دو سروده تازه از شاعر شرین کلام زبیر واعظی
نمـوشــه
از اين مـردم ، چيزى بور نموشه
بغير رنگ و جنگ و چور نموشه
عــلاج درد و رنج و غصه ى ما
به چند تا خایین و مـزدور نموشه
به جـز كشتار و جنگ و انتحـارى
به سنگين و فــراه و غـور نموشه
ميـان ع و غ اش جنگ و دعــوا
به اين دو مــردک منفــور نموشه
نــه اميــدى از اينست و نـه از آن
نــه با آن اتمــر و بـا نــور نموشه
نــه با جـــور و جـفـاى داعشيــان
نــه با آن طـالـــب زنبـــور نموشه
نيــاز اين وطــن مـــردان كــار است
بــه مكــر "جانكرى" و زور نموشه
( زبير واعظى )
استخــاره
اى حضرتا ! بيا و كمى استخاره كن
درد و غم مرا تو دمى راه چاره كن
اى حضـرتا ! بيا و به داد دلــم برس
تعويذ نو نويس و دعايى دو باره كن
اى حضرتا ! چو كرزى و اشرف غنى بگير
يك رهبرى دگر به سر مان سواره كن
با چاكر و غلام قسم خورده در وطن
فوران خون ملت مسكين همــاره كن
گر گفتن حقيقت و انصاف مشكل است !
با خواب و مكر و حيله، شبم پر ستاره(!) كن
( زبير واعظى )
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱ /۱۶ ـ ۰۸۱۲