یاد تو هنوز،
برفرازاوردگاه ماست،
که با جانمان سرشتهِ
و تو می دانی ،
انانکه…
قلبی آکنده ازعشق و امید
درسینه دارند،
به آرمان های تو می اندیشند
و
برای آرزوهای بلند تو می رزمند
تو که رفتی،
باتیستا …
از گورگاه متعفن خویش برخاسته ،
با هزاران دهان الوده به خون و چرک و فساد
از میانه ی ورطه ی ژرف فقر و ثروت …
از حیاط خلوت شهوانی سرمایه
با زبانی افسونگر،
ازمرگ دیکتاتورسخن گفت،
اما …
اینان نمی داننداما،
اندیشه تو…
را ه تو…
درگام های استوار…
ونگاه ژرف نسلی که
از فراسوی دوزخ سرمایه،
به انسان وسوسیا لیسم
می اندیشد،
به پیش می تازد...
اینان باور نمی دارند که تو زنده ای؛
اما، تو هنوز نفس می کشی
قلب تو فقط درکوبا نمی تپد
قلب تو،
خون به شریان
زحمتکشان جهان می رساند
آه …قلب تو …
به درود رفیق فیدل،
تو همواره درقلب مایی.
( رحمان )
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱ /۱۶ ـ ۲۷۱۱