زنده گینامه دکتورس اناهیتا راتبزاد

دریغا که میبرد امواج ایام        عزیزان ما را زما آرام آرام

 

زلیخا پوپل

 

رویداد‌های تاریخی گاهی آنچنان با نام افراد تلاقی پیدا می‌کنند؛ که اشاره به یک نام خاص، مخاطب را به یاد یک دوره تاریخی می‌اندازد. درتاریخ معاصر افغانستان نام « اناهیتا راتبزاد» یادآور کارنامه های حزب دمواکراتیک خلق افغانستان و جنبش دموکراتیک زنان به مثابه نیروی گسترده  اجتماعی است، که او یکی از بنیان ‌گذاران آن بود.

بررسی زنده گی و کارنامه سیاسی اناهیتا راتبزاد، فقط  برای زیست ‌نگاری یک شخص نیست، بلکه بررسی و نقد بخشی از تاریخ کشوری با نام افغانستان است. و اگربگویم ‌سوانح  ایام عمر «اناهیتا راتبزاد »، خود فهرستی است از مصایب روزگار ما‌ ،غلط نه گفته ایم.
او درکوهپایه های ولسوالی گل دره  ولایت کابل در یک خانواده اهل نظر و سیاست درسال (۱۹۳۱) زاده شده است.ميگويند، سالها قبل شخصيت فرهنگی ای در كابل زنده گی ميكرد كه اورا، احمد راتب ( باقی ) ميگفتند . اوشخصيتی بوده دارای فرهنگ عالی ، فهم وبينش بالای سياسی وخواهر زاده محمود طرزی میشد زيرا مادر راتب خان ، عمه ملكه ثريا ، خانم اميرامان الله خان بوده است.که گویا به فامیل اعلیحضرت امان الله خان قرابتی داشتند  احمد راتب ( باقی )، اخباری بنام ( نسيم سحر) را نشرميكرد كه دارای افكار وعقايد وطن پرستانه بود. ( نسيم سحر) فقط سيزده شماره منتشر شد وبعدا توقيف گرديد.
استبداد هاشم خانی، با دستان خون آلود ، گلوی احمد راتب پدر داكتر اناهيتا را نيزفشرد وبعدی ربوده شدنش به وسيله پوليس حكومت شاهی ، تا امروز كسی نميداند كه در كجا وچطور نابود گرديده ودفن خاك شد.
 ميگويند محترم راتب قبلاً با دختری ازدواج نموده بود كه ( زليخا ) نام داشت واز پنجشير بود ، ووقتی خانمش باردار ميگردد، اورا به گلدره كابل ميفرستد وچندی بعد صاحب دختری ميشود كه نامش را ( اناهيتا )ميگذارند . مادراناهيتا، بعد از آنكه نوزادش چهل روزه ميشود به كابل برميگردد.
از شادروان ،احمد راتب باقی ، شخصيتی كه بوسيله استبداد آنوقت مفقود الاثر گرديد ، دوفرزند بنامهای اناهيتا راتب زاد واحمد جواد راتب ،باقی مانده است. شخص دكتور اناهيتا راتب زاد كه در هنگام سربه نيست شدن پدر شان ، يكنيم ساله بودند ، چهره پدرشان را بخاطر نداشتند اناهیتا و احمد جواد که هر دو با حمایت مامای بوت دوز پیشه و عیار شان، بزرگ شدند. اناهيتای كوچك رابا مادرش ، بخانه مامايش محمد رسول بوت دوز می برند كه درزيرمخزن آب نو آباد ده افغانان كابل واقع شده بود. خود محمد رسول بوت دوزکه درهمان کوچه دوكان بوت دوزی کوچکی داشت ؛ از طريق بوت دوزی مخارج زنده گی فاميلش را تهيه ميكرد. ميگويند رسول بوت دوز شخص نهايت  رووف ومهربان بود وخصوصيت های مردانگی وگذشت داشت وخواهر وخواهر زاده اش را با مهر ومحبت فراوان قدرميكرد واساسآ اناهيتايی كه بعداً « دكتورس اناهيتا راتب» زاد شد، درخانه مامای بوت دوزش بزرگ شد و رشد يافت.
اناهيتا ، درچنين فضا وشرايطی رشد ميكند ، بزرگ ميشود وتحصيل ميكند وبه سياست رو ميآورد. راتب زاد در سال  ۱۹۵۷فارغ لیسه ملالی بوده در شیکاگو سه سال درس نرسنگ و قابله گی را در همانجا خوانده و در فاکولته قابله گی کابل، سمت استادی را داشتند ، که بعد تر توانست پوهنځی طب کابل را در سال ۱۹۶۳ترسایی به اتمام برساند.او اولین زن داکتر درافغانستان بود  او با داشتن سابقه مبارزه پدر، بعد ناپديد شدن پدر و تماشای محيط ترس و رعب ، خيانت وظلم ، تبعيض وبيداد وعقب مانده گی وتحقير مردم بوسيله ستمگران حكومتی وغيرحكومتی ، راه مبارزه را در پيش ميگيرد و در اين راه مقدس ، نامش را مصداقيت ميبخشد وبه الگوی پايداری واستقامت ، مبارزه وتسليم ناپذيری دربرابر سلطنت ، امپرياليزم وارتجاع سياه مبدل ميگردد؛ وپرچم مبارزه عدالت خواهی برای وطن را با درفش طلب برابری حقوق زنان با مردان دركليه عرصه های زنده گی يكی ميسازد؛ وبدوش ميكشد وبالاثر آن زحمات ومشقات  درجمله زنان مبارز ونامدار جهان جاميگيرد وحرمت ميشود.

او به وزارت های اموراجتماعی ، وزارت صحت عامه ،تحصیلات عالی، اطلاعات و فرهنګ، و سفیر افغانستان در یوگوسلاویا ، ریاست سازمان صلح و همبستگی ، دوستی جمهوری دموکراتیک افغانستان ، سازمان همبستگی با خلقهای آسیا و افریقا  « اپسو » راه یافت  و در بیشتر از صد کنفرانس درخارج از کشور اشتراک نمود . او سالهای زیادی عضویت کمیته مرکزی و پنج سال عضویت دفتر سیاسی حزب را داشت.

اناهیتا راتب زاد همراه با رقیه حبیب « ابوبکر »، معصومه عصمتی و خدیجه احراری ( چهار زن برنده در انتخابات پارلمان ۱۹۶۵ ) توانست به دوره دوازدهم پارلمان راه بیابد.در چهار ضلعی فراکسیون چپ پارلمان، رنگ برجسته ای او در پهلوی ببرک کارمل، نوراحمد نور و فیضان، نمادین ترمینمایید.
اگر با ديد ی بدون تعصب های كور قومی ، زبانی وگروهی به مسايل افغانستان ، مبارزات زنها ونقش زنان مبارز نگاه كنيم ، نقش واثر بزرگی كه دكتورس اناهيتا راتبزاد  درامر بيداری ، تشكل ودفاع از حقوق زنان ، ادا نموده است  را خيلی بزرگ ودرخشان می يابيم .
داكتر اناهيتا، مبارز زن كم نظير وطن ما ست كه تمام زنده گی خود را وقف مبارزه برضد بی عدالتی ها ونابرابريهای قومی ، زبانی و جنسی نموده وبارها مورد تهديد قرار گرفته وحتا در سال ۱۳۴۵ خورشیدی بوسيله نماينده گان سلطنت وارتجاع راست افراطی درداخل پارلمان وقت كه خود ايشان نيزدر آن « نماينده مردم! » بودند ، تا سرحد مرگ مورد لت وكوب وحشيانه قرارگرفت. اما يك لحظه از دفاع مظلومان ومحكومان وطنش وجهان دست بردار نشده با ايمان واخلاص نسبت به انسانهای زحمت كش رزمیده است. اوسیاست مدارهومانیست و وطن دوست، ترقی خواه وباورمند به عدالت اجتماعی بود. زنده ياد دکتور اناهیتا راتب زاد نه تنها به دردها و رنج های مردم وطنش آشنا بود؛ بل خود نیز فرزند درد و رنج ومادر بزرگوارش ازتبار زحمتکشان بود. ازاينرو در تمام حیات سیاسی خويش چون کوه استوار، بی هیچگونه تزلزل وانحراف، برای بهروزی، سعادت و رفاه مردم رنجديده افغانستان مبارزه کرد. با باورها وارزش های برزگ انسانی اش با افتخار وسربلندی زيست. او يک انسان فروتن ، با تهذيب، نیک انديش ونیک کردار ، زن فرزانه و مادر مهربان بود.

راتبزاد با محترم داکتر اکرام الدین کاکر پیوند زنده گی بستند که ثمره زنده گی شان سه فرزند هریک رفیق جمیله ناهید ـ بریالی و دوپسر ارشد شان عبدالله تاش کاکړ و کنشکا کاکړ میباشند.

دوکتورراتب زاد در ۱۹۹۲م  پس از سقوط دولت جمهوری افغانستان مجبور به ترک کشورگرديد و برای ۳ سال در کشور هندوستان به سربرده  و بعد از آن در۱۹۹۶ م در جمهوری المان فدرال پناهنده شد.

با اندوه فراوان زنده ياد دوکتور اناهیتا راتب زاد شام هفتم سپتمبر ۲۰۱۴ م  با زنده گی وداع گفت . بنا برتوصیه شان و با ارج و حرمت بی پایان مردم و جامعه سیاسی و فرهنگی وطن در کابل  احترامانه به خاک سپرده شد.

این مرثیه به نام ( اسطوره مقاومت) برای  دوکتور اناهیتا راتب زاد سروده شده است:

عمری تپید ولحظه  راحت ندید ورفت

بر دوش دل قساوت غربت کشید ورفت

توفان خشم فاجعه هارا مهار کرد

یک شاخه گل زباغ طراوت نچید ورفت

قامت فراخت جنگ سیاهی ودیو شب

برکف چراغ،پرده ظلمت درید ورفت

راه نجات مام وطن جان بکف نهاد

زهر عذاب جام حریفان چشید ورفت

بر زرق وبرق زندگی هرگز نبست دل

از دام عیش وعشرت دنیا رهید ورفت

تا اوج قله های زمان بال وپر گشود

روح جوان به پیکر فردا دمید ورفت

پیغام صبح ورد زبان داشت ای دریغ

چون آفتابی دیدهءمردم رمید ورفت

تا آخرین نفس به ره آرزو نشست

دردا به رخ زخاک نقابی کشید و رفت.

 

اناهیتای بزرگوار ! تو با اندیشه ها ، خواسته ها  و با نگرش هایت در درون دلها و قلبهای ما هستی!

روانت شاد باد ای زن قهرمان و مادر شجاع میهنم!

روانت شاد و يادت گرامی وجاودان !

بامداد ـ اجتماعی ـ ۳/ ۱۴ـ ۰۴۱۲