کشور زیر سوال میرفت .

تا آنکه جامعه جهانی ونیرو های نظامی وابسته به آن سر نوشت کشور را از وجود فنده منتا لیست ترین گروه های جنگ یاد گرفته در پاکستان دگر گون ساخت وبجای گروه ساقط شده از قدرت ، دولت دیگری  بروی خرابه های باقیمانده در کشور بنام های اداره موقت ، عبوری وانتقالی شکل گرفت . طوریکه دیده میشود علی الرغم حضور  نیروهای نظامی ناتو در افغانستان وسرآزیر شدن میلیارد ها میلیارد دالر از کمک های جامعهء جهانی وقدرت های بزرگ جهان ، برغم دستاورد های معینی تا هنوز نگرانی های مردم در رابطه به تامین امنیت سرتاسری ازبین نرفته است.  فقر ومرض در جامعه بیداد میکند  و در رابطه به کار ، اقتصاد ونوسازی امید ها به یأس مبدل گردید ه و زیر ساختار های اقتصادی کشور کماکان بشکل مخروبه ی باقی مانده است ودر کشوری محاط به خشکه متئاسفانه  بعضی ازجاده ها ی  آن در مواسم معین سال چنین به نظر میرسد که قابل کشتی رانی باشد. چه رسد به  کار های اساسی وزیر بناییء کشور.گفته میتوان که با ادامه چنین وضعیت دوباره سازی آن عموما بعید بنظر میرسد .

زیرا در مدت زمان سپری شده در دو دورهء حکومت اخیر، اکثرا تاسیسات تخریب شدهء صنعتی ، دستگاه های تولیدی عام المنفعه ، بند وانهار وموءسسات تولید برق دوباره سازی نشده است وبگونهء مثال  پروژه ء بند برق سلما برغم کمک های چندین میلیون دالری کشور دوست هندوستان از سالهای سال است که دوباره سازی آن بتعویق افتاده است .

در کشوریکه هزاران هزار کار گر وجوانان فارغ التحصیل ، کار میخواهند ولی متاسفانه از حق کارتا هنوز بحال محرومیت بسر می برند . واین در حالیست که کار گران وجوانان فارغ التحصیل به حد اقل معشیت دسترسی نداشته وهمواره محتاج اند . آیا پاسخگو ی بیکاری ، بیماری ،فقر وتهی دستی مردم تشنه بکار وساختمان کشور در برابر خدا ،ملت ومردم مستضعف افغانستان کی ها اند ؟ عوامل خصومت از خارج وبخصوص همسایگان ، از جان مردم ما دیگر چه میخواهند ؟  که با تحمیل جنگ سی ساله بر مردم  افغانستان  بسنده نکرده اند ، مگر میخواهند که ملت هردم شهید افغانستان در پیتاو ها دست روی دست بنشینند تا روشنی از سوی شمال ، خوردنی از سوی جنوب ، پوشیدنی از سوی مشرق ومواد مصرفی از سوی مغرب افغانستان در کشور ما سرآزیر شود و مردم ما بخصوص کار گران بزعم خود شان فقط به جای نیروی  تولیدی ، به نیروی مستهلکین مبدل گردند ؟ که هرگز نه و آنطور هم نخواهد شد .زیرا مردم افغانستان دارای استعداد وتوانایی کاراند وخلاقیت کارگران مبتکر افغانستان معرف استعداد عالی وتوانایی فکری کارگران کشور ما است که در طول تاریخ درخشیده اند . چنانچه از نزدیک بیک قرن قبل ،  کارگران ماهر وتوانای کشورما مهمترین مبادی تخنیک وپیشرفته ترین تکنالوژی عصر نوین را پیریزی کرده بودند واین لرزه یی به اندام دشمنان افغانستان ایجاد کرد تا یکسره برای نابودیء آن  مذبوحانه تلاش کردند ولی هرگز نتوانستند جریان زندگی ، کار ، تولید و چرخ تاریخ را متوقف سازند . کارگران وسایر زحمتکشان افغانستان در وجود ملت معظم وبیدار افغانستان بیداراند  وبه پای خود ایستاده خواهند بود . هیچ نیرویی نمیتواند عزم کارگران را متزلزل سازد وفقر وبیکاری هم نخواهد توانست تا نبوغ فکری وغرور کاری طبقه کارگر افغانستان را که خصلت ذاتی وافتخار تاریخی آن هست تضعیف سازد .

کارگران شریف وزحمتکش کشور با نیروی کار واستعداد سرشار شان برای عمران و آبادیء کشور همواره می اندیشند .وتوانایی دوباره سازی کشور فقط در دستان طبقهء کارگرافغانستان ومتحدین نزدیک به آن است .اتحاد وهمبستگی ملی کارگران ودهقانان، پیشه وران وروشنفکران ترقی خواه وعدالت پسند کشوربدور ساز مان پیشآهنگ این طبقهءرنجدیده کشور، آنان را قادر خواهند ساخت تا صلح پایدار و سراسری را در کشور تامین کنند ،وحدت ملی را تحکیم بخشند ودر کنار نیرو های مسلح ملی کشور وبه همکاری جامعه ء جهانی از وجب وجب خاک وطن دفاع نموده وکشور را دوباره سازی کنند . رفاه همگانی وآسایش عمومی را بوجود آورند وسرزمین سوخته را با کار مشترک وکوشش خلل ناپذیروبازو های توانای شان به به گلشن جاویدان آسیا مبدل سازند . زیرا شعار کارگران ،کار ،صلح ، ایجاد گری وعدالت است .

کارگران گرامی ، صدای تان رسا ، بازوی تان توانا وآرمان تان پیروز باد !