به مناسبت سی سالگی درگذشت استاد رفیق صادق
داکترآرین
انسان ها برای همه اشیا و پدیده ها مقیاس ها و معیارهای داوری را مشخص ساخته اند، اما ملاک قضاوت در مورد خودشان چگونگی طبعیت و سرشت آنها در جامعه به مثابه انسان، در برخورد آنها نسبت به ارزش های عالی انسانی است. آن معیار داوری که در باره هنرپیشه و هنرمند وجود دارد، آشکار ساختن شیوه ها و راه های که به کمک آن هنر پیشه روند زنده گی و هدف زنده گی که خدمت به انسان زحمتکش و در مجموع بشریت است، می باشد و استادانی هنر به کاری دست می زنند که آفرینش هنری آنها جاویدانه در « صحنه تاریخ » و ماندگار در « تماشاخانه » زمان و از نسلی به نسلی انتقال نماید که در میان استادانی دارای این ویژگی و متعلق به این دسته بدون تردید استاد رفیق صادق از برجسته ترین نماینده گان هنر و فرهنگ افغانستان معاصر است.
استاد رفیق صادق از استادان بزرگ تیاتر، رادیو درام و سینما در میهن ما بود، او برای شناختاندن تیاتر در جامعه و تفهیم معنی واقعی و نجات آن از ابتذال و بی بهایی، پیکار فراوان و زحمات بزرگ را متحمل شد و با آنکه در تاریخ تیاتر انزمان او تنها کسی نیست که در این راه جد و جهد کرده، اما از آنجا که نتیجه زحمات او به مراتب درخشانتر، نفیس تر، ثمر بخش تر از دیگران است و هنرمندان نهایت گرانقدر و دانشمندان گرامی مانند داکتر اکرم عثمان، استاد واصف باختری، استاد لطیف ناظمی، محترم نعیم فرهان، محترم احمد شاه علم، محترم اکبر روشن، اکادمیسن دستگیر پنجشیری، محترم جلال نورانی، محترم نذیر ظفر، زنده یاد ظاهر هویدا، محترم عاقلشاه پیمانی، خانم حبیبه عسکر، خانم حمیده عبد الله، محترم عزیزالله هدف، محترم ف. عبادی، محترم حاجی محمد کامران، محترم معروف قیام، محترم ناصر طهوری، محترم امیر جان صبوری، خانم هما مستمندی، خانم ماریا دارو، محترم دوکتور رضا بهمنش، محترم نجیب شفقیار و ...از استاد رفیق صادق به حیث دوست، استاد، رهنما و شخصیتی که در ابداع و نو آوری های هنر تیاتر در افغانستان و تکامل آن صادقانه پیکار نموده است، یاد نموده اند، همچنان آثار بزرگ و گرانقدر استاد را که در تیاتر، رادیو درام، دیالوگ ها و سینما اجرا شده است یک یک برشمرده و تمجید نموده اند که به شرایط تاریخی و اجتماعی آنزمان حیات و روح تازه ای داده و بیانگر احساسات، طرز تفکر جامعه بوده و توده ها را همواره به آگاهی اجتماعی دعوت و رهنمون نموده است.
رفیق صادق که عاشق تیاتر، دلباخته و دلداده ای هنر تیاتر بود به یاری عشق آتشین خود برناگواری های اجتماعی و سنت های ناپسندیده که هنر و هنرمند و هنرپیشه را خوار و زبون و ناچیز می شمردند پیروز شد و هنرش را به جایی رساند که امروز سی سال بعد از پیوستنش به جاویدانگی ستایشگران و ستاینده گان هنر رفیق صادق به آن میزان رسیده است که ورد زبان اهل هنر، دانش و علم شده است، داکتراکرم عثمان می نویسد: « رفیق صادق از بزرگمردان فراموش ناشدنی کشور ماست و حق بیشماری بر گردن روشنفکران افغانستان دارد» او با انسان و هرچه انسانی بود عشق می ورزید و با تمام مشکلات اجتماعی و اقتصادی، قلت آثار ترجمه شده و عدم امکانات تخنیکی که خصوصیت کشورهای عقب مانده است و در دوره های مختلف هنری وی وجود داشت خدمات بزرگی انجام داد که هم از لحاظ کمیت شایان تحسین است و هم از لحاظ کیفیت برجسته و بی بدیل می باشد محترم اکبر روشن از پر آوازه ترین درامه های که استاد رفیق صادق نقش کرکتر مرکزی را داشتند چنین یاد می کنند « شوهر بدگمان، شوهرهفتم، اسپ سفید، من بمیرم تو نمیری، قطرات خون، پنجاو شش، دیوانگی های من، خنجر، پایان عشق، پیاله زهر، شهری و دهاتی، ازدواج اجباری، مفتش، پر جیره، تار توف، ملنگ در لباس پلنگ، طبیب اجباری، کچری قروت،مریض خیالی، پیراهن عروس، نغمه جاویدان، گرسنه ها، بازگشت ناگهانی،شبی که آواز زنگها شنیده می شد و صد ها نمایش دیگر...» تیاتر هنر زمان حال و بیانگرافتخارات گذشته و رهنمودی است برای آینده، تیاتر هنر زنده و پویا است که همواره از بطن جامعه برخاسته و از مناسبات اجتماعی حرف می زند. درک ضرورت هر دوره و هر عصر شایسته و بایسته ای پیشرفته ترین هنرمندان و آگاه ترین هنر پیشه گان می باشد و این استعداد از خصوصیات استاد رفیق صادق بود دراین مورد زهره یوسفی مینویسد" چون او بیش از چهاردهه زنده گی هنریش، هنر تمثیل را بیانگر عواطف هموطنانش ساخته و دردها، آلام، مشکلات و آرزوهای آنان را توسط هنر، مخصوصا در قالب طنز تبارز داده و بر بی خبری و بی عدالتی شوریده، عقب مانی و جهالت و مسببین آنرا نکوهش کرده به نقد جامعه اش پرداخته و آن را به اصلاح فراخوانده است. نمایش نامه های رفیق صادق مورد بحث و گفت و گو بیننده گان به خصوص نسل جوان قرار می گرفت و بیننده گان را وادار به تعمق و تفکر کرده و آنان را در اعماق تصورات و خیالات و احساسات فرو می برد او کارگردان، نمایشنامه نویس، رهبر، مدیر و هنرمند توانایی بود، چنانچه ذکیه کهزاد با چنین کلماتی به تحسین استاد می پردازد « او با اینکه در یک زمان واحد چند وظیفه سنگین را بعهده داشت هیچگاه از در یافت استعداد های هنری محیط غافل نبود و درامه های اکثر مکاتب، موسسه صحت عامه، سره میاشت و درامه های که به مناسبت تجلیل از روزهای ملی و بین المللی تمثیل می شد زیر نظر او اداره و بروی استیژ کشیده می شد... همچنان خودش درامها و نمایشنامه ها و رادیو درامهای بیشماری به رشته تحریر کشیده است.» استاد رفیق صادق از راهیان روش هنرپیشه و کارگردان معروف روسی کنستانتین سرگی ویچ الکسییف است، که با نام هنری استانسلاوسکی معروف بوده و جوهر اجتماعی مکتبش « مدافع پیشرفت و ترقی و انسان دوستی بوده است » به همین دلیل بود که استاد رفیق صادق در هنرش همواره کوشیده تا تصویری روشن شرایط اجتماعی، تضادهای اجتماعی و چگونگی نو ساختن چهره زندگی و رفتن بطرف یک تمدن نوین را نشان بدهد، اینها ویژگی های بود تا جوانان روشنفکر که تشنه تحولات هنری و فرهنگی و اجتماعی بودند به عنوان پشتیبانی از ایده های مترقی و نشان دادن انزجار از بی عدالتی ها در تمام نمایشنامه های استاد اشتراک نموده و جوانان دیگر را نیز تشویق نمایند که از مضمون و ماهیت این گنجینه های بزرگ هنری و اجتماعی و انقادی و کمیدی کسب دانش و آگاهی اجتماعی نمایند، بهترین دوره رشد و آزادی تیاتر دهه هشتاد میلادی است که آشیفته گان هنر و تیاتر آن زمان را مانند رویا های تکرار ناشدنی به یاد دارند در این دوران تازه فرهنگ تیاتری ِیعنی رفتن به تیاتر و گذاشتن حرمت و احترام به هنرمندان آغاز شده بود و اکثر نمایشنامه ها برای یک تا دو ماه تماشاچی داشت و این نشانه از رشد فرهنگی جامعه و زحمات و شایسته گی هنرمندان و هنر پیشه گان میهن ما بود، آن چه که دوستان، همکاران و شاگردان استاد رفیق صادق نوشته اند و بیان کرده اند بازگو کننده ای آن است که رفیق صادق مانند نقش های اجتماعی و انتقادی خویش در مناسبات زنده گی نیز خواستار عدالت و حقیقت و دشمن نقاب پوشان مکر و تذویر، فساد پیشه و عفریت و اهریمن بوده و از طرفداران ندای وجدان و انجام صادقانه وظیفه است، یعنی آنچه که با عث می شد تا رفیق صادق نقش خویش را واقعی با احساس و ادراکی عمیقی اجرا نماید که هر بیننده را بخود می لرزاند.
استاد رفیق صادق هنر را به مثابه آگاهی اجتماعی، انعکاس از هستی اجتماعی تعریف نموده و آنرا « وسیله اجتماعی کردن احساسات » و شکل تجسمیافته عواطف و احساسات انسانی که در دیدن و شنیدن یعنی « نطق، صدا و حرکت » تجلی می نماید، بیان می کند.
استاد همواره می کوشید تا دانش و تجارب غنی و اندوخته های گرانبهای خویش را به شاگردان و رهروان راه هنر بخصوص هنر تیاتر انتقال بدهد، زنده یاد ظاهر هویدا می نویسد « به صراحت میتوانم بگویم که از سر سپید تا به نو جوان در تیاتر، رادیو و تلویزیون تحت نظر استاد صادق تربیه شده اند من نیز از سن سیزده سالگی نزد شان کار کردم و شاگرد شان بودم.» استاد همیشه نظرات استانیسلاوسکی را درام و نمایشنامه ها اساس قرارداده و از قول بزرگان تیاتر در جریان آموزش نقل می نمود. وی عقیده داشت چون احساس و حرکت تابع بیان است وقتی هنرپیشه بیان صحیح داشته باشد، احساس و حرکت نیز جهت صحیح را پیدا می کند « همین اکنون صدها شاگرد شان در راه رشد تیاتر کشور کار می کنند که نمونه های آنرا در تلویزیون افغانستان می بینیم، البته آثاری بی شماری از استاد بجا مانده که می توان آنها را در آرشیف رادیو، تلویزیون و افغان فلم سراغ نمود».
باری، از آنجا که هنر« شکلی از فعالیت انسانی و شکلی از آگاهی اجتماعی انسان است » هنرمند و هنر پیشه متعهد به شیوه روشن در مورد پدیده های زنده گی قضاوت نموده، زشتی ها، زیبایی ها، ظلم و استبداد، عدالت و آزادی را آشکار ساخته، انتقاد نموده و راه بیرون رفت را نشان می دهد آنچه را که استاد رفیق صادق استادانه در طول زنده گی هنری اش بی باک و بدون ترس و لرز به نمایش گذاشته اند. سرانجام این که در جریان مطالعه اندیشه ها و نظریات دوستان، رفیقان و شاگردان استاد به پیشنهاد جمعی از این فریخته گان هنر و دانشمندان گرامی برخوردم مبنی بر تدویر سیمینارهای همه ساله، مسما نمودن مکتب و یا تیاتر بنام استاد رفیق صادق. نگارنده نیز عادلانه بودن این پیشنهادات را تایید نموده و برآن تاکید می نمایم و امید وارم تا از سی سالگی پیوستن استاد به جاویدانه گی هنرمندان و مقامات مربوط در کشور و خارج کشور قدرمند تجلیل نموده و خاطره اش را زنده نگهدارند.
بامداد ـ اجتماعی ـ ۴ /۱۶ ـ ۱۴۰۲