مختصر بيوگرافى محترمه جان هاشمى
خواهرجاويدان نام رفيق ببرک كارمل
اشرف شهكار
هفتاد و هشت سال قبل (١٣١٧- خورشیدى) محترمه جان هاشمى در قريه كمرى ولسوالى بگرامى ولايت كابل در خانواده یک افسر نظامى ، حامى استقلال، حاكميت ملى و تماميت ارضى كشور ، شخص منور و روشنگر محمد حسين خان چشم به جهان گشود ، اعضاى اين خانواده روشنگر آهسته آهسته به چراغ روشن و تابنده در كشور ما مبدل شدند ، آنها نه تنها محيط خانواده و ماحول شانرا نور و روشنايى بخشيدند ، بل با كسب انديشه ها و آرمان هاى ملى و وطن دوستانه شان در سطح كشور درخشيدند و هر عضو اين خانواده چون الماس ناب ماحول شانرا با انديشه هاى ترقي خواهى و آزادى ، شعار هاى عدالت و انسانيت آشنا ساختند و هریک اين خانواده وطن دوست با فراز ونشيب ها تن در دادند و سر افراز بيرون آمدند كه تاريخ نهضت روشنگرانه افغانسان بيانگر نقش اين خانواده بزرگ در رستاخيزهاى ملى ، دموكراتيك و وطن خواهانه است.
محترمه جان با درنظر داشت اوضاع و احوال آن زمان بعد از ختم دوره مكتب خواست معلم شود و كار روشنگرانه اش را از طريق مسلک معلمى كه براى بانوان بهترين رشته مقدس بود ، برگزيد ، بدين منظور راهى دارلمعلمين كابل شد و در سن بيست و دو سالگى كار تدريس را در مكتب نسوان قريه كمرى محل زادگاه اش آغاز كرد ، محترمه جان بهترين سال هاى زنده گى خود را با مردم قريه كمرى گذشتاند و آنها را به سوى ترقي خواهى و روشنگرى دعوت كرد ، با خانواده ها كار كرد تا دختران شانرا به مكتب بفرستند و كسب فيض كنند ، او به زودى به حيث معلم محبوب ، دلسوز و با عاطفه و مهربان شهرت يافت و نظر به پشت كار و زحماتش به حيث سرمعلم مكتب منسوب شد . با وجوديكه خانواده محترمه جان از قريه كمرى به شهر كابل مسكن گزين شدند ، بازهم محترمه جان از شهر كابل تا قريه كمرى همه روزه در رفت و آمد ومصروف انجام مسلک مقدس معلمى خود بود ، بعداً كه برادر بزرگ اش رفيق ببرک كارمل در راس دولت جمهورى دموكراتيک افغانستان قرار گرفت ، محترمه جان به انجام وظيفه خود در همان مكتب ادامه داد و به حيث يک بانوى فعال در جنبش زنان افغانستان حضور يافت و به بسيج زنان در محور سازمان زنان مشاركت كرد.
درسال هاى بعد توسط وزير معارف وقت (معصومه وردک) به مكتب ملالى تبديل شد و در آنجا مدتى مصروف تدريس گرديد و بعداً به حيث سرمعلم ليسه نسوان ملالى گماشته شد كه شاگردانش خاطرات خوب و خوشى ازين معلم موفق، مهربان و صميمى خود به ارمغان دارند .
محترمه جان هاشمى با هجوم نيروهاى شرارت و به راه اندازى خانه جنگى ها در كابل ، هم براى يكسال ديگر به وظيفه خود در مكتب ملالى ادامه داد و اذيت و آزار تاريک انديشان را تحمل كرد ولى وحشت و بربريت دامنه دار چپاولگران و شرارت پيشه گان او را نيز مانند هزاران هزار ديگر از هموطنان ما مجبور به ترک وطن كرد و در جرمنى مسكن گزين ساخت .
اين بانوى مهربان در سال هاى غربت همچنان ازعشق و محبت اش نسبت به وطن و رفقا و يارانش نه كاست و زمانيكه صحت يارى اش مي داد وقت و ناوقت مهر و لطف اش را به اقارب ، دوستان و عزيزان و رفقايش در گوشه و كنار جهان ارزانى می كرد كه نويسنده اين مختصر بيوگرافى نيز افتخار ميزبانى شانرا داشته ام ، او درزمان اقامت چند روزه خود در تاشكند قلب همه خانواده ها را با مهر وعاطفه بى پايانش تصاحب كرد .
همچنان محترمه جان هاشمى عشق به وطن اش را براى يک لحظه با وجود مريضى دوامدارفراموش نكرد و زنده گى را در طى سال هاى اخير در كابل برگزيد و در كنار برادرش زلمى جان دامون در يك اپارتمان كوچك مي گذشتاند كه باتاسف و درد كه مريضى دوامدار ديگر مجالش نداد و درشهر كابل به عمر هفتاد و هشت سالگى به تاريخ دوم جون داعى اجل را لبيک گفت و به تاريخ چهارم جون به اشتراك وسيع از اقارب ، دوستان و رفقا در كنار سايرعزيزان و هموطنانش در شهداى صالحين به خاك سپرده شد . او مهربانانه و فقيرانه وبا افتخار زنده گى كرد و نام نيک و خاطرات مانده گار از خود به ميراث گذاشت .
روانش شاد و ياد وخاطرات مانده گارش جاويدانه باد !
بامداد ـ اجتماعی ـ ۲ /۱۶ ـ ۰۶۰۶