گفت وگو با شاعر شیرین کلام و متعهد کشور زبیر واعظی
به سلسله گفت وگوهای بامداد این بار سراغ شاعرشیرین کلام و متعهد کشور جناب زبیر واعظی را گرفتیم و با ایشان درباره هنر، شعر ، سیاست های فرهنگی ، نقش فرهنگیان درحیات اجتماعی و سایرمسایل صحبت دوستانه و دلچسپی داشتیم . اینک پرسش های سردبیر تارنمای بامداد و پاسخ های صمیمانه زبیر واعظی.
محسن زاده : رفیق واعظی گرانقدر ، شاعر متعهد و توانای وطن!
گرداننده گان بامـداد پیوسته به مسایل فرهنگی و نقش فرهنگیان دربیداری مردم ، سمت وسودهی جنبش داد خواهانه دربرابر تاریک اندیشی، استبداد و بی فرهنگی توجه داشته ؛ و در این تلاش ها مسایل فرهنگی و ادبی جایگاه خاصی دارد. برای همین هم ستون فرهنگی بامداد یکی از پایه های مهم کاری ما را می سازد. در این ستون ما به هنر، ادب و سایر ژانرها ومسایل فرهنگی از نوع : طنز، شعر، داستان ، فرهنگ میراث ، خوش نویسی ، موسیقی ، باستان شناسی ، عکاسی ، هنرهای تجسمی و دراماتیک و... پرداخته ؛ کوشیده ایم تا در این روزگار بی باوری و فرهنگ ستیزی به ستایش و پیشتیبانی معنوی و اخلاقی از فرهنگ ؛ دستاورد و تلاش های فرهنگیان پرداخته ، آفریده های آنها را بازتاب دهیم.
سروده های ناب و سمت وسو دار شما با درونمایه انسانی پیوسته زینت بخش این ستون تارنما می باشد. وقتی تازه ترین شعر تان به مناسبت روز جهانی کارگر را به نشر رسانیدیم در فکر گفت و گو و آشنایی بیشتر با اندیشه های والای تان افتادیم.
شما در این شعری سرودید:
... از احساس مردن زیر بار زنده گی،
و آن پتکی که می کوبی
نه بر آهن،
که بر فرق تمام بی شرافت ها،
که بر اندیشه ناپاک غارت گر
شعری از کارگر ظلم و ستم،
شعری از کارگر خشم و خروش
شعری از وحدت با محرومان،
شعری از خشم فراوان،
شعری از چالش با مترف ها، ....
در این شعرشما ماننده ده ها سروده دیگر زنده گی را با زیبایی و زشتی ، درد و اندوه ، شادی و عشق ، اشک و لبخندد ، سامان و بی سامانی و ... آن چهره آرایی کرده اید. سروده های شعری تان راهش را از طبیعیت به جامعه و دنیای سیاست و زنده گی و تقدیر انسان می کشاند. شعرتان صدای رسای زنده گی است در برابر سکوت ، و دعوتیست به پرخاش و پیکار در برابربیداد و ستم. شعر تان زمانی پنجه آهنین اش را بر گلوی اندوه می فشارد و گاهی هم سرود پرنشاطی از شور و زنده گی و شادی سرمی دهد.
این همه شور و بالنده گی درشعر تان از کجا مایه می گیرد؟
واعظی : رفیق گرامى جناب محسن زاده سردبیر تارنمای وزین بامداد ، از کلمات محبت آمیز و تمجید و توصیفى که از این حقیر هیچمدان به عمل آوردید و من به هیچ وجه لیاقت آنرا نداشته و سزاوار آن نیستم ، ممنون و سپاسگذارم .
از اینکه به فرهنگ و فرهنگیان نقش و ارزش والایى قایل هستید و با برداشت خوشبینانه تان از سروده هایم که مرا نیز در زمره شاعران به حساب آوردید ، من حاضرم که با کمال میل و افتخار در سایت وزین بامداد که یک تارنماى روشنگرانه است و همواره واقعیت هاى عینى را انعکاس داده و در مسیر دفاع از صلح ، ترقى و دموکراسى قرار دارد ، طور موجز و فشرده به پاسخ سوال هاى تان بپردازم.
اینکه من شعر را سروده یى صرفآ شکلى نه پنداشته و به حیث روشنفکر در اشعارم تعهد جانبدارانه دارم و همواره کوشیده ام ، ناهنجارى ، رنج ، درد و نابسامانى جامعه را انعکاس داده و در دفاع و پشتیبانى از حق و عدالت قرار گیرم در اینست که خودم در قلب پر تپش کشور یعنى شهر کابل در یک خانوادهء روشنفکرى بدنیا آمده ام . درآنزمان چند تن از اعضاى خانواده ما عضویت ح .د.خ .ا آنوقت را که اولین و بزرگترین حزب چپ سیاسى بعد از جنبش مشروطیت سوم در دهه دموکراسى به حساب می آمد ، حاصل نموده بودند ، من نیز در آن موقع که در سال هاى اخیر دوران لیسه قرار داشتم بنا بر رهنمایى و تشویق برادر ارشدم سید احسان واعظى عضویت آن حزب را کسب نمودم و ازآن موقع بود که زنده گى سیاسى ام با این حزب یعنى حزب دموکراتیک خلق افغانستان پیوند یافت . عضویت من در آن حزب سبب شد تا سطح درک و فهم سیاسى خود را ارتقا بخشم و جامعه خود را بیشتر درک نمایم و به عوامل و منشأ نابسامانى ، تبعییض ، فقر و عقب مانده گى و نابرابرى اجتماعى در کشور پى ببرم و براى ایجاد یک نظام سکولار ، مترقى و عدالت خواه مبارزه نمایم .
تا صنف ششم را درمکتب غازى محمد ایوب خان خواندم و از صنف هفت تا دوازده را در لیسه نادریه پى گیرى کردم . تحصیلات عالى ام را در رشته حقوق و علوم سیاسى تا درجه ماسترى در کشور شورا ها یعنى اتحاد جماهیر شوروى وقت به پایان رسانیدم . کار و تلاش مشترک مردمان جمهوریت هاى متحده شوروى در ایجاد جامعه سوسیالیستى و نقش آن در امر صلح و ثبات جهانى ، اعتقادم را به ضرورت مبارزه طبقاتى براى ایجاد چنین جامعه ای که خود آنرا مشاهده و درک نموده بودم بیشتر از پیش استوار تر گردانید . آنگاهی که جبر زمان مرا مجبور به ترک دیارم ساخت ، در کشور المان اقامت گزین گردیدم . بعد چندى عضویت سازمان سیاسى نهضت فراگیر ملى و ترقى افغانستان را که بعد از تدویر کنگره به حزب مردم مسمى گردید ، حاصل نمودم و اکنون نیز افتخار عضویت در حزب متحد ملى ترقى مردم افغانستان را دارا می باشم .
بنا اشعارم که جانبدارانه است و از حق و عدالت بر علیه کذب و بیداد سخن می گوید و از ناهنجارى هاى جامعه زبان مى گشاید و مردم را به مبارزه داد خواهانه فرا مى خواند ناشى از دیدگاه ، اندیشه و تفکرى است که به آن اعتقاد راسخ و عمیق دارم.
محسن زاده : شما در فرم ها و قالب های گونه گون اندیشه پردازی می نمایید.از چه وقت و درکدام قالب ها شعرگفته اید؟
واعظی : شعر نیز مانند سایر هنرهاى زیبا چون خطاطى و میناتورى ، موسیقى ، نقاشى ، هیکل تراشى ، تمثیل و دیگر هنرهاى تجسمى و دراماتیک از شور ، جذبه ، عشق ، احساس ، ذوق ، عواطف ، ادراک و احساس الهام و منشا می گیرد . داشتن استعداد و قریحه در سرودن شعر امر حتمى بوده و تصویر سازى ، خیال پردازى و تشبیه زیبا ، موزون و بجا ارزش و محتواى شعر را ارتقأ می بخشد . اما باید یاد آور شد که موارد یاد شده معنای آنرا نمی دهد که آنرا شعر به تمام معنا و کامل دانست . شعر وقتى تکمیل می گردد که به اساسات و قواعد آن پى برده ، صنایع شعرى را بکار گرفته و مطالعات عمیقى را در ادبیات و به ویژه در ادبیات منظوم پیگیرى نمود . اندوخته و ذخیره لغات و واژه ها و کار برد و جابجایى موزون آن در هر مصرعى از بیت به ویژه قافیه و ردیف ، محتواى شعر و تسلط شاعر را در سرودن آن تمثیل می نماید . شاعرى که شعر می سراید ، باید به آن توجه داشته باشد که مضمون شعر چیست و در کدام قالب و به چه وزن و آهنگى شعر می سراید و نهایتأ از کدام سبک پیروى می نماید .
از نظر من شعر خوب آنست که محتوا و مضمونش آموزنده و پیامى در خود داشته باشد . آن گاهی که موارد یاد شده با بیان شیوا ، زبان فصیح ، کلام شیرین ، روان و سلیس آرایه گردد ، طبعآ درهر خواننده شور ، شوق ، لذت و تاثیرى خاصى به وجود میآ ورد . من در حدود امکان سعى می ورزم تا مواردى را که براى سرودن شعر ضروریست و بایست آنرا در نظر گرفت رعایت نمایم . از حدود بیست سال بدینسو در قالب هاى مختلف شعر کلاسیک فارسى - درى چون غزل ، مثنوى ، رباعى ، قطعه ، ترجیح بند ، مستزاد و ... گاهى هم در شعر نو طبع آزمایى نموده ام .
محسن زاده : درخانواده هنردوست و فرهنگی تان سرایش و خوانش شعر پیشینه زیادی دارد. انگیزه و دلیل این دلبسته گی تان به شعر خوانی وشعر سرایی در چه نهفته است ؟
واعظی :ما اولاده میر واعظ کابلى ( میر احمد میر ) علیه الرحمه می باشیم . ایشان شخصیت روحانى و یکى از علماى پیشرو دینى و چهره متبارز فرهنگى ، سیاسى و اجتماعى عصر خود بوده است . در شعر و ادب تسلط والایى داشت و اشعار فراوانى بویژه اشعار دینى چون مناجات و مدح و وصف و ثنا سروده و دیوان اشعارى هم از خود بجا گذاشته است .
اینهم نمونه اشعارش:
بسوى کعبه می رفتم ندا آمد بیا اینجا من اینجا قبله اینجا مروه اینجا هم صفا اینجا
اگر درد دلى دارى به این دار الشفا بنشین طبیب اینجا حبیب اینجا دوا اینجا شفا اینجا
و یا :
من بسمل نگاه دو چشمان کیستم مجروح و ریش خنجر مژگان کیستم
اى سرو خوش خرام ز احوال من مپرس من عندلیب بیدل نالان کیستم
جا دارد آنکه فخر کنم بر شهان دهر واعظ تو خود ببین ز غلامان کیستم
و همین گونه صد ها سروده ى دیگر به همین سلسله از این دودمان ادبا و شعراى دیگرى چون:
میر مرتضى مشهور به الفت ، حلیمه مشهور به بوبو جان خانم رسمى امیرعبدالرحمن خان ، میر غلام على ، میر على احمد مبتلا ، میر غلام حضرت شایق جمال سر بر آورده و آثارى از خود بجا گذاشته اند که مورخ شهیر کشور میر غلام محمد غبار فقید در اثر خویش تحت نام ( ادبیات دوره محمد زایى ) نیز به معرفى آنها پرداخته است. بهمین ترتیب سده اخیر شخصیت هاى دیگر فرهنگى چون:
میرغلام حضرت شایق جمال ، میر عنایت الله حباب ، پدر بزرگوارم میر محمد یونس واعظى ، عمه مغفوره ام زلیخا واعظى ، دکتور سید مخدوم رهین ، سید احسان واعظى ، شهناز آشفته و برخى دیگر در عرصه شعر و ادب آثار متنوع چون دیوان و مجموعه اشعار ، کتب ، رساله ها ، مضامین ، مقالات و ده ها نوشته هاى دیگر به جامعه تقدیم نموده اند. بنأ من در یک فامیل روشنفکرى و خانواده بزرگ فرهنگى زاده شده ؛ و در چنین محیط و فضایى تربیه و پرورش یافته ام . محافل و نشست هاى ادبى ، مشاعره ( شعر جنگى ) و شعر خوانى ، قصه گویى هاى ادبى ، لطیفه پردازى ، چیستان پرسى ، مطایبه ، شیرین کلامى و شوخ طبعى غالبآ دراخیرهرهفته و به روزهاى جمعه درمنازل جداگانه خانواده و اقارب ما برپا می گردید و من که در آن زمان در سنین نوجوانى قرارداشتم ، از برپایى چنین نشست ها لذت برده و مستفید می گردیدم . ازهمین وقت به بعد به موضوعات ادبى و به ویژه شعرعلاقه و گرایش مفرط پیدا نموده و درکنفرانس ها و محافلى چون روز مادر و روز معلم وغیره که در لیسه نادریه آن وقت برپا می گردید در دکلمه و خوانش شعر سهم فعال می گرفتم. این ذوق و علاقه شدید من به شعر سبب آن گردید تا خودم نیز در سرودن شعر مشق و تمرین نموده و به سرودن چند پارچه شعرى که طبیعتآ درآن آوان سست ، ضعیف و ناپخته بود اقدام ورزم . رهنمایى و تشویق خانواده ، اقارب و دوستان مبنى بر این که گویا توانمندى ، استعداد و قریحه یى به سرودن شعر در من وجود دارد ، مرا واداشت تا سرودن شعر را بیش ترپیگیرى و دنبال نمایم . بنأ انگیزه و دلیل دلبسته گى من به شعرخوانى و شعرسرایى نیز همین بوده که در چند مورد بالا برشمردم
محسن زاده : روزگار فرهنگیان وطن را چه گونه می بینید. چه خواست های را می توان برای بهبود شرایط کار و سطح بازدهی فرآوردهای فکری آنها ؛ و دگرگونی شرایط زیستی شان پیش کش نمود؟
واعظی : پرداختن به جواب این پرسش شما که من روزگار فرهنگیان وطن را چه گونه می بینم و براى بهبود شرایط کار و سطح بازدهى فرآوردهاى فکرى آنها و دگرگونى شرایط زیستى شان چه توقعات و خواسته هایى دارم ، برایم دشوار می باشد . سوگمندانه که در شرایط فعلى کشور ما ناامن ، بى ثبات ، پرآشوب و تنش زا می باشد. مافیاى مواد مخدر ، تیکه داران دین ، جنگسالاران و تکنوکرات هاى فاسد ، مرتجع و وابسته به آنها با بدست آوردن میلیارد ها دالر که به قیمت خون هزاران انسان و بربادى وطن تمام گردید ، در اهرام قدرت سیاسى و اقتصادى جا داده شده اند. آن ها براى حفظ و بقاى خود تا توانستند وحدت ملى را خدشه دار ، نفاق را دامن زده ؛ و تخم بى اعتمادى ، کینه ورزى ، انتقام جویى و بدبینى را بین ملیت ها پاشیدند . وابسته گى آنها به کشورهاى متجاوز همسایه به ویژه ایران و پاکستان ، ارتجاع عرب و قدرت هاى استعمارجو و غارتگر جهانى و حمایت آنها از این باند ها و شبکه هاى مافیایى اوضاع و شرایط را براى مردمان کشور دشوارتر نموده است . آثار باستانى و تاریخى که قدامت تاریخ پر شکوه میهن و میراث معنوى نیاکان ما را تمثیل و به نمایش می گذاشت غارت و نابود گردید. مراکز و آثار کلتورى و نهادهاى فرهنگى چون موزیم ملى ، آرشیف ملى ، گالرى ملى دزدى ، غارت و به کشور هاى همسایه به حراج گذاشته شد و آنچه را نتوانستند با خود ببرند تخریب و منهدم کردند . پس درین روزگار فرهنگ ستیزى و بى باورى که وطن توسط غارت گران جهانى اشغال و صلح و امنیت و ثبات در کشور وجود نداشته و فرهنگ ملى در انحطاط قرار گرفته و فرهنگیان مایوسانه وطن را ترک می نمایند ، در رابطه به رشد فرهنگ و بهبود شرایط کار و زنده گى و فرآورده هاى فکرى فرهنگیان چه طرحى را می توان پیش کش نمود . البته آنزمانى که اشغالگران از کشور ما خارج و دست همسایگان از مداخلات کوتاه گردد و یک حکومت ملى بر پایه دموکراسى و مردم سالارى بوجود آید و کشور راه پیشرفت و ترقى را در پیش گیرد ، در آن صورت می توان طرح هاى مشخصى را براى رشد روبنایى کشور و به ویژه در عرصه رشد فرهنگ و ارتقاى فرآورده هاى فکرى فرهنگیان ارایه نمود .
محسن زاده : برداشت تان از تلاش های فرهنگی و کار روشنگرانه تارنمای بامداد چگونه است؟ برای سودمندی و گسترش پهنه تاثیر بامداد چه چیزهای را پیشنهاد می نمایید؟
واعظی : تارنماى بامداد یکى از سایت هاى وزین و با اعتبار در شبکه انترنتى می باشد که از کیفیت و محتواى بهترى برخوردار است . این تارنما که علاوه از مطالب مربوط به زنده گى حزبى و مقالات تحلیلى سیاسى ، موضوعات دیگرى چون شعر ، طنز ، داستان و ..... را نیز در خود جا داده ، خواننده گان زیادى را به خود جلب نموده است .
ستون فرهنگى بامداد که یکى از بخش هاى کارى با اهمیت می باشد و در آن مطالب فرهنگى و کلتورى از نوع شعر و طنز و داستان و هنرهاى زیبا و موسیقى و خوش نویسى و سینما و تیاتر ، باستان شناسى وغیره بازتاب می یابد ، به باور من یکى از پرخواننده ترین ستون هاى این تارنما مى باشد که روز تا روز از درونمایه بهترى برخوردار می گردد . اما از نظر من این ستون هنوز هم تکمیل نیست و إیجاب می نماید که با نشر پیوسته و مداوم مطالب فرهنگى و کلتورى بیشتر از پیش متنوع و غنامند گردد .من به این باورم که جذابیت این ستون براى خواننده گان بیشتر از موضوعات و عناوین دیگر می باشد و نشر یک شعر یا طنز؛ و یا موارد دیگر فرهنگى که پیام آور ، انتقادى ، استقامت دهنده و موضع روشنگرانه داشته باشد و در چند جمله و یا بیتى ارایه گردد ، اثرات آن به مراتب از نوشته هاى قطور و طویلى که موضوع و هدف اش واضح و روشن نبوده و نتایج مشخصى ازآن نمی توان بدست آورد ، مى باشد .
به عنوان آخرین پرسش : ازنهادهای سیاسی هوادار مردم و مدافع رشد فرهنگی کشور از جمله حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان چه خواست هایی دارید؟ آیا سیاست های فرهنگی حزب با خواست زمان و نیازهای معنوی جامعه همخوانی دارد؟
واعظی: نهاد هاى سیاسى هوادار مردم و مدافع رشد فرهنگى کشور منجمله حزب متحد ملى ترقى مردم افغانستان بایست که سیاست هاى فرهنگى خود را مطابق با خواست زمان و نیازمندى جامعه عیار سازد. طوری که همه شاهد هستیم مهاجرت هموطنان به ویژه طى چند سال اخیر به خارج از کشور و عمدتآ به کشورهاى مختلف اروپایى بیشترگردیده است. حزب متحد ملى ترقى مردم افغانستان در اغلب کشورهاى اروپایى و حتا در شهر هاى کوچک و بزرگى ازین کشورها سازمان ها و شبکه هاى خود را ایجاد نموده است. بنأ ایجاب می نماید که اعضاى حزب درهمکارى مشترک با سایر احزاب و حلقات سیاسى و هموطنان مهاجر در ایجاد انجمن ها ، اتحادیه ها و دیگر نهاد هاى فرهنگى و اجتماعى اقدام جدى نموده ؛ و از این طریق به فعالیت هاى بیشتر فرهنگى بپردازند. تجلیل از روز هاى ملى و تاریخى و یادبود از شخصیت هاى فرهنگى و اجتماعى و تدارک و سازماندهى نشست ها ، محافل ، گردهمآیى ها و کنفرانس ها به همین مناسبت ها از اولویت هاى کارى این انجمن ها بوده و انتشار گزارش خبرى همچو محافل در ستون فرهنگى تارنماى بامداد و دیگر سایت ها و رسانه هاى همسو به کارگیرى فعالیت هاى فرهنگى را درعمل بیان می دارد.
محسن زاده : از پاسخ های صمیمانه و رک و راست تان یک جهان سپاس. برایتان درزنده گی سیاسی و تلاش های فرهنگی آرزوی پیروزی های بزرگتری را دارم.
واعظی : از شما نیز به خاطر این گفت وشنود اظهار سپاس و امتنان می نمایم.
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲ /۱۶ ـ ۲۴۰۶