اهدا به جوانان هموطنم
عبدالوکیل کوچی
سالون عروسی مزین با گل های تازه به اطراف قندیل های بزرگ جلوه نمایی می کرد. مهمانان آراسته با دریشی های جشنی به گرد میزهای سفید پوش هشت نفری حلقه زده و مملو از خوشی وسروربودند.عروسی دو جوانی که هفته گذشته در شهر زیبای هامبورگ جرمنی عقد بستند. موزیک لایف با صدای رسای هنرمندان جوان هموطن طنین شادی افگنده وامکان گپ زدن را ناممکن می ساخت. بآنهم مهمانان که پس از روزها ، ما ه ها وحتا سال ها همدیگر خود را به دور میز عروسی یافته بودند تو ام با تبسم معنا داری به سوی همدیگر می نگریستند و اما در اثنای توقف کوتاه موزیک، مهمانان با شتاب تمام حرف های رسیده تا گلوی خود را از احوالپرسی شروع و طبق عادت دایمی تا اوضاع نا بسامان وطن ، جنگ وسیاست واز زمین و زمان دور ونزدیک سخن می زدند . در میز ما اتفاقاً موضوع شرکت کمرنگ جوانان در مراسم عروسی ومساله فامیل وخانواده به میان آمد .درین میان خانم فرهیخته ای که نزدیک میز نشسته بود با صحبت های هدفمندانه ی توجه مرا به خود جلب کرد .
خانم نوریه بارکزی پس از احوالپرسی کوتاه در رابطه به وظایف خود گفت با جوانان مهاجر هموطن به خصوص جوانان تازه وارد در عرصه های تعلیمی وتربیتی شان کار می کند و در باره رشد فرهنگی جوان اعم از دختر وپسر مساله پرورش وتربیت سالم جوانان را مهم و ضروری دانسته که برای من انگیزنده بود. این خانم معتقد است یک تعداد جوانان مهاجر که در میان دو فرهنگ قد می کشند درداخل فامیل تابع فرهنگ وطنی وبا لسان مادری تکلم نموده و در خارج منزل با فرهنگ خارجی سروکار دارند باید موضوع آموزش در هردو فرهنگ برای رشد وبالندگی جوانان ونوجوانان مدنظر گرفته شود .همچنان تعدادی از جوانان تازه وارد به خاک این کشور، ابتدا فرهنگ وآداب وطنی را با خود داشته؛ وآهسته آهسته با مرور زمان وفراگرفتن فرهنگ المانی و اروپایی ، فرهنگ وطنی درذهن شان زیر گرد فراموشی نا بود می شود .
از همینجاست که جوانان چه در خانه ویا بیرون از آن در مکتب و اجتماع دچار مشکلات شده ازاصول وحقوق آگاهی کامل نداشته؛ و در مراعات نظم جامعه به کندی پیش رفته با احساس بیگانه گی از مردم ومحیط ماحول خود گوشه گیر می شوند که این امر روحیه اخلاقی ، روران وشایسته گی آنها را آسیب پذیرساخته و بدبختی به آینده زنده گی ایشان سایه می افگند که با این وضع وظایف والدین در قبال فرزندانشان دوچندان می شود.
با توجه به مسایل فوق والدین گرامی از همان آغاز کار می باید فرزندان نازنین خود را با زبان مادری وفرهنگ وطنی برای فهم مفاهیم وارزش های حیاتی معنویات جامعه موجود و کشوراصلی ما افغانستان آموزش داده؛ وبرای رشد شخصیت فرزندان خود توجه جدی مبذول بدارند تا آنها با رعایت این ارزش ها در آغوش پرمحبت والدین وفامیل و در خارج از آن خود را در بین مردم با اعتماد به نفس ، داشتن نقش در جامعه ، عضو سالم وکارآمد بدانند. باید آنها بدانند که احترام به بزرگان ،شفقت به خوردان ، صداقت ، مهربانی ، دلسوزی ،احساس مسوولیت در برابر قانون ،احساس وطن دوستی ،حقوق بشر ، آزادی وآزاده گی ، عدالت خواهی وبا انصاف بودن ، خدمت ومبارزه در راه سعادت انسان ، صلح ودوستی ، محبت ،عشق به انسان واحترام به مقام انسانی ، شجاعت ،عزت ،حرمت ،اتحاد وهمبسته گی وسایر ارزش های حیاتی وشاخص های زنده گی را بیاموزند وبکار گیرند .همچنان زبان خارجی که با فراگیری آن می توان بر حل مشکلات روزمره و فرهنگ کشور دومی پرداخت، تحقق آن مهمترین وظیفه مسوولین ودلسوزان آمور بوده که هم مهم وهم ضرور می باشد . چنانچه درین اواخر به نظر می رسد که جوانان تازه وارد حتا بدون فامیل های شان پناهنده شده اند و آنها به فراگیری زبان خارجی بیشتر نیاز دارند البته کار درین زمینه نیازمند سهگیری همگانی می باشد .
قابل یادآوریست که موضوع تربیت وپرورش نوجوانان وجوانان تنها به آموزش لسان مادری وفرهنگ وطنی خلاصه نمی شود بلکه با توجه به ابعاد مختلف اصول زنده گی وبموازات رشد شعور اجتماعی وبا درک این مبرمیت که می باید با نگاه آگاهانه به گذشته راه آینده را روشن ساخته وبه این ترتیب از تجارب گذشته بیاموزند وبدانند که پدران شان مراحل زنده گی را از دورآدم تا ایندم چگونه طی کرده اند و کم از کم از تاریخ وطن وافتخارات کشور شان معلومات حاصل نمایند.
در وطن ما جوانان با لیاقت وشجاعت در طول تاریخ درخشیده اند در عرصه دفاع از سرزمین آبایی قهرمانانی همچون خراسانی ، کاوه ها ، یعقوب ها ، ملالی ها ،زهرا ها وعبداله ها ، وزیر اکبرخان ، محمود افغان وهزاران جوان نامدار وگمنام دیگر حماسه ها آفریدند. درعرصه علم ودانش جلال الدین محمد بلخی ، ابن سینا ، ابوریحان ، سید جمال الدین افغان وغیره علما در دوران نوجوانی سرآمد روزگار خود بودند .
درعرصه اکتشافات واختراعات غنی ترین سرمایه معنوی متعلق به افغانستان بود که در وجود جوانان تبلور یافته بود چنانچه آفریده های صدیق مخترع به بیش از هفتصد رقم می رسید . کارگرجوانی در زمان نادر غدار تفنگچه ساخت . بامرور زمان وگسترش علم وتخنیک برغم بسته نگهداشتن روزنه های علم وهنر در زمان رژیم استعداد کش شاهی نو جوانانی بنام های سید جلال وفرید با نبوغ علمی شان ریکورد ریاضی را از آن خود داشتند. جوان دیگری بساختن طیاره دست یازید ، جوان کمنامی در سالهای ۴۵ خورشیدی رادیو ساخت همین اکنون ده ها وصد ها آفرینش از دستاورد های جوانان وطن ما می باشد که به تشویق وانکشاف نیاز دارد .
شش دهه قبل در اثر آموزه های بجامانده از جنبش مشروطیت ، ملی غورخنگ و جنبش روشنفکری جوانان در ساحه پوهنتون کابل و دیگر دانشگاه ها ایجاد گردید زنده یاد ببرک کارمل یکی ازقربانیان جنبش و بنیانگذار اتحادیه محصلین دانشکده کابل بود. ده سال بعد آن تحت رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان جوانان آگاه ومبارز دریک سازمان سیاسی سازمان دموکراتیک جوانان افغانستان متشکل گردیدند که در سنگر دفاع از وطن قرارداشتند ودر عرصه های آموزش ،سیاست ومبارزه ،تولید وکارایی وبه خصوص در جبهه دفاع از وطن قهرمانانه رزمیدند . همین اکنون برغم شرایط دشوار در کشور جوانان فدا کار وطن در صفوف قوای مسلح کشور از نوامیس ملی ،استقلال وتمامیت ارضی شجاعانه دفاع می کنند قربانی می دهند وحماسه می آفرینند سر می دهند وسنگر نمی دهند افتخار به آنها .
درشرایط جنگ وسیاست های غلط دولت عرصه زنده گی برای جوانان روز تا روز دشوار می گردد.از چهار دهه قبل دشمنان خارجی افغانستان درتبانی با ارتجاع داخلی ومنطقه به خاطر تضعیف نیروی بالنده کشورما مذبوحانه تلاش کردند، تا دروازه های کار را بروی جوانان ببندند ازهمین جهت فابریکه ها ومزارع را تخریب کردند دروازه های آموزش را بستند واکنون بجای آن با ایجاد مکاتب خیالی فتنه می آفرینند وبا ترویج مواد مخدره فقر وبیکاری جوانان را مریض ،علیل و مجبور به ترک وطن ساخته مدعیان دینی زمینه دزدی وچپاول دارایی عامه را برای خود و باداران خارجی شان مساعد می سازند. روی این اجبار است که گروه های جوانان کشور ما بنا چاری خاک شیرین وطن را ترک نموده عازم ایران واز آنجا جبراً به جنگ های سوریه ویمن فرستاده می شوند وتابوت های شان برمی گردد .وتعداد کثیری از آنها در راه مهاجرت به دریای مدیترانه غرق می شوند. که لکه ننگ آن بر جبین دستگاه فاسد دولت افغانستان تا ابد باقی خواهند ماند. واما تعدادی دیگری از جوانان که به سختی خود را تا اروپا می رسانند قبل از همه به آموزش نیاز دارند ، به مراقبت پرورش وتربیت ، برهنمایی ،همکاری وهمیاری نیاز دارند .
بدون شک تدریس کتب وپروسه آموزش به مثابه پیش زمینه اندوخته ها در صدر آموزه ها ی علمی واکادمیک متعهدین ومسولین دلسوز وآگاه قرار دارد وبا رشد تخنیک وتکنالوژی معاصر وپیشرفته بخصوص انترنیت با سهولت می توان بروزنه های علم ودانش نگاه کرد. البته هستند فامیل های محترمی که با استفاده از فاکتور های اساسی میتود آموزش وپرورش دامنه فرهنگ ودانش را در صفوف جوانان گسترش می دهند وبا مواظبت دایمی وخسته گی ناپذیری بیشتر فرزندان خود را با سلاح علم ودانش مجهز ساخته وشخصیت جوانان وجگر گوشه های خود را در فامیل وجامعه رشد می دهند ویا زمینه رشد آنها را مساعد می سازند ولی در تناسب با کمیت مهاجران موجود بکار زیاد وپیگیر نیاز است . زیرا هستند فامیل هایی که به نسبت مصروفیت های کاری والدین وکمرسی به فرزندان شان، اولادان مهاجرحتا در کشورامن وپیشرفته نیزسرنوشت خوب وآگاهی لازم ندارند زیرا بسیاری از آنها تا هنوز نمی دانند افغانستان کدام کشور درکجایی کره خاکی است واین جوانان چه تعلقیتی به افغانستان دارند ، نمی دانند چرا وطن شیرین خود را ترک کرده به این کشور آمده اند هدف ومقصد از مهاجرت چی بوده است آنها تا هنوز ندانسته اند که پدر ومادر در زنده گی ایشان چه رولی داشته اند تاریخ وگذشته ها برایشان اصلاً اهمیتی ندارد. اگر مبالغه نکرده باشم بعضی از جوانان ویا نو جوانان مهاجر ما نمی دانند که کچالو غرس می شود یا کاشته ، بادرنگ میوه است یا سبزی . او نمبر تیلفون منزل خود را خوانده نمی تواند . فقط دموکراسی راکه زیاد شنیده اند آنهم معنای آنرا نه بمفهوم واقعی بلکه بزعم خود برداشتی از آن دارند.
وبعضی از والدین کم توجهی خویش وعقب مانده گی فرزندانشان را در زیر نام اروپایی شدن پنهان کرده با سربلندی تمام می گویند این فرزندم اروپایی شده است در حالیکه به گواهی علم هیچ چیزی خود به خود چیزی نمی شود تا ساخته وایجاد نشود . از همین رو است که جوانان ما در محیط بیگانه زود زود بدام گمراهی می افتند چون ازدرک مطالب ، شناخت جامعه وتحلیل مسایل عاجز مانده بسیاری از جوانان ما نوشته های شان را نیمه به زبان مادری ونیمه انگلیسی می نویسند در حالیکه هردو زبان برایشان مهم است وباید فرا بگیرند . و به همین ترتیب صدها مشکل وچالش دیگر فرا راه مهاجرین جوان هموطن قرار دارد که نباید به این پرابلم ها کم بها داد ویا آنرا دست کم گرفت ولی در صورت همکاری واحساس مسوولیت ومسوولیت پذیری هموطنان عزیز به این مشکل غلبه خواهیم کرد . همین اکنون ودر حال حاضر ما بچشم سر می بینیم که جوانان ما چه دختر ویا پسر پس از گذشت دوره پر جنجال مجردی پس از ازدواج به پرابلم های بزرگ مواجه می شوند . البته دلیلش اینست که جوان نوعروس تا هنوز از لحاظ روانی آماده گی ازدواج را ندارد وبردوش کشیدن بار متاهلی برایش وزمینی می کند که ناشی از عدم توجه والدین ونازدانه گی فرزندان شان می باشد . بسیاری از والدین به این عقیده هستند فرزندانی که سن هجده سالگی را تکمیل کرده بگذار خودشان بپای خود بایستند و راه خود را بیابند حتا هستند پدرانی که از هفت وهشت سالگی طفل خود را بنام جامعه آزاد، آزاد گذاشته فرزند نوجوان از تعلیم وفرهنگ لازم هردو کشور بی بهره مانده ودر میان انبوهی از کم فهمی واشتباهات قد می کشند و در زمان بزرگی ودوره متاهلی با جار وجنجال ها وناهنجاری های سخت روزگار مواجه می گردند که از علاج آن خارج شده و راه برون رفت برای شان نامعلوم می شود و در آن صورت زنده گی پرآشوب توام با جدال خانواده گی وپرخاش ، آینده شان را به خطر جدایی وکشمکش حتا مرگ روبرو می سازد و این مصیبت ها از کم توجهی والدین سر چشمه می گیرد که از میان صدها عوامل توجه خواننده محترم را به دو عامل مهم معطوف میدارم :
اول مسله کار ومصروفیت های کاری والدین در یک نظام قانونمند و در یک سیستم انظبا ط کاری در اروپا که فرصت والدین را در کار پرورش اطفال محدود می سازد . دوم مسله انترنیت که بعضی فامیل های محترم به خاطر آرام ساختن اطفال نازنین شان کوشش می کنند به جای دیگرمیتود های آرامش بخش ، طفل خود را با تیلفون ، نمایشات انترنیتی، کارتونی های عجیب وغریب ،رقص وموزیک ودیگر نمایشات معجزه انگیز مصروف بسازند و در بسا حالات حتا از سن شش ماهه گی مروج است که آنرا از همان دوره کودکی به انترنیت معتاد ساخته پسان ها می گویند که طفل شان در میز نان حاضر نمی شود ،با کلان ها نمی نشیند ، گپ زدن از یادش رفته است ، با والدین خود بیگانه شده اند بهر ترتیب این وضعیت نی تنها در فامیل بلکه در صنوف درسی مکاتب نیز دامنگیر جوانان شده است که به پیش بردن پروگرام های درسی واستعداد طلاب زیانبخش است .
باید گفت که مسله طفل ومادر ، ومسولیت والدین در قبال پرورش اطفال وتربیت نوجوانان ابعاد مختلف ودامنه وسیع دارد که رسیده گی به آن درین مقال نمی گنجد . بنا بر آن ناگزیریم با چند جمله کوتاه بحث حاضر را به پایان برسانیم و آن اینکه والدین گرامی میتوانند با قبول مسوولیت پذیری در قبال پرورش وتربیت سالم فرزندان شان از آنها مواظبت دایمی نمایند . والدین محترم تربیت واموزش فرزندان خود را به سن منحصر نسازند زیربه گواهی علم انسان شناسی پرورش اطفال حتا قبل از تولد قابل توجه دانسته می شود وبعد از تولد انسان بهر سن و سالی که برسد به قول معروف « زگهواره تا گور دانش بجوی » به دانش وکوشش ، فهم وآموزش نیاز دارد ، به تجارب واندوخته ها نیاز دارد ، به همکاری خردمندانه نیاز دارد ، نباید درین زمینه فریب تبصره های نادرست و زیر نام سنین هجده را خورده وجگر گوشه های نازنین خود را در باتلاق سراشیبی تنها گذاشته ودر دشت تنهایی در میان جنگل وسگنلاخ های پر از مار و گژدم رها نمود . مار هایی که به ظاهر پر از نقش ونگار ودر باطن مملواز زهر کشنده .
البته بدون شک که معتقد ساختن ، باورمند کردن ، قبولاندن ، در راه آوردن ، فهماندن وآموزش دادن برای اطفال آنقدر ساده هم نیست زیرا تربیت وپرورش اطفال از افغانستان تا المان زمین تا آسمان فرق می کند آنجا به طرز دیگری بود ودراینجا فهماندن وقبولاندن به سوی قله کوه بالا رفتن است .درعین حال این را فراموش نکنیم که در راه رفتن به سوی قله ها با کمترین کم توجهی والدین هرلحظه ممکن است اطفال در اثرلغزش به سراشیبی گودال عمیق افتد و به جایی سقوط کند که راه نجاتش را ناممکن می سازد پس اندک کم توجهی بازی کردن با حیات فرزندان است .
مسله تربیت وآموزش مراقبت دایمی وکار دوامدار می خواهد .والدین محترم می توانند با استفاده از کلیه امکانات و ریزرف ها و داشته های خود در جهت پرورش فرزندان تلاش خسته گی ناپذیر نموده اولاً دلایل ، علل وعوامل مشکلات اطفال را مشخص ساخته و پس از آن راه برون رفت را جست و جو نمایند .ثانیاً والدین محترم می توانند مساله پرورش و آموزش فرزندان خود را با کارشناسان ومتخصصین جامعه شناسی در میان گذاشته و راه حل هایی را دریاب کنند زیرا ارزش های معنوی وفرهنگی که به نسبت دوام جنگ در وطن ما شدیدا ًصدمه دیده وقسماً نابود گردیده است با تلاش خسته گی ناپذیری والدین محترم جبران می گردد به گونه ای که فرزندان احساس مسوولیت پذیری را از والدین خود بیآموزند وفرا گیرند وچگونگی سرنوشت حال و آینده فرزندان به کارایی والدین مرتبط است زیرا جوانان پل روابط فردای جامعه می باشند وازین طریق والدین گرامی در سر نوشت جامعه شان نقش اساسی ومسوولیت خطیری دارند که با کار وکوشش ومسوولیت پذیری به موفقیت های همه جانبه خواهند رسید .
بامداد ـ فرهنگی واجتماعی ـ ۴ /۱۶ ـ ۱۶۰۸