چهارده سال پس از تاسیس ، حزب عدالت وتوسعه از موفقیت همه جانبه تا ورشکسته گی کامل
محمد نورالدین، استاد دانشگاه ترکیه
بسیاری توجه نکردند که دیروز ، سالگرد تاسیس حزب عدالت وتوسعه ترکیه ، درسال ۲۰۰۱ بود . در طی چهارده سال گذشته ، سیزده سال این حزب بطور کامل وبه تنهایی در قدرت بود ، این حزب موفق شد در انتخابات سال ۲۰۰۲ ترسایی پیروزی را نصیب خود کند.
چهارده سال از حکایتی گذشت که با پیروزی کامل آغاز گردید؛ وبا ورشکسته گی کامل پایان یافت.
از نظر توسعه اقتصادی که این حزب مفتخر بود درتمامی زمینه ها بیشترین پیروزی ها را داشته است ، از سال ۲۰۱۳ ترسایی علامت هایی از عقب گرد اقتصادی به طور روشن و درتمامی سطوح دیده میشد. کاهش حجم تجارت خارجی ، متلاشی شدن ارزش لیره که هم اکنون در حدود سه لیره در مقابل دلار رسیده است ، افزایش بدهکاری دولتی ، افزایش نسبت تورم و بیکاری ، پایین آمدن سرمایه گزاری های خارجی ، کاهش تولید ناخالص ملی وسقوط موقعیت جهانی اقتصادی ترکیه.
از نظر توسعه سیاسی نیز حزب عدالت وتوسعه ، نتوانست از اجماعی که در شروع کار خود به دست آورده بود محافظت کند.اردوغان در ابتدای شروع کار خود قول داد که دو مشکل مهم ترکیه ، یعنی مساله علوی ها وکردها را حل کند ، اما وی وعده خود را نقض کرد وترکیه را وارد مرحله اختلافات بی سابقه وجدل های مذهبی ـ طایفه ای نموده وآزادی ها را سرکوب وصدای مخالفان را خفه کرد . پس از اینکه مردم امید داشتند که در ترکیه دموکراسی برقرار گردد، اما ، به دست حزب عدالت وتوسعه دولتی تک حزبی و زیر رهبری فردی به وجود آمد که مشابه دیکتاتوری های سال های ۱۹۳۰ ترسایی ترکیه ویا هم چون حکومت های فردی المان وایتالیا ، در آن سالها بود.
اکنون عملکرد حزب عدالت وتوسعه با نتایج انتخابات اخیر ، که مردم ترکیه مانع سلطه فردی آن شدند، به مثابه زنگ خطری بود از نا آرامی ها واضطراباتی که در انتظار ترکیه میباشد. اردوغان در حقیقت از پذیرش نتایج انتخابات ابا ورزید ، و اکنون برای انتخاباتی زودرس فشار می آورد ، واین درحالی است که نماینده گان منتخب مردم در حال سوگند یاد کردن در پارلمان هستند ، همین اردوغان در گذشته به ترک ها میگفت که آنها باید عادت کنند ، تا انتخابات را به موقع خود برگزار کنند .
اما اکنون که نتایج انتخابات به منفعت وی نبوده است ، یک دقیقه هم صبر نکرده وبه کودتای ازدرون قصر دست زده ومانع تشکیل حکومت تازه میگردد تا به انتخابات زودرس دست زده ومردم را میان دو امر، یا اطاعت کامل ، ویا آتش سوزی کامل ، قرار داده است.این وضعیت پرسش های بزرگی را مطرح میکند که اسلامیون تا چه حد به اصل انتقال قدرت سیاسی در دولت ، باور دارند ، واینکه آیا این تجربه ترکیه به جنگ میان نیروهای اسلامی ونیروهای دموکرات ، تبدیل خواهد شد ؟.
باید گفت اولین سرخورده گی ونا امیدی بزرگی که درمیان ملت ترکیه به ظهور رسید، هنگامی بود که حزب عدالت وتوسعه در تحقق حتا یک گام جدی برای حل مشکلات تاریخی ترکیه ، یعنی مشکل علوی ها ، عاجز ماند، مشکلی که وعده های دروغینی برایش میداد ، پس از سیزده سال که ازحکومت این حزب میگذرد ، اکنون در امکان ما میباشد که سوال کنیم ، چه مانعی و سببی وجود داشت که مانع پاسخگویی به مطالبات علویان شد ؟
اما در مورد مساله کردها که بسیار پیچیده ترازمساله علوی ها میباشد ، متاسفانه باید گفت که شکست در این مساله بسیار بارزتر بود. پس از سال ها آرامش ، ودوسال ونیم مذاکرات میان دولت و رهبر حزب کارگران کردستان ، عبد الله اوچالان درزندان، نتیجه اش انفجارو درگیری مسلحانه تازه ای در سراسرترکیه گردید. سیزده سال پس از حکومت و دوسال ونیم مذاکرات ، نتیجه اش صفر بود ، کردها تن در دادند به اینکه ، یک ، یا دو ویا چهار بار از یک سوراخ مار گزیده شوند ، در حقیقت تن دادن آنها به مذاکرات معنایش همین بود که اردوغان آنها را با وقت گذرانی بازی بدهد ، بهانه های اردوغان مسایل داخلی ویا روابط بین المللی بود ، اما کردها با خوشبینی امیدوار بودند که وی تنها کسی است که اگر بخواهد میتواند به خواسته های آنها ویا بخشی از ان پاسخ گوید ، کردها در طی این مدت به هیچ استراتیژی تازه ویا پیشنهاداتی که در ضدیت با سیاست های اردوغان باشد ، روی نیاوردند.اما پیروزی بزرگی که کردها بدست آوردند نه در میدان جنگ با اردوغان بلکه در زمینه سیاست بود . کردها ، اردوغان را در عرصه سیاسی ودر انتخابات شکست دادند ، آرمان اردوغان را برای تشکیل نظام ریاستی نقش بر آب کرده واز اینکه بتواند سلطه فردی خود را بر کشور بگستراند ، محرومش کردند ، وی اکنون به چپ و راست وبه دور خود میچرخد شاید برای تنگنای خود مخرجی پیدا کند ، تنها راهی که برایش مانده، بحرانی کردن کشور و گشودن جبهه جنگ تازه ای برعلیه حزب کارگران کردستان است به این امید که شاید در انتخابات پارلمانی آینده ، بخشی از ناسیونالیست های قومی ترکیه به نفع وی رای بدهند وبتواند مجددا در خزان آینده ، قدرت را به تنهایی قبضه کند .
بعد از دوسال ونیم مذاکره ، میتوان سوال کرد که اردوغان ، در مقابل آرامشی که کردها به وجود آورد ه وصبر وشکیبایی که از خود نشان دادند ، به آنها چه داده است ؟ پاسخ هیچ است. دقیقا همان پاسخی که به مساله علوی ها داده است ،یعنی هیچ !
اما در مورد « پاکی دست » وروزهای که اردوغان در شهرداری استانبول داشته است، امروز اردوغان میکوشد تا مساله فساد مفتضحانه آن دوره را مسکوت بگذارد، زیرا با به جریان افتادن آن پرونده ها ، همه حزب وخانواده حاکم به لرزه درخواهد افتاد. این امر به مثابه ازمایشی اخلاقی وبسیار حساس ، برای هر کسی است که بخواهد با این حزب عدالت وتوسعه وارد ایتلاف شود.
یکی از مهمترن عاملی که باعث میشود اردوغان ، مانع از تشکیل دولت گردد، ترس وی از به جریان در آمدن پرونده های فساد است .
مساله مهم دیگر در زمان اردوغان وحزب عدالت وتوسعه سرکوب آزادی ها وتعقیب روزنامه نگاران واتهام آنها به جاسوسی و عامل بیگانه بودن است .
اما در مورد فصل قوای سه گانه که میتوان گفت گویا در خبرها بوده است ، به طوری که قوه قضاییه به مثابه ملک شخصی وزیر دادگستری بود، زیرا اردوغان عملا برخلاف معیارهای عمل کرد که اروپایی ها ، از اردوغان خواسته بودند تا به آنها ملزم بماند. اکنون همان قاضی که در نقطه مرکزی محاکمه جنرال ها، معروف گروه « آرگینیکون» قرار داشت واز نزدیکان اردوغان بود ، خود به اتهام توطیه برای سرنگونی نظام حاکم ، تحت تعقیب است .واین هم زکریا اوز ، که از ترکیه به گرجستان واز آنجا به ارمنستان وروسیه ویا… فرار کرده است . گناه وی این است که که در راس گروهی تحقیقاتی قرار داشته است ، این گروه در زمینه فساد مفتضحانه ای تحقیق میکرد، که در پایان سال ۲۰۱۳ ترسایی به وقوع پیوست.در این تحقیقات ثابت شد که چهار وزیر وفرزندانشان وهمچنین ، بلال فرزند اردوغان ، اموال دولتی را سرقت کرده ودر صندوق های کفش در منزلشان ، مخفی کرده بوده اند.
حزب عدالت وتوسعه که تا زمانی مورد احترام وتبعیت درکشورهای اسلامی بود ، از این پس به مثابه تجسمی از سخریه وابتذال درآمد.
اما در زمینه سیاست خارجی ، سقوط دراماتیک بود.نظریه «صفر مشکلات » بیش از شش ویا هفت سال عمر نکرد ونظریه « عمق استراتژیک » اقای اوغلو، تبدیل به نمونه سریعی از سقوط استراتژی ها درتاریخ درآمد ، به طوریکه میتوان از این نظر آنرا در « سالنامه گنیس » وارد کرد.ترکیه تبدیل به دولتی منزوی، درنزد دوست و دشمن گردید، زیرا اردوغان وداود اوغلو ، خود را وکیل و وصی امورکشورهای دیگر قرار دادند، از سوریه ، مصر ، تونس، یمن تا اما رات وحتا عربستان سعودی. اما مشروع عثمانیزه کردن منطقه ، هنگامی سقوط کرد که اولین پایگاه اصلی حزب عدالت وتوسعه برای ساقط کردن دکتر بشار اسد ، متلاشی شد و دومین پایگاه اردوغان نیز، با سقوط محمد مرسی در قاهره درهم فرو ریخت .
اما « اسلام معتدل » ترکیه نیز تبدیل به کنام هارترین وتند رو ترین بنیادگرایانی همچون « داعش » ،« جبهه نصره » وتروریست های دیگری که آنها را مزورانه « معتدل » مینامند ، گردید. دیر یا زود پرونده اصلی آنها کشف و رسوا خواهد شد. پس از چندی آشکار شد که سیاست « صفر مشکلات » ، تنها دستاویز ومدخلی بود برای سیاست های تسلط گرانه وسپس اشغال این کشورها از خارج . چه کسی به ترکیه اجازه داده است که گروه های تروریستی را در عراق وسوریه مسلح کند ، کدام مشروعیت بین المللی ، به ترکیه اجازه داده است تا در مرز سوریه « منطقه امن » ایجاد کند وسپس ده هزار ترکمانی وعده ای نیز از « ارتش آزاد سوریه » را به آنجا بفرستد ؟ . کدام عرف ، به ترکیه اجازه میدهد که به نیرو ی بنام « داعش » بر علیه دیگری کمک کند ، مثلا کردها ، وسپس بگوید اجازه نمیدهم که آنها به سوی مناطقی هم چون ، جرابلس ، اعزاز ، مارع وغیره... پیشروی کنند ، ایا این اماکن ، سرزمین ترکیه هست وآیا آنان شهروندان ترکیه میباشند؟
تر کیه با این اعمال خود هر گونه رابطه همسایه گی واحترام متبادل شناخته شده را نقض نموده ولگدمال کرده است . همه آن چیزی که میتوان از ترکیه سوال کرد این است که ، آیا ترکیه اجازه می دهد یک کشور منطقه ای و یا بین المللی ، مخالفان دولت ترکیه را از نظر مالی وتسلیحاتی تقویت کند ، بلکه بدتر منطقه امن در خاک کشور ترکیه ایجاد کند وسپس درخواست کند که اردوغان ویا داود اوغلو به زور ویا با دل خواه، باید کشورشان را ترک کنند وبرای آینده نظام سیاسی ترکیه نقشه تهیه کنند ؟
سوالات فوق را به این دلیل مطرح میکنیم که برخورد مشابه هیچ دولتی را نمی توان قبول کرد ، همچنین این عملکردها حتا پس از دهه ها نمی تواند بدون مجازات رها شود .تاریخ به قدرت ها مهلت میدهد ، اما کسانی که به لباس دینی معتدل درمیایند واساس کار خود را منهدم کردن دولت ها وکشورهای منطقه ، همچون سوریه وعراق ولیبا وحتا مصر قرار میدهند ، بخشیده نخواهند شد.
اما داستان کشور ترکیه با اتحادیه اروپا ، باید گفت که بیشترین عقب نشینی را داشته است ، به طوری که اکنون میتوان گفت رابطه آنها در جمود مطلق قرار دارد ، واین ازسال ۲۰۰۵ ترسایی آغاز شد که اردوغان بر اساس آرمان زعامت و رهبری جهان اسلام را در سر می پرورانید؛ «معیارهای کوپنهاگن » را با« معیارهای انقره » تبدیل کرد، چه کسی میدانست که معیار انقره چه صیغه ایست ؟.
چهارده سال از تاسیس حزب عدالت وتوسعه” در ترکیه میگذرد ، چهارده سال از تجربه ظلمانی در تاریخ منطقه وجهان اسلام . تجربه ای که بر اساس معیارهای تفرقه افکنانه ، فتنه ، دشمنی وتسلط فردی ، بنا گردید. تجربه تلخی که پایانی برایش ، قبل از انهدام ترکیه ومنطقه درچشم انداز نیست.
برگردان از: ا. مزارعی
بامداد ـ اجتماعی ـ ۴/ ۱۵ـ ۱۷۰۸