ارمغان نوروز

                                     

                            نوروزخجسته ومبارک روزاست

                           بر مردم دارنده همش نوروز است

                          در کلبهء  سرد  و  تیرهء   مسکینان

                        یک  روزنه ی باز، به ازنوروز است

 

نمیدانم  نوروزرا چگونه تعریف کنم ؟  شاید بگویید آنطوریکه هست .

این درست است ولی نه کاملا . زیرا نوروز من ، نوروز تو، نوروز ما  ویا نو روز همه ، واین در واقع تعاریف ومفاهیم گونا گون دارد . با توجه به ویژگی ها ومفاهیم خاصی که نوروز را  بر تر از هر روز میسازد هما نا تابش خورشید در نوروز، گرم ترازدیروز، اعتدال هوا و برابری شب وروز.

واما در آن جایی که بی اعتدالی ، نا برابری و تیرگی وجود داشته باشد  که مهتاب در پس ابرهای سیه پنهان و آفتاب عقب قله ها سرگردان ، طبیعت در انجماد ویخبندان ، آب جویباران خشکیده ، بال مرغان  شکسته ،رنگ ورخ لاله پژمرده ، درختان کشیده ازریشه ، درگوش چمن صدای تیشه ، پس چگونه میتوان با گرمیء بهاران ، نسیم صبحگاهان ، شرشر آبشاران ، نم نم باران نوای بلبلان وغنچهء خندان ، به قصد دیار سبزه وگل ، زلف سنبل ، شاخهء یاسمن وکاکل نسترن ، رحل اقامت بست،ازهفت خوان همگین  گذشت وبه سفره هفت سین نشست .؟

البته در رابطه به این روز تاریخی از نام علما ودانشمندان متقدم گفته اند که نوروز باستان در مسیر تاریخ بارویدادها واتفاقات بزرگ زمان همراه بوده است . چنانچه  ،آفرینش عالم ، انتقال آفتاب به برج حمل ، ورود خورشید به اعتدال بهاری ، حرکت زمین بدور خود ، نخستین روز در تقویم هجری خورشیدی ، همچنان پیدایش حضرت آدم ، نجات  کشتیء حضرت نوح از توفان ، یافت شدن انگشتر حضرت سلیمان ، بعثت حضرت موسی به پیغمبری ، نزول انجیل ، آغاز خلافت حضرت علی و واقعهء غدیر خم را به این روز خجسته وباستانی نسبت داده اند.

ازهمین جاست که ازنوروزباستان ، این میراث فرهنگی آریایی ها وسرزمین آریانای بزرگ همه ساله وبطورشایسته تجلیل بعمل می آورند

واما نوروز تعاریف دیگری هم دارد که میگویند .

نوروز نوای تکرارگردش طبیعت است .

آغاز رستاخیز طبیعت واحیای حیات .

رهایی از سردی است.

باریدن باران جوشش چشمه ها وسرسبزی  است .

روز خندیدن گل وفریاد بلبل است .

روز نهال شانی است .

روز دهقان است .

نوروز مظهر خیر وبرکت است.

روز امید ها وآرزو هاست .

بلا خره روز رفتن دامادان به خانهء نامزادان شان .

بلی این ارمغان نوروز است ولی  این سالهای سال است که با نوروز آغاز گردیده است. ولی آمد ورفت نوروزها برای مظلومان ومحرومان چه ارمغانی دارد .آنجا که مادران داغدیده در مزار خونین شهیدان شان به شیون وزاری نشسته ضجه وفریاد میکشند ، آنجا که مریضان برای علاج شان دوا وفقیران برای رفع گرسنگی ، نوا میخواهند وفریاد ناشی از زخمهای خونین ورنجهای بیکران شان گوش فلک را کر میسازد .

درکشورما احوال واوضاع پیچیده  وشرایط ناشی از دوام جنگ تحمیلی  وچالش هایی که سر نوشت آینده را نا مشخص میسازد  بی نهایت نگران کننده است ، شرایطی که  صدای  شلیک  خمپاره   ها

نوای تکرارگردش طبیعت را به بینوایی میکشاند ، شرایطی که در آن  بجای احیای حیات مجدد ، جان انسان ها با خطروهیجان روبرو بوده ، قلب مردم در هراسان ، هوای آرام دستخوش توفان ،بزر شادی نا بسامان نهال دوستی لرزان وتخم غم  فراوان . پس کجاست ارمغان ، ودر آنجا که دلها افسرده و گل ها پژمرده ، صداها بسته ، جوان بیکار وبی روز گار چگونه ره بسوی آرزو ها وامید هابرده و صفحهء جدید زندگی را باز کند و با اطمینان کامل بسوی سرنوشت روشن وآیندهء تابناک خویش مینگرد ؟با این حال از سیمای بهار وخجستگیء  نوروز چه تصویری بدست می  آید .

ازمهمترین مشخصات نوروز ،حرکت ، تبدل ، تغیروتحول است . عوض کردن است . جایگزینی است . چنانچه گرمی جاگزین سردی ، حرکت جاگزین سکون ولوسکون نسبی هم باشد. روشنی جاگزین تیرگی تازگی جاگزین خشکی ، شادابی جاگزین افسردگی وغیره وغیره ..

حضرت مولانای بزرگ میفرماید:

پند من بشنو چنین  پند قوی

کهنه را بگزار رو آ در نوی

جای دیگری میفر ماید:

از مبدل هستیء اول نماند

هستیء دیگر به جای او نشاند

ای مبدل کرده خاک ی را به زر

خاک دیگر را نموده بوالبشر

شکر از نی میوه از چوب آوری

از شیء مرده بت خوب آوری  

گل زگل صفوت زدل پیدا کنی

پیه را بخشی ضیا وروشنی

ای که خاک شوره را تو نان کنی

وای که نان مرده را تو جان کنی

 تحلیل ها ومثال ها ی فوق بیانگر روند فنا ناپذیر حرکت ،تغیر ،تحول ، تبدل و تکامل بوده ومعرف آموزه هاییست  که در چند بیت مختصر مولانای بزرگ رابطهء هستی وحیات ، دگر اندیشی و نو اندیشی ، نو گرایی و ارزش های انسا نی ورابطه انسان با طبیعت را برجسته میسازد وانسان میتواند با تجارب علم ودانش ، ومعیار های شخصیت انسانی زمین سوخته را شاداب وشوره زار را به گلشن همیشه بهار وباغ میوه دار مبدل سازد .

به همین ترتیب تحرکات ، تحولات وتبدلات دراوضاع واحوال درهم پیچیدهء یک جامعه به موازات تحولات عمومی زمان  بستگی دارد  البته تغیرات وتحولاتیکه نوروز با خود حمل میکند مستقیما به برخوردها ورویکرد های شگرف حیات انسانی مرتبط بوده ودامنه آن خیلی ها گسترده میباشد . انسان به معنای حقیقی آن درطبیعت بجود آمده وبرای امرار حیاتش با طبیعت وماهیت این پروسه سروکار دارد پس چگونه میتوان که شاهد تحرکات ، تغیرات وتبدلات کیفی در طبیعت بوده باشیم و آنهم جدا ازتغییرات وتحولات ماهیوی درونی انسان ومخالف ممیزه ها ومولفه های مشترک انسان با طبیعت که اصلا ناممکن است .وقتی میگوییم نوروز نوای تکرار گردش طبیعت است. پس قابل قبول نخواهد بود که طبیعت بی جان تغیر پذیر وفرمانبردار باشد وانسان جان دار، تغیر ناپذیر وسد راه ترقی وتحول.

ابر باد ومه خورشید وفلک در کار است

تا توانانی به کف آری وبه غفلت نخوری

همه از بهر تو سر گشته وسر گردان اند

شرط انصاف نباشد که تو فر مان نبری

اگر کارآیی وبرخورد انسان با طبیعت وسرشت جوامع بموازات تحولات گوناگون طبیعی بشکل قانونمند وعلمی همخوانی داشته باشد درین صورت جامعه سیرانکشاف ، رشد طبیعی وقانونمند خود را پیموده ودر مسیر ترقی وتحول گام برداشته وفرآورده های انسانی را برجسته  میسازد.

همانطوریکه نوروز بمثابه آغازگر تکانه وتغیر در طبیعت شناخته میشود جامعهء انسانی در گستردگی این طبیعت عظیم قرار دارد .بنا بر آن نمیشود نوروز را فقط با بر پایی چند نمایش مختصر در اینجا وآنجا وبا تعاریف سبزه وگل وفریاد بلبل به تجلیل گرفت .

بلکه برداشت از نوروز در حقیقت برداشت از روند روبه رشد ارزشهایی است که نوروز بشکل واقعی، آنرا به ارمغان می آورد. ارزشهای روبه رشد تغیرات طبیعی وپدیده های نوکه جایگزین پدیده های کهنه میشود ،خواهان شرایط جدیدی میباشد که ارمغان خوش آیندی برای همان اوضاع  درپی داشته باشد .

ارمغانی که خورشید صلح ودوستی ، عدالت وبرابری ،ترقی وپیشرفت رفاه وسعادت بر تمام روزنه ها یکسان بتابد .ارمغانی که بروشنی از آن درخت دوستی بنشانند ومیوه ء محبت بچینند . ارمغانی که تخم مهر ومحبت در سرزمین دلهای آشفته کاشته شود وحاصلش عشق ودوستی همدلی وهمگرایی باشد .ارمغانی که در فضایش باران رحمت ،باران شفقت بر شعله های آتش کینه ببارد وزمین سوخته را شاداب سازد ارمغانی که ، نسیم آشتی وامنیت در دشت ودمن ،درباغ وچمن ، در وجب وجب خاک وطن وزیدن گیرد ودر هوای گوارای آن چوپان در دشت ، باغبان در باغ ، دهقان در کشتزار ، دانشجو در مدرسه ، وکارگر وکسبگر در کارزار کار با اطمینان کامل به امروز وفردای خویش نیروی خود را بکار انداخته تا از برکت آن وطن شگوفان گردد این است ارمغان واقعی نوروز برای کافهء مردم .  

البته ارمغان نوروز وقتی پیام آور نوی ها وتازگی هایی شده میتواند که اندیشمندان ونو اندیشان ،روشنفگران وروشنگران ، ترقی خواهان وعدالت پسندان ، داد خواهان و سایر خدمتگزاران واقعی مردم  با مشارکت عمومی دهقانان وکارگران ،جوانان وعموم زحمتکشان در یک صف واحد ومقدس در جبهه ء بزرگ میهنی وساز مان سیاسیء مردمی خویش بسیج گردیده برای کار مشترک ومبارزهء وطنپرستانه در گام نخست برای صلح وصفا برادری وباهمی ،رفاه وترقی وسعادت انسان زحمتکش مجدانه تلاش ورزیده و در عرصه های آموزش وتحصیل کار وایجاد گری و نو آوری با تمام احساس برای نجات مردم  از رنجهای بیکران شان ، هر چه بیشتر بسیج ومتشکل گردند .اختلافات وتفاوت های سلیقه وی را به یکسو گذاشته با تامین وحدت ملی بخاطر پایان دادن به جنگ وبرادر کشی بمنظور تامین صلح پایدار با وحدت ملی وهمبسته گی  بسوی قله های پیروزی ، گام های استوار ومسئولانه برداشته شود تا هموطنان عزیز بتوانند درسرزمین آبایی شان شاهد دستاورد های بزرگ وارمغان بهتر نوروز باشند.

 

 هرروزتان نوروز ونوروزتان  پیروز

 

 

 

          ( عبدالو کیل کوچی )