در رثای رفیق محمد امین کرنزی « غمی »
ای قـهـرمان رفیق
ای جــاودان رفیق
رفتی چو تند باد مسیر زمانه هـا
زینجا بسوی زندگییُ جاودانه ها
از چشـم ما برفتی و نامت بیـادهــاست
پرپرشدی وعطر تو جاوید در فضاست
ای قـهـرمان رفیق
ای جــاودان رفیق
ای پیشتاز سنگر پر نــور قـله ها
آزاده مرد نستوه و همرزم با وفا
پرورده تبار چپ ، انسان راستین
پرشــور انقلابی وهــمرزم آتشین
ای قـهـرمان رفیق
ای جــاودان رفیق
قلب تو بود ملهم از مهر و دوستی
از اتحـاد هـمـدلی وعشق و باهمی
قلبی که از برای رسیدن به قله ها
همواره می تپید ؛
دردا و صـد دریغ کـه با عشـق نـاتـمام
در نیمه راه پر خم و پیچ از تپش بماند
ای قـهـرمان رفیق
ای جــاودان رفیق
چشمم پـــرآب گشته بــه درد و عــزای تو
خون میرود زدیده « غمی جان » برای تو
از قلب و چشم همنفس و همصـدای تو
از دیده هــای همسفر و همــگــرای تو
ای قـهـرمان رفیق
ای جــاودان رفیق
ای افـسر دلاور عیـــار و نیکنــام
خدمتگذارصادق این خلق قهرمان
پروا مکن زمرگ ، که نام تو زنده است
نام تــو همچـو مکتب تو جــاودانه هست
تو زنده در تفکر واندیشه هاستی
در یاد هـا وخاطره ها کیمیاستی
تاریخ بار دیگر از اندیشه های تــو
صد قهرمان راه تـو ایجــاد می کند
قلب وطن و روح ترا شاد می کند
روح تو شاد باد
نام تـو زنـده باد
(عبدالوکیل کوچی )
بامداد ـ فرهنگی ـ ۱۵/۳ـ ۲۰۰۹