اول  ماه می روز جهانی کارگر نمادی از همبسته گی وهمآوایی کارگران جهان


داکتر حمیدالله مفید

کارشناس امور فرهنگی و اجتماعی حزب مردم افغانستان

کاپیتالیزم یا سرمایه داری به مثابه نماد استثمار وبهره کشی از همان اوان پیدایش تلاش نموده تا با بکارگیری نیروی کار کارگران خودش را تواناتر ونیرومندتر بسازد .

کارگران به مثابه نیروی دوران ساز نیز از همان روز پیدایش کاپیتالیزم با استثمار رزمیده اند  تا بتوانند ، یک برخی از نیروی کارشان را بیهوده  وناسوده و رایگان از دست ندهند، همین دونگرشی وتضاد موجب شده است ، تا ستیز پایدار میان سرمایه دار وکارگر که یکی برای توانایی اش ودیگری برای بقا وثقایش می اندیشند ، پدیدار گردد.

درست درچنین دوراهی است  که جامعه یا همبودگاه انسانی در برابر دو سرنوشت و دو راه حل متفاوت ودر برابر هم قرار می گیرد، جهان و  نیز بشریت در دو مسیر جداگانه ره می گشایند، یکی ادامه زنده گی همراه ومتوازن با طبیعت یا گیتا و دیگری تباهی ومرگ ونیز ویرانی گیتا یا طبیعت ویا محیط زیست عمومی است. نخستین راه حل رهایی همبودگاه بشری  ودومی راه ویرانگری همبودگاه بشری را مطرح می کند.،

کارل مارکس وفریدریش انگلیس به مثابه  تیورسن های انقلابی  این تضاد و دونگرشی را بر شمردند ، به این باور بودند ، تا زمانی که سرمایه در اختیار انسان و به خاطرانسان کاربرد نیابد، این ستیز و این دوسو کشی ادامه خواهد داشت وحل این دشواری را در ایجاد مالکیت همگانی و انسانی بر سرمایه می دانستند.

این مبارزه وستیز از سالها ادامه دارد . در سال ۱۸۵۶ ترسایی کارگران و پرولتاریای استرالیا خواستند ، تا به خاطر یک جشن تعطیل پرولتاری به عنوان وسیله ای برای بدست آوردن هشت ساعت کار یک روز را تعطیل عمومی کارگران پیشکش بدارند. تا این جشن را با توقف یا ایستایی یک روز کامل کار با نشست ها وتفریح ها و شادمانی ها به عنوان تجلی و بازتاب هشت کار در روز بازتاب دهند. قرار بر آن گذاشتند ، تا این جشن واین نماد در روز ۲۱ ماه اپریل همان سال برپا گردد. درآغاز کارگران استرالیا این نماد را تنها در سال ۱۸۵۶ ترسایی به دیده داشتند، مگر این نخستین جشن چنان اثر ژرف ونیرومندی بر توده های پرولتاریای استرالیا گذاشت ،که پیامد آن ایجاد یک تهیج (اژیتاسیون) سراسری گردید ، و تصمیم بر آن شد، تا این جشن واین نماد را هر سال برپا بدارند.

این جهش واین تپش به زودی پا از استرالیا فراتر نهاد و نخستین کارگرانی که با این اندیشه وایده همسویی نشان دادند ، کارگران امریکا بودند.سی سال بعد  یعنی در سال ۱۸۸۶ ترسایی کارگران امریکا تصمیم گرفتند ، تا اول می را به مثابه نماد همبسته گی ، تعیین هشت ساعت کار وتوقف یک روز کار را با برپایی جشن سراسری کارگران بر پا دارند . در همین روز نزدیک به دومیلیون کارگر کار را توقف دادند وبه جاده ها ریختند و روز اول می را روز جهانی همبسته گی کارگران جهان برپا داشتند .

در همان سال ویکسال بعد فشار پولیس مانع برپایی این روز شد، مگر در سال ۱۸۸۸ ترسایی دولت نیز مجبور شد ، تا در برابر کارگران امریکا سکوت کند از همان  روز اول ماه  می  به مثابه نماد روز توقف کار ، وتعیین هشت ساعت کار برای کارگران امریکا پذیرفته شد و این روز  به مثابه جشن  همبسته گی کارگران سراسری امریکا برپا گردید.

در سال ۱۸۸۹ ترسایی در کنگره انترناسیونال کارگران که ۴۰۰ نماینده از سندیکا های اروپایی جمع شده بودند ، تصمیم گرفته شد، تا روزانه هشت ساعت کار در روز باید در گام نخست مطالبه گردد. در همین کنگره بنا بر درخواست (لاوین ) از بوردوی فرانسه فیصله شد، تا به پیروی از کارگران امریکا روز اول ماه  می روز جهانی همبسته گی با کارگران جهان از سوی کارگران اروپا نیز با توقف یک روزه کار برپا گردد.

بر بنیاد همین فیصله از روز اول ماه می سال ۱۸۹۰ ترسایی جشن سراسری همبسته گی کارگران جهان در سراسر جهان با توقف کار ومارش ها ومیتنگ ها تبجیل بعمل آمد.

امسال اول ماه می در حالی رقم می خورد ، که جهان سرمایه داری در بالاترین ، متمرکز ترین ودر عین حال گندیده ترین وپوسیده ترین  وبحرانی ترین مرحله ای خویش یعنی گلوبالیزاسیون مالی گسترش یافته قرار دارد .

بحران هاو ورشکسته گی مالی کشور های کهنه کار سرمایه داری چون ایالات متحده امریکا ، سقوط بانک های بزرگ واولگاریشی های گندیده جهانی چون : لیمار و دیگران نشان داد ، که این سیستم گندیده دیگر توان رهبری افتصاد جهانی را ندارد. ورشکسته گی شرکت های بزرگ موتر سازی چون : جنرال موتورز در امریکا ، اوپل در المان ، اسکودا درجمهوری چک وکرایسلر در المان وانگلستان نشان داد، که این سیستم نمی تواند تا یکبار دیگر از این بحران فلاکتبار سر بیرون کند.

مفسران ونظریه پردازان نظام سرمایه داری در این بیست سال اخیر با رجز خوانی از این نظام فرسوده دفاع می کردند ، ایدون دربچال وراه گمک شده اند ، ونمی دانند ، تا چی کنند؟

گرایش یکبار دیگر مردم جهان به اندیشه والای مارکسیزم ونشر وچاپ مجدد کتاب کاپیتال مارکس بیانگر آنست ، که مردم جهان یکبار دیگر به این باور رسیده اند ، که جهان باید به سوی جامعه بدون طبقات وبه سوی یک نظام دارای حاکمیت انسان بر مالکیت تولید کشانیده شود.

از سوی دیگر کاپیتالیزم یکبار دیگر با تیوری جنگ ، جنگ های مرگبار سیاسی را در کشور های مختلف جهان با استفاده از تیوری اسلامیزاسیون بنیاد گرا پی ریزی کرده است ، زیر عنوان خطر اسلام خودش جریانهای چون : القاعده ، طالبان وایدون داعش ویا ( ای اس ای) را پی ریخت تا امنیت جهان را بر هم بزند وبتواند چند پگاهی روی رسانه ها را از بحران سرمایه داری به سوی جهان جنگ واسلامیزاسیون بکشاند، با تجاوز های مستقیم در کشور های های لبیا، سوریه ،عراق و افغانستان جهان را در یک جنگ سردرگم منطقوی مصروف ساخته است.

امروز جنبش های سبز در ضدیت با افزار های اتمی وایجاد یک جهان فاقد جنگ ومبارزه با کاپیتالیزاسیون وسیستم (گی هفت) نشان دادند ، که جنبش ضد کاپیتالیزم نمرده است ودر وجود میلیونها انسان بازتاب دارد.

این بود نگاه گذرا به جنبش های کارگری جهانی واما در افغانستان کشور عزیز ما:

کشور افغانستان در روز هفتم سپتامبر سال ۱۹۳۴ ترسایی به مثابه شصتمین کشور عضو سازمان بین الملی کار (ای-ال-او) پذیرفته شد.از آن تاریخ ببعد تا سال ۱۹۷۹ ترسایی عضویت ۱۵ کنواسیون جهانی کار را بدست آورد.

اغاز جنبش های کارگری در افغانستان به  دهه ای شصت ترسایی برمی گردد ، که جنبش های دادخواهی وترقی پسندی در وجود حزب های چون : دموکراتیک خلق افغانستان ، شعله جاوید ، کارگران جوان افغانستان و دیگران پدیدار گردید. طی سالهای دهه شصت ترسایی  در افغانستان از اول ماه می  روز همبسته گی کارگران جهان در وجود دو جریان دموکراتیک خلق افغانستان (خلق وپرچم)  با برپایی تظاهرات خیابانی تبجیل به عمل می آمد ، پس از رویداد هفت ثور سال ۱۳۵۷ خورشیدی  از اول می روز همبسته گی کارگران جهان با  جشن های دولتی و مردمی و کارگری تبجیل می گردید.

پس از سقوط حاکمیت دولتی جریان دادخواهی کشور ، اول می نیز فراموش گردید، در دوران حاکمیت طالبان ، این روز نیز به تاق فراموشی سپرده شد.

پس از سقوط حاکمیت طالبان و رویکار آمدن دولت تحت حمایه امریکا در کابل ، دیگر اول می عظمت وگسترده گی قبلی خود را بدست نیاورد وامروز این روز تنها در فابریکات وکارگاه ها برپا می گردد.

وضع کارگران وجنبش های کارگری در داخل کشور نیز مانند ، اقتصاد و سیاست های آن سر درگم و پیچیده شده است ، دولت برخاسته از میان تقلب وفریب ، که حامی فساد اداری و رشوت است نیز نتوانسته است تا به حال کارگران وجنبش های کارگری  کشوررویکرد  دلسوزانه  داشته باشد.

زنده گی کارگران افغانستان نیز مانند دیگر روزنه های دادخواهی زیر فشار کمر شکن جنگ ، تروریسم ، انتحاری ، طالب وداعش (ای اس ی)‌ به بد ترین شکل خود رسیده است .

 در کشور بنا بر تلاش دولت های دست نشانده یک قشر بیمار سرمایه دار ومافیایی مواد مخدر وبانکداری ایجاد شده است ، که در تبانی با خانواده های معلوم الحال سرمایه داران دولتی توانسته اند تا جیب های باد کرده ای شان را پر ومالامال سازند.

این قشر فسادگستر با استفاده از کمک های جهانی ودر تبانی با مافیایی سرمایه داری به سرمایه های هنگفت مالی رسیده اند.

در حالی که وضع کارگران ، زحمتکشان وتهی دستان کشور  نسبت گرانی نرخها به بد ترین وضع خود رسیده است .

بیکاری گسترده ، بیماری های پیوسته ، گرانی سر سام آور نرخ ها  موجب شده است ، تا در طبقه ای تهی دستان وبیکاران افزودی قابل ملاحظه ای رونما گردد.

کارگران واصناف کشور نیز از نبود یک جنبش بزرگ  چپ و واقعی ودموکراتیک که به آرمانهای آنها وفادار باشد ، رنج می برند ، حزب های  ایجاد شده از بدنه حزب وطن نیز تا ایدون نتوانسته اند تا یک جنبش بزرگ ووسیع وهمه جانبه را پی ریزی کنند.

 خود خواهی ها ، خود مطرح گرایی ها، فضل فروشی ها و بیهوده نگری ها موجب شده اند ، تا این حزب ها که در واقع مکتب اصیل کارگران وتهی دستان افغانستان خواهند بود ، با هم متحد ویکپارچه نشوند  و نتوانند صدای رسای کارگران وتهی دستان را به گوش های کر سرمایداران ونظام فاسد و پارلمان ارجل کشور برسانند.

جنبش کارگران ، اصناف ، پیشه وران وتهی دستان افغانستان به این باورند ، که رزمایش های تکروانه ومبارزات خود خواهانه نمی توانند ، تا این جنبش را در راه واقعی آن رهنمایی کند.

تا یک حزب نیرومند ، متحد یکپارچه ، پیشرو دادخواه ، مترقی و دموکراتیک از فرایند وحدت واقعی حزب های دادخواه وترقی پسند در کشور ایجاد نشود ، جنبش کارگری وسندیکایی کشور از بی سرپرستی و بی رهبری رنج می برد.

ایتلاف احزاب دادخواه ، دموکرات وترقی پسند ، که در نشست وسیع وگسترده  سال ۱۳۹۰ در شهر کابل پی ریزی شد ، باید تقویه و واستحکام  یابد وبه زوترین فرصت یک حزب واحد ، متحد ویکپارچه دادخواه و ترقی پسند که بتواند خواست ها و دیدگاه های جنبش کارگری وسندیکای کشور را بازتاب بدهد ایجاد گردد. آنگاه جنبش کارگری و سندیکایی کشور با نیرو وتوان گسترده و با اهداف عالی انسانی و برابری همگانی  در سراسر کشور ایجاد خواهد شد و از اول ماه می روز جهانی وهمبسته گی کارگران جهان با برپایی میتنگ ها ونشست های تبجیل خواهند آورد.

زنده باد جنبش  سندیکایی وکارگری افغانستان!

 بامداد ـ اجتماعی ـ ۱/ ۱۵ـ ۳۰۰۴