اوضاع پرخطر
از کین فتنه وضع جهـان پر خطر شده
مـردم ز جنگ ناحق و حق در بدر شده
تر شد زمین ، به خون خلایق هزار بار
هر روز آمــده ، ز گذ شته بدتر شده
حاکم به قصدغارت قاضی در اختلاص
وعظ ملا ، زبی عملی بی اثر شده
باغ وفــاق و با همی و غنچـه امید
از سردی وخمودیی ما بی ثمر شده
زاغ زغن بدشت و دمن جا گرفته است
شهر و دهات غوطه به موج شرر شده
اوضاع خراب درهمه جا خون آتشست
زآندم که خارجی همه جا مستقر شده
از ضعف ره گشایی آن خفتگان راه
رهـزن ز کسب راهزنی راهبر شده
جلاد پیر، ظالـم و راکت پران قرن
باز آمده به خون همه خیره سر شده
آن خادم وهابی و غربی و سندیان
بر طالبان خارج و داخل پدر شده
در انتقال قــدرت مطلـق بـه طالبان
ار گ از تمام فتنه گران پیشترشده
آنیک به خوش باشی و آرایش است شاد
این دیگرش به قاتل ما هـم نظـــر شــــده
با پنج هزار ساله تاریخ این وطن
تقد یر سر نوشت بدست قطر شده
برخیزهمسفرکه درین راه پیچ و تاب
معنای زندگی همه خون جگر شـــده
آتش بزن بقلب شب وشب پرست شوم
بنگر که آمــد آمــــد صبح سحــر شـده
( عبدالوکیل کوچی )
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱ /۱۶ ـ ۱۹۱۲