نخست بدان باز اقدام کو
دکتر حمیدالله مفید
در جنگل گروه قُچ های کله شخ و بزهای با شاخ های دراز تاریخی از ظلم وحملات وحشیانه روباه های مکار به ستوه رسیده بودند.
روباه های مکار شبانگاه با حملات تروریستی وانتحاری چوچه ها و ماده های قُچ های کله شخ وبزهای با شاخ های دراز تاریخی را می کشتند وبا خود می بردند ومی خوردند. قُچ های کله شخ وبز های با شاخ های دراز تاریخی طی درخواستی از مقام رهبری یا پادشاه جنگل خواهان عدالت شدند واز حملات انسانگونه وتروریستی طالبانی روباه های مکار شکایت کردند. پادشاه جنگل که خودش یک روباه بود و در یک انتخابات تقلبی در جایگاه شیر رسیده بود و لباس شیر را می پوشید ، با بی تفاوتی مساله را با مذاکرات صلح و گذشت و مدارا از امروز به فردا می کشانید. گروه های قُچ های کله شخ وبز های با شاخ های دراز تاریخی تصمیم گرفتند تا بدون اجازه پادشاه جنگل خود شان از چوچه ها و ماده های شان پاسداری کنند و به ایجاد یک نیروی مقاومت وخود جوش حیوانی اهلی دست زدند. نه تنها تازش های تروریستی روباه های مکار را برهم زدند ، بلکه تلافات بسیار هنگفتی به روباه ها رسانیدند. وتعداد زیاد آنها را کشتند. پادشاه جنگل یا همان روباهی که نقاب شیر را پوشیده بود با مشاور امنیتی خود که او هم یک روباه مکار دیگر بود و نقاب ولباس پلنگ را پوشیده بود مشوره کرد. مشاور امنیتی که یک روباه مکار بود و لباس پلنگ را پوشیده بود ، به پادشاه جنگل مشوره داد ، که هیچ رای نزند ، او کاری می کند ، که این نیروی خود جوش دوباره خود آب و مضمحل شود. مشاور پادشاه جنگل یا روباه مکار که لباس ونقاب پلنگ را پوشده بود . شبانگاه چند روباه مکار را در حالی که لباس های بز های با شاخ های دراز تاریخی را پوشیده بودند به سرزمین های قُچ های کله شخ فرستاد ودستور داد تا وارد معبدگاه آنها شده وتندیسه های خدایان آنها را ویران کنند. فردا همین که قچ های کله شخ وارد معابد شان شدند ، دیدند ، که تندیسه های پدران آنها واژگون شده اند. پرسان و جویان کردند ، دیدند ، که چاپ پای های بز های با شاخ های دراز تاریخی درمعبد شان دیده می شوند. اندیشیدند ، که این کار را آنها کرده اند ، با واویلا و دشنام به خیابان های جنگل ریختند وشعار های ضد بز های با شاخ های دراز تاریخی دادند. شب دیگر روباه های مکار در حالی که نقاب و پوست قچُ های کله شخ را پوشیده بودند ، وارد معابد بزهای با اخهای دراز تاریخی شدند وتندیسه های خدایان آنها را نیز واژگون نمودند. فردا همین که بزهای با شاخ های دراز تاریخی ازخواب بیدار شدند وبه نیایش به معابد خود رفتند ، دیدند ، که خدایان آنها واژگون شده اند، کاوش وپویش کردند ، دیدند ، که چاپ های پای های قُچ ها کله شخ در معابد شان باقی مانده اند. بز های با شاخ های دراز تاریخی بدون سنجش وپویش به سوی گله های قُچ های کله شخ تازیدند ، جنگ سختی میان گله های قُچ های کله شخ وبز های با شاخ های دراز تاریخی در گرفت ، ونزدیک به یک ماه دوام کرد در فرایند ، هزار ها بز با شاخ های دراز تاریخی وقُچ های کله شخ کشته شدند. مقاومت مردمی نابود ، گردید پادشاه ومشاور امنیتی او وروباه های جنگل تا که توانستند ، گوشت قُچ وبز خوردند وبا خودبردند وگله های باقی مانده را فرمانبردار روباه های مکار ساختند . روبا ه ها با انکه تعداد شان به یک بر دهم قُچ ها کله شخ وبز های با شاخ های دراز تاریخی نمی رسید ، برای صد ها سال دیگر رهبری جنگل را درلباس شیر وپلنگ بدست گرفتند. فرایند این داستانواره :نخست بدان باز اقدام کن
بامداد ـ فرهنگی ـ ۱ /۱۶ ـ ۱۵۰۴