رسولان خـــدا
دوش داشتم ، گله با پروردگار از مهیب فتنــــــه و از روزگار
گفتمش ای خالق کون و مکان هم تویی اندر مـــکان و لا مکان
از نسخ و از هدایات و کتاب آنچه بفرستی نبــــــودی فتح باب
آن که او پیغام تو آورده است خویش را زآند یگری بستوده است
بعد پیغمبر امــامــــان شد پدید ضم پیغام،خواست خودکردند مزید
فرقه های مختلف برپا شد ند در جـــد ل باهم گه و بیگاه شدند
جوی خون جاری بشد درهرزمان این جدل را نیست پایـان درجهان
میکنند با نام تو قتـــــل و قتال می برند از نام تو ملک و منال
ذات یکتا شد مکدر زین مقال چون به اوعرضه نمــودم وضع حال
گفت مـــــــا پیدا نمودیم انسان عاقل و بــــا دانش وهــم مهربان
عقل و دانش بر بشر انعام ما هــــــم کتاب و نسخه و پیغام ما
اختیار وعقل و دانش هر زمان بوده است معنی زیست این جهان
هــر کـــی اندیشید از بهر رفا او بـــــود هم رهبر و هم رهنما
چون ادیسن،روشن آرایی نمود ظلمت شب را به نوربرق زدود
زاختراع او به هرگوش وکنار می زیند درراحت هرقوم وتبار
هر که چون او درمسیر ارتقا اختــــراع کردند از بهــــر رفا
از وفور نعمـات دراین جهان بیشه ها ساختند چون باغ جنان
باشند این ها مرجــع پیغام من هم رسولانی خــوشی ازنام من
عقل ودانش در رهء فن آوری است منظـــــورم زخلــــق آدمی
هر که بیهوده نماید قیل و قال بر دمـد اند یشه جنگ و جدال
نفی داردآن دگر،چون نیست چواو می برد از شــــــان انســـــان آبرو
می زید در دوزخ اندیشه اش می زند اوتیشه خود برریشه اش
جهل وظلمت کی بودمنظورما راحت و امـن است دردستور ما
جنت و دوزخ همیـــن دنیا بود راه نور و ظلمـــــت هم پیدا بود
گربه عرفان می رود نوری بود ور به نقصـــــان می رود ناری بود
آمد، برخواب بری هم این ندا عالمان باشنـــــــد رسولان خدا.
***
افـــزار فتنـــــــه
هرگاه به لباس دیگر اشرار برآمد
با خرقــه دین فتنــه و مکار بر آمد
با نام جهاد مصدر تفتین و ریا شد
خود در طلب دالر و کلدار بر آمد
سالها به خون غرقه بشد خلق پریشان
برنعش وطن کرگــس وکفتـــار برآمد
دزدی وچپــاول بــودی دستورغنیمت
دزدان زغنا سرخوش وسرشار برآمد
با شیوه اسلام بشـــدی کافــر انسان
چون طالب وحشی به سرکار برآمد
آثار گرانمـــایه و اسباب تمــــد ن
بر دست فنا رفت زانظـــار بر آمد
زنان همـــه محکوم زندانیی برقـه
تا ظلمت موهــــوم بر انوار بر آمد
مجاهد وطالب زیک سکه دورواند
بر دست فســـاد خنجر آبدار بر آمد
هرجانی وبی رحم زهـرگوشه دنیا
با نام جهـاد دســت به کشتار برآمد
این ها همــه زایده تفتین و ریا اند
زانرو بـــدان شکل عرب واربرآمد
هم داعش وایسیس و بوبکر حرامی
از مکه از آن مسنـــد دینار بر آمد
این فتنه روان است به هرگوش وکناری
بر دست دغا حیله و افــزار برآمـد
اینست« بری» حاصل جهد در ره موهوم
بر جاهــل و نادان چـــو افسار بر آمد
(ف.بری )
بامداد ـ فرهنگی ـ ۲ /۱۵ ـ ۱۷۱۲