در راستای غنامندی زبان و ادبیات کشور
عبدالوکیل کوچی
انسان مظهر آفرینش ها ، ایجاد گر زبان ، ادبیات و ارتباطات است . زبان با پیدایش انسان به وجود آمده است که پیوند ، انتقال وارتباط محصول کارایی آن است. ارتباط در واقع واژه عمومی برای اعمال متفاوتی است که انسان با زبان انجام می دهد .همه انسان ها گرچه تقریباً زبان را به کار میبرند وزبانشناسان مسایل زیادی را در باره آن حل کرده اند .هنوز هم پدیده های زبانی زیادی مورد اختلاف است که با مسایل جهانبینی راه حل وسیر تکامل خود را پیدا میکند .
انسان برای فهماندن هدف خود به دیگران تلاش کرده راهی پیدا کند. در تلاش پیگیر این راه ، با اختراع کلمات ، صورت علایم واشارات موفق گردید و در گسترش جوامع بشری، اشکال اصوات و کلمات تغیر کرد. با گذشت زمان و ایجاد گرامر های مختلف اختلافات وسیع تر گردید وزبان های مختلف به وجود آمد واما در ماهیت دارای ریشه یگانه بوده و هر فامیل زبان ها دارای مشخصات مشترک می باشند که از روی تشابه کلمات ونزدیکی صرف ونحو گرامرهای دارای ساخت مشترک میباشد .
با استناد ومطالعه اسناد واساسات زبان یا زبان مادر اکثر زبانشناسان به این با ور اند که کلمات اولی زبان هند اروپایی قبل از آغاز مهاجرت ها در یک مرز مشترک یعنی مناطق اکسوس واندوس ومنطقه واحد زنده گی داشته بعداً در اثر وقوع حوادث طبیعی ورویداد های نا هنجار اجتماعی به نقاط دیگرگسترش یافت. یکی از شاخه های آن زبان فارسی دری که در سر زمین ما گزینش استفاده زبان پارسی بر اساس ادبیات نوشتاری وتوانایی پاسخ گوی آن به نیازهای دیوان علمی ادبی ومعاشرتی در درازنای قرن ها به عنوان زبان مشترک وعمومی در سطح کشور وهمزمان چند گویش قوی در مناطق مختلف طور طبیعی جا افتاده وپذیرفته شده است .
در کشور تا جیکستان نیز شاخه های زبان پارسی تاجیکی دری قدامت بسیار زیاد تاریخی دارد.آریانای کهن به عنوان میهن تاریخی تاجیکان از قدیم ترین تمدن آسیای میانه وبه اغلب گمان که واژه تاجیک ابتدا نام یکی از قوم های خراسان بوده وبعداً بنام فارسی زبانان اطلاق شده است .
درهند زبان فارسی دری بعد از دوره سلطان محمود غزنوی جایگاه ویژه ای در ادبیات هند بر می آید که ادبا وفضلای این دوره وپس از آن ظهور کرد . به هر صورت زبان فارسی نخست دربین مردمان دیار همجوار مایه گرفت. در ایران با لهجه شیرین فارسی ، درافغانستان به لهجه مقبول دری ودر تاجیکستان با شیوه خوش آهنگ تا جیکی به رشد خویش ادامه داد .
همچنان در اثر لشکر کشی های اعراب به پارس و پس از آن در سال ۶۵۲ م در آریانا وتسلط اعراب در ۱۵۰ سال بر خراسان زمین ، زبان عربی در منطقه حکمروایی عام وتام پیدا کرد و فرهنگ عربی مسلط گردید که با نشر کتب ، نوشتاری وتصویری علما و روحانیون ، فرهنگ منطقه را زیرگرفته بود ودر دوره انحطاط در گذشته نیز زیر تاثیر زبان عربی قرار گرفت لغات ترکی ومغولی هم دراین زبان راه یافت .
واما این زبان با مرور زمان سیر ترقی وتحولات را نیز می پیمود .هر چند یکی از نکات بارز نزدیکی دوره نو زایش ادبی خراسان با دوره نو زایش اروپا تفاوت زمانی این هردو رنسانس می باشد ولی رویهمرفته جامعه شناسان وادیبان شرق وغرب از عوامل زیرین نام می برند . وجود تجارت ، لشکر کشی ها ، روابط نامه نگاری که نخستین خاصیت این دوره رواج وانتشار شعر وادب است . لسان دری هما نند هر لسان دیگر همراه با چگونه گی تکامل اقتصادی ، اجتماعی وتحولات سیاسی در جامعه رشد می کند .
در رابطه به ادبیات کشور ما زبان پشتو نیز از مهمترین زبان ها با داشتن پیشینهه تاریخی قدیم ونقش پررنگی در ادبیات کشور ما دارد که با توجه به گستره ها و تحولات زبانی در عصر حاضر باید گفت که ساختن کلمات جدید پشتو باید به اجزای لغات پیشوند وپسوند به اشکال ترکیب کلمات در اصل زبان جست و جو گردد . یکی از دانشمندان سابق زبان پشتو مجموعه بزرگی از لغات و اصطلا حات پشتو را درست کرده بود که دست نویس آن در مجموعه اسناد ادبی کشور موجود می باشد . پشتو زبان ها در دراز نای سیر فرهنگی و زنده نگهداشتن روحیات ملی افغان ها خدمات بزرگی انجام دادند و کلمات مدغم شده یکسان رشد می کنند . به همین ترتیب دیگر زبان های مروج در کشور ما هم چون زبان ازبیکی ، ترکمنی ، پشه یی نورستانی وغیره ، کلمات واصطلاحات مشترک دارند .
واما زبان دری ، زبانشناسی معاصر حوزه های مطالعاتی بیانگر گسترده ای را شامل می شود که توجه دانش پژوهان ودانشمندان گونا گون را با ذایقه های علمی متنوع به خود جلب نموده است و نشانه های ارتباطی گوناگون از مجموعه های رشته زبانشناسی تلقی می شود که در رابطه به فلسفه پیدایش زبان، تفصیل وتفسیر آن ، مکتب های زبان شناسی پاسخ گوی آن میباشد .
بعضی دانشمندان ، زبان را وسیله بیان تفکر وانتقال آن را به وسیله گفتن نوشتن اشاره ، مسایل تصویری و لمس که عمل انتقال را تشکیل بدهد می دانند . اکتشافات واختراعات علمی تخنیکی در همان لسانی که کشف و اختراع شده است نام گذاری می شود طبعاً منحیث یک پدیده جدیدالورود تاثیر رهیاب ناپذیر دارد .چنانچه در اثر بازشدن روابط با کشورهای غربی کلمات واصطلا حات انگلیسی و فرانسوی وارد این زبان شد. به گونه مثال از صدها چند تا لغات مروج خارجی « طیاره » ،«موتر »،« موتر سایکل » ، «بایسکل» ،« تلویزیون »، «رادیو»، «موزیک» ،«پاساژ» ،«کامره »، «پیلوت » ، « فابریک » ، «بانک» ،«تانک» وغیره در صورتی که افاده عام فهم دری وجود داشته باشد جانشین ساختن اصطلاحات زبان دری را ناگزیر وحتمی می سازد .
پس ازآنکه فردوسی اصالت زبان خویش را از گرد وخاک فرهنگ هجومی اعراب پاکسازی نموده و در کاخ نظم سچهُ پارسی عجم زنده کرد، اندرین باب محققان و زبانشناسان اخلاف آن در کشور همسایه ایران با ادامه پژوهش های ادبی از زبان خویش پاسداری کرده و به خاطر رهایی کامل زبان فارسی از فرهنگ غیر از فارسی ، کانون های علمی واکادمیک ایران تکمیلات ونوآوری را در صدر وظایف خود قرار داده اند . چنانچه آن ها واژه گان علمی از زبان پارسی را با اصطلاحات تازه افزایش می دهند وشمار چشمگیری از واژه نامه وپژوهش نیز در باره گویش ها منتشر شده است که از صدها وهزاران دستاورد زبانی و ادبی فقط به گونه مثال از چندی لغات واصطلاحات یاد آوری می گردد. واین نوآوری در زبان فارسی به جای کلمات معلم ، استاد وآموزگار ـ ب] جای متعلم ، دانش آموز ــ ب, جای فاکولته ، دانشگاه وبزرگتر آن ،دانشکده ــ ب] جای همچون ، بعنوان ــ جای کلمه پسوند، گک ، کوچک ــ به جای خوردنی ، غذا ــ جای طیاره ، بالکرد ــ به جای هلیکوپتر ، چرخبال ــ به عوض بایسکل ، دو چرخه ــ به جای جیب ، کیسه ــ به جای بکس ،کیف ــ جای تابلیت قرص ــ به جای علاج ، درمان ــ جای طبیب ، پزشک ــ به جای عمارت، کاخ ــ به جای توریستی ،گردشگری وبسیاری کوشش ها ی ادبی در راستای غنامندی زبان پارسی بسیار دستاورد های مهم وگسترده ای دارند .
زبان ها تاجیکی ازبیکی، ترکمنی ، قرغیزی وقزاقی که شامل حوزه جغرافیای زبان فارسی دری می باشد تا هنوز از نفوذ وتاثیرزبان روسی رهایی کامل نیافته است ودر صورت خلاصی نیز تا مدت های زیادی مشترکات زبانی بین زبان های آسیای میانه وزبان روسی باقی خواهد ماند.
در کشورما اگرچه با توجه به مطالعه سیر تحولات زبانی می توان گفت که از یکصد سال گذشته به طور منظم روی مسایل زبان وغنامندی زبان ، کارهایی صورت گرفته است که سرآغاز آن به دوره های نهضت مشروطیت و روشنگرایی روشنفکران اهل فرهنگ به رهبری محمود طرزی در ایجاد فعالیت های مطبوعاتی و نشراتی جولانگاه فکری وآفرینش های علمی آن دوره پیش زمینه خوبی برای تکامل زبان و ادبیات کشور ما بود که نهضت ترقی خواهی دوره امانی رونق بخش مهم آن محسوب می شد .
ولی دیری نگذشت که با تسلط دوره استبداد اخیر، چراغ علم و فرهنگ کم نورشده رفت تا اینکه پس از یک دوره رکود ، بار دیگر در اثر تحولات اجتماعی وسیاسی در کشور زمینه های ترقی و رشد عادلانه و دموکراتیک زبان دری وهمه زبان ها ی مروج در کشور ما مساعد گردید . درین دوره بود که زبان در گستره ادبیات وفرهنگ زمینه جولان فکری یافت وغنامندی زبان های کشور به صورت آزاد انه ومتحدانه راه خود را به پیش گشود که از طریق رادیو ، تلویزیون ،جراید ، مطبوعات ونشر ات تا جریان درسی مکاتب به لسان مادری شاگردان ، سیمای ادبی کشور را رنگ و روان تازه بخشید. ولی اخیراً متاسفانه در اثر درگیری جنگ ها و دریک تحول سیاسی منفی بار دیگر چراغ زبان و ادبیات کشور دستخوش حوادث ناگوار گردید وپروگرام علما ً تنظیم شده زبان مادری در کشور را درهم پیچید . ولی هیچ توفان مدهشی نتوانست چراغ فرهنگ ترقی وادبیات کشور را خاموش و زبان گویای مردم را ساکت وچشم پویای ملت را بسته ویا جریان تحولات ادبی را در سطح کشور متوقف سازد .
در حال حاضر افغانستان با داشتن اکادمی علوم ، دانشگاه ها ودانشکده ها ، پوهنحی ها وپوهنتون های مجهز ، نهادهای علمی ، شورای مرکزی وکانون های فرهنگی وشورا های تحقیقاتی ، برغم دستاوردهای معینی عمدتاً در سطح برون مرزی کشور، تا هنوز نتواانسته ایم کار های با ثمروهدفمندانه را در عرصه زبان وادبیات نوین وپیشرفته انجام دهیم . به خصوص در باره نوسازی ونو آوری کلمات تازه و اصطلاحات بکر برای جایگزینی کلمات نفوذی خارجی در پهنای زبان و ادبیات کشور کمبودی های جدی تا هنوز موجود است. در کشورعقب نگهداشته ما در بسا موارد این زبان در چار چوب قرار دادها و لهجه هایی گیر مانده است که موجودیت بعضی کلمات واصطلاحات برونی گویا از آدم تا ایندم زمان گیر بوده وبدیل خود را تا هنوزنیافته است . همچنان در حال حاضر البته این دلیل عقب مانده گی کشور ماست که کلمات نفوذی و اصطلاحات عربی وغربی در ادبیات کشور ما بی بدیل و زمانگیرمی شود زیرا عدم مراجع مسوولیت پذیر ونبود فعالیت های پیگیر نهاد های مسوول و با صلاحیت که بتواند نظریات نوآوری وفناوری های علمی را با تحلیل وپژوهش های اکادمیک جمع بندی نموده و با استخراج ارزش های نوین علمی زبان را غنامند سازند.
طوریکه معلوم است برغم جایگاه رفیع زبان وادبیات دری در میان زبان های مروج جهان ، زبان دری به خانه تکانی ، باز سازی وبازنگری بیشتری نیاز دارد زیرا هنوز از چنگال مشترکات نا هنجار زبان های غیر زبان دری خلاصی نیافته است .در چنین عصر ترقی و پیشرفت های علمی و فناوری لازم است تا بسیاری ازواژه های ادبی و فرهنگی کشور ما تحت تحقیق وبازنگری ادیبات شناسانه قرار گرفته روی اصالت زبان ونو آوری های آن کار هدفمند صورت گیرد .
همین اکنون در زبان وادبیات ما کلمات تاریخی قبول شده واصطلاحات باسابقه و بی سابقه پذیرفته شده که اگر اصلی باشد یا تقلیدی ، نفوذی باشد یا بومی ، تحمیلی باشد یا طبیعی به نظر می رسد که بدلیل نامقبولی قابل تغیر می باشد که می باید بدیل وجایگزین آن جستجو گردد . به نظر بنده نگارنده که زبان شناس هم نیستم ولی از صدها وهزار ها کلمات چند کلمه بگونه مثال « گفتگو » «الگو » «بازگو » « سخنگو» «سخنگوی » «گولایی » « گوساله » « گویش » « گویا » « شلغم » « بلند گوی » یا هزاران واژه وکلمات عربی بسا واژه ها وکلماتی است که کلمه دری عام فهم و مشابه به آن هم موجود است قابل بازنگری می باشد . به گونه مثال از هزاران لغت چند تا از بخش عربی ، دارالمعلمین ، دارالمساکین ، دارالایتام ، دارالمجانین ، ام البلاد ، کلمات فی البدیهه ، فی المجلس ، عظیم الشان ، طریقه ، طریقت ، الجبال ، قتل ، قیام ،سیاره ،شمس ، قمر ، برق، کوکبه ،کواکب ، ارض، ارضی ، واما در رابطه به بازنگری واژه های عربی فارسی بحث رابا صرف ونحوآن میگذاریم به نهاد های زبانشناسی واکادمیک زیرا اگر قرار باشد که زبان فارسی دری از لغات واصطلاحات عربی جدا سازی یا نوسازی شود کاریست زمانگیر وقابل دقت چنانچه بیان مشترکات حروف و لهجه ها ی جاگرفته تاریخی وکلمات مروج دیرینه کار را دشوار میسازد. امید وارم مراجع زبانشناسی علمی واکادمیک ، سروران قلم و ادبیات کشور ما بتوانند در کاربازنگری و غنابخشیدن زبان وادبیات مترقی وپیشرفته کشور ما سهم تاریخی خویش را موفقانه ادا نمایند تا در پرتو آن مردم شریف کشور ما با تفکر عالی وبا خرد جمعی وهمبسته گی آگاهانه سرنوشت خود و زبان خویش را در دست گرفته روحیه همدلی را در بین مردم خویش تقویت بخشند .
ندارد عرب از عجم بر تری
نه پیش است یا پس ، زبان دری
همه در اصل زاد یک مادر اند
همه نور یک جوهری خا وراند
بکار مداوم ، نه سه سال و سی
نیاز است تا با ا فقها رسی
بنا یی که فردوسی آنجا نهاد
گز ند ش نباشد زباران و باد
بسازیم ما هم درین خاک و آب
کلامی که روشنتر از آفتاب
که از پرتوش فکر روشن شود
از آن همدلی خاره گلشن شود
پس آنگاه توهم جاودان زنده یی
که تخم سخن را پرا گنده یی
زیر نویسها : منابع زبانشناسی وسرگذشت زبان و یگانگی زبان فارسی در دهکده جهانی
و برداشت های پراگنده نگارنده جمع نظم کوتاه .
بامداد ـ فرهنگی ـ ۱ /۱۶ ـ ۱۶۰۱