نگرشی بریک نـگاه نادرسـت
داکتر حمیدالله مفید
چندی پیش جناب حامد کرزی رییس جمهور مطلق العنان (فرمانفرمایانه) جمهوری اسلامی افغانستان طی بیانیه یی گفت:« افغانستان هنوز آماده نظام صدارتی یا پارلمانی نیست ، این خارجی ها هستند ، که بحث تغییر نظام را مطرح کرده اند ، » او در یک بخش دیگر همین بیانیه اش افزود: « نظام اداری وعسکری کشور هنوز طوری که باید غیر سیاسی نشده است ».
با یک نگرش کوتاه درمیابیم ، که حامد ، کرزی قصد دارد ، تا دست آوردی را که با دخالت جان کری وزیر خارجه ایالات متحده امریکا ایجاد شده است ، ودر فرایند آن حکومت وحدت ملی ایجاد خواهد شد ، بر هم بزند و یکبار دیگر کشور را به لبه پرتگاه تجزیه وهرج ومرج وکنکاش بکشاند .
ایدون بنگریم ، که این دید گاه واین گفتمان تا چه اندازه درست وتا چه اندازه نادرست است :
در مورد بخش نخست این دیدگاه:
یکم : اگر به گهنامه های پیشینیان بنگریم ، همه شاهان وشهنشاهان خراسان پیشین وافغانستان امروزی صدراعظم ویا رییس الوزرا داشته اند ، در دوران احمد شاه بابا ، شاه ولی خان رییس الوزرا او بود ، موجود یت عبدالقدوس خان اعتماد الدوله به حیث صدراعظم سید نورمحمد شاه ، شاه ولی خان دروازی ودیگران که نخست وزیر یا همان صدراعظم بودند . صدراعظمان نامدار چون سردارمحمد هاشم خان ، سردار شاه محمود خان . گواه این دیدگاه است ، در قانون اساسی سال ۱۳۴۳ و۱۳۴۴ خورشیدی افغانستان که بر بنیاد نظام پارلمانی استوار بود ، بر بنیاد قانون اساسی شاهی مشروطه افغانستان : هموندان خانواده شاهی یا سلطنتی حق نداشتند ، تا به حیث صدراعظم گزیده شوند ، در دوره های سیزده وچهارده شورای ملی یوسف خان (ازشیعه های کابل ) ، داکتر محمد ظاهر وموسی شفیق آخرین صدراعظم رژیم دموکرات شاهی از نمونه های اشکار این سیستم درکشور بودند ، پس از رویداد هفتم ثور وایجاد یک حکومت بر بنیاد سیاسی وحزبی ، همان سیستم پارلمانی پیشین رویکار آمد ، گزینش سلطانعلی کشتمند در دوران رهبری شاد روان ببرک کارمل به حیث صدراعظم در مرحله پسین به حیث رییس کمیته اجراییه و پس از ایشان گزینش حسن شرق و خالقیار از سوی پارلمان به حیث صدراعظمان این کشور ، بیانگر بودش سیستم پارلمانی درکشور بود ، در دوران مجاهـدان نیز گمارش گلبدین حکمتیار وسپس معلم فرید به حیث صدراعظم وهمچنان در دوران طالبان ، که بنیاد گرا ترین رژیم در افغانستان بود ، ملا ربانی به حیث رییس کمیته اجراییه ، مبین آنست ، که در این کشور سیستم پارلمانی ، با فراکرد وتجربه های مثبتش امتحانش را داده است ودرآن زمانها ، فساد ادرای ، رشوت ، بیرو کراسی وبی امنیتی تا این اندازه که ایدون وجود دارد نداشت.
چگونه جناب حامد کرزی رییس جمهور افغانستان میان خالی استدلال می کند و به خود جراات می دهد ، که مردم افغانستان را به تمسخر بکشاند و حکم کند ، که برای افغانستان هنوز شرایط نظام پارلمانی فراهم نشده است. مگر درهمین کشور ازسالهای زیادی این سیستم اجرا نشده است؟
بدبختی اینجاست ، که جناب حامد کرزی درهمه سخنرانی هایش بی خریطه وبدون آگهی سخن می راند .
دوم: این جناب حامد کرزی نبود ، که پس از مرگ مارشال فهیم معاون نخستش به آگهی رسانید ، که نظام موجود می تواند ، به یک نظام بهتر که در آن دموکراسی نهادینه شود وصلاحیت های اجراییوی به محلات وبه پارلمان سپرده شود تا با فساد اداری مبارزه کند، تغییر بپذیرد . چنان فکر می شد ، که جناب کرزی نیز باورمند به تغییر این نظام فاسد وپوسیده مصلحتی ریاستی به پارلمانی شده است .
سوم: این گفته ای جناب کرزی ، که این خارجی ها اند ، که تغییر نظام را از ریاستی به پارلمانی مطرح می کنند ، نه او : شگفت انگیز است ، اینجا این پرسش مطرح می شود : نظام ریاستی را کی برای شما برگزید؟ خود تان یا خارجی ها، مگر فراموش کرده اید ، که این امریکا بود ، که همگون با کشور خودش نظام ریاستی را برای افغانستان برگزید ، اما چه نظامی را؟
چهارم: نظام موجود ریاستی در افغانستان : با دریغ در کنفرانس بن نوع نظام سیاسی افغانستان همگون با امریکا ریاستی دستورینه شد، اما نه نوع امریکایی آن . در امریکا ودراغلب کشورهای جهان با آنکه نظام ریاستی است ، مگر والیان وگوارناتوران وشهرداران از سوی مردم گزیده می شوند ، رییس جمهور حتا صلاحیت گمارش یک سفیر ویا افسر عالی رتبه ویا یک قاضی را ندارد، این صلاحیت ها همه وهمه به کنگره امریکا تعلق دارد.
اما در افغانستان: نوع رژیم به هیچروی مانند ریاستی کشور امریکا ودیگر جهان نیست ، نوع ریاستی کرزیی که نظام فاسد سیاسی مصلحتی است ، رییس جمهور به خاطر برده شدن چهره های سیاسی ، از روی مصلحت ، فساد بیشه ترین چهره ها را در پست های اداری ، ارگانهای محلی ارتشی ، دادگستری وعدلی کشورگماشته است ، پست های حکومتی ، والیان ، سفیران ، حتا قاضیان دادگستران یا څارنوالان وحتا کارمندان عادی حکومت روی مناسبات رشوت ستانی و رشوت دهی گماشته شده اند ، همین مساله سرقفلی موجب شده است ، که افغانستان فساد گسترترین رژیم درجهان باشد. نقشه کشی انتخابات دور نخست ریاستی جمهوری که با میلیونهای رای تقلبی همراه بود و همچنان تقلب گسترده درانتخابات ریاست جمهوری سال جاری ازهمین فساد ریاستی سرچشمه می گیرد، پس از تقلب گسترده که نزدیک بود تا شیرازه سیاسی کشور برهم بخورد ، عامل اساسی همین نظام فساد گستر (نه ریاستی به شیوه جهانی بلکه ریاستی مطلق العنانی نوع کرزیی) بوده است.
پنچم: مطلق العنانی (فرمانفرمایی) نظام ریاستی کرزیی را طی دو دوره ریاست جمهوری اش ، می توان چنین بر شمرد: نقض قانون اساسی ، به گونه های گوناگون ، برگذاری انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ ونقشه کشی توطیه برای خود ، با صدور فرمان غیرقانونی. سبکدوشی ۹ وکیل پارلمان وگمارش ۹ نفر مفسد دیگر ازهواخوا هایش بجای آنها که موجب شد ، تا پارلمان کشور به بازیچه دست او چهره نماید و پارلمان به جایگاه گرایشهای تباری و زبانی ورشوه ستانی مبدل شود .
لردآکتن فیلسوف نامدار انگلیسی گفته است :« قدرت فساد می اورد وقدرت مطلق فساد مطلقة
این گفته در کشور ما بسیار درست وبجا در مورد نوع نظام « کرزیی فرمانفرمایی » صدق می کند.
همه ارگانهای قضایی ، دادگستری ، قانونگذاری ، کمیسیون های انتخاباتی ، شورا های نامنهاد علما و روحانیون ومانند ، آنها ساخته وپرداخته شخصی جناب کرزی اند وهمه غرق در فساد می باشند ،
کرزی نیزبا اعمال نفوذ درمیان آنها برای خودش پول وسرمایه هنگفتی تدارک کرده است.
رییس جمهور فرمافرمایی کرزیی در برابر قانون پاسخگو نیست ، زیرا با صلاحیت های بی اندازه زیادی که دارد، ماورای یا بالاتر از قانون تصمیم می گیرد ، رهایی زندانیان طالبان بدون مجوز قانون وبدون پاسخگویی ، موجب شده است ، تا ترور وادمکشی وانتحاری به گونه ای گسترده تر آن انجام شود.
ششم: جناب حامد کرزی رییس جمهور مطلق العنان (فرمانفرمایی) افغانستان در یک بخش این گفتمانش گفته است :« نظام اداری وعسکری کشورهنوز آنطوری که باید غیر سیاسی نشده است.
« پیش جانانه ای من کشمش وپنگ دانه یکسیت»
نخست نظام اداری کشور با غیر سیاسی شدن چی ربطی دارد؟
مگر در کدام کشور جهان نظام اداری سیاسی نیست ، درهمه کشورهای جهان هنگامی که حزبی در پارلمان ویا ریاست جمهوری پیروز می شود ، نظام اداری وفادار به خود را بر پا می دارد. همین ایدون مگر نظام اداری کشور همه به کرزی وباند مافیایی اش وفادار نیست؟ که است.
در مورد نظام عسکری یا ارتشی کشور :
جناب کرزی به منظور جلب وفاداری سیاسی ، شماری از چهره های گمنام وفرسوده تاریخی را در دستگاه ارتشی کشور مقام ومنصب بخشید ، تا گوش به فرمان او باشند، این کار را پارلمان نکرد! پارلمان فساد زده کشور صلاحیت تعیین هیچ افسروصاحب منصب را ندارد، پارلمان به منظور پر شدن جیب های شان مصروف اجازه تاکسی ، توزیع زمین ، جدال زبانی وتباری می باشد، در هیچ کاری دیگری دست نزده است ، این کرزی است ، که نمی خواهد تا نظام ارتشی کشور بی طرف سیاسی باشد. نه مردم ونه پارلمان . گناه وبرف بام خود را با این دیده درایی به بام دیگران انداختن ، هم اندازه دارد!
هفتم: جناب کرزی وبرخی دیگری از هواخواهان رژیم ریاستی ، استدلال می کنند، که درکشور احزاب قدرتمند سیاسی وجود ندارد ، از اینرو هنوز شرایط نظام پارلمانی در کشور فرا هم نیست وبا همین استدلال نظام پارلمانی را برای افغانستان مردود می شمارند، برای آنها همینقدر می توان نوشت ، که در هیچ کشور ی حزب های سیاسی ، خود سر رشد نکرده اند ، باید زمینه های رشد حزب ها فراهم شود ، کرزیی با گروپ مصلحتی اش ، قانون احزاب را به تصویب رسانید، مگر هیچ زمینه رشد آنها را فراهم نکرد ، اگر پارلمان بر بنیاد احزاب گزیده می شدند ، اگر شورا های ولایتی و ولسوالی وشهرداری بر بنیاد احزاب رای می گرفتند ، تا ایدون احزاب کشور از جایگاه والای نیرومندی برخوردار می شد، هیچ منطقی قبول نمی کند ، که احزاب در خلای صلاحیت وقدرت رشد کند ، کرزی با باند وابسته اش اگاهانه زمینه های رشد حزب های سیاسی را بند نموده است واگر همین رژیم وهمین سیستم ادامه پیدا کند ، نه تنها احزاب جدید پدیدار نمی شوند ، بلکه همین حزب های انگشت شمار موجود نیز یکی پی دیگری از بین خواهند رفت ، این سیستم و رژیم است ، که حزب ها را رشد می دهد.
در کشور نایجریا پس از ایجاد سیستم پارلمانی وتغییر رژیم حزب های سیاسی ، طی مدت کوتاهی توانستند تا به حزب های نیرومند چهره بنمایند .
اگر درکنفرانس بن بجای رژیم ریاستی مصلحتی ( فرمانفرمایانه) نوع کرزیی ، نظام پارلمانی پدیدار می شد، امروز حزبهای نیرومندی سیاسی درکشور وجود می داشتند.
هشتم: جوهر دموکراسی ، توزیع متوازن وعادلانه قدرت است واین مساله در سیستم پارلمانی به خوبی بازتاب می یابد. برخی ازهواداران ریاستی ، استدلال می کنند، که درپارلمان کشور برخی وکیلان آله دست کشورهای همسایه اند و از طریق آنها حمایه می شوند، این سخن بجاست. مگر عامل آن چه است؟
در حقیقت ، پارلمان هرجل وهرخیال وپخپل سراست ، که اشخاص غیر مسلکی وناوارد از طریق انتخابات پر از جعل وتقلب به پارلمان راه یافته اند ، اینها هستند ، که آله دست شده اند همانطوری که آله دست جناب شما اقای کرزی شده اند واین هم نمونه منفی سیستم ریاستی است، اگر پارلمان حزبی شود ومردم بجای اشخاص فساد بیشه ومتمتع که با رشوت وتقلب به پارلمان راه یافته اند ، احزاب سیاسی را برگزینند، درآنصورت احزاب سیاسی تلاش می کنند ، تا بهترین نماینده گان خود را به پارلمان بکشانند ، درکار انتخابات نظارت کنند ومانع شوند ، که تقلب روی دهد .
از سوی دیگر زیاترین رشوت وپول را از کشور های ایران وپاکستان شخص جناب کرزی بدست آورده است ، نه مردم وپارلمان ، آله دست ، باید کرزی وکابینه اش باشد ، نه پارلمان.
نهم: در برنامه ومرامنامه نزدیک به همه حزب های سیاسی تغییر مدیریت اداری کشور از ریاستی به پارلمانی تذکارشده است ، تنها حزب های جنبش اسلامی و کنگره ملی خواهان نظام فدرالیزم هستند ، سایر احزاب خواهان نظام پارلمانی اند ، این مساله نیز بیانگر اینست ، که احزاب سیاسی کشور خواهان تغییر نظام از ریاستی به پارلمانی اند ، که باید به دیده نگریسته شوند.
پایان سخن :
ایدون که به کمک دوستان جهانی افغانستان ،مساله انتخابات وایجاد سیستم ریاستی وتقسیم قدرت (فرمانفرمایانه نوع کرزی ) جایش را به سیستم تقسیم متوازن قدرت، نقش فعال مردم در حاکمیت دولتی ونهادینه شدن دموکراسی می دهد ، مرغ جناب کرزی با آذان بی وقتش ، یکبار دیگر می خواهد ، تا کشور را به سوی نابودی بکشاند وهمان دسیسه ای را که سالها پیش یکی دیگری از رهبران دولتی افغانستان با این اندیشه یا من ویا هیچکس ، شیرازه یک سیستم عالی دولتی را فرو ریختاند او نیز فرو بریزاند وتاریخ سیاه جنگهای داخلی را یکبار دیگر سردهد.
راه حل مساله افغانستان نیز با افزایش پست معاونان رییس جمهور ، ایجاد پست رییس کمیته اجراییه وایجاد یک دولت متوازن ملی نیست ، راه حل اینست ، که پیش از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ، لویه جرگه اضطراری همانگونه که به منظور پیمان نظامی با امریکا دایر شد ، تدویر یابد ، قانون اساسی تعدیل شود ، سیستم مدیریت سیاسی کشور از ریاستی به پارلمانی تغییر پذیرد، پیش از اعلام فرایند انتخابات و نامزد برنده ، نامزد شکست خورده در پارلمان به حیث صدراعظم یا نخست وزیر پیشنهاد ومنظور گردد ، آنگاه نامزد برنده اعلام شود. کشیدن این مساله برای دوسال دیگر نیز به این متل مشهور ، که« بزک ، بزک نمر که جو لغمان می رسد،» صدق می کند، ، هرآن امکان آن میرود ، تا نامزد شکست خورده ترورشود ویا رییس جمهور برگزیده زیر تعهد وپیمانش بزند و چشمانش را انحصار قدرت بگیرد، ویکبار دیگر جنگ وکشتار روی دهــد .
اگر جناب کرزی به این امرموافق نیست ، لویه جرگه از سوی معاون نخست او دعوت شود ویا بر بنیاد قانون اساسی کشور پارلمان تدویر لویه جرگه اضطراری را دعوت نماید. واین ارزومندی تحقق پذیرد. ازدیدگاه این قلم این یگانه راه بیرون رفت از دشواری های کنونی است،
ترسم که نررسی به کعبه ای اعرابی
این ره که تو می روی به ترکستان است.
بامداد ـ دیدگاه ـ۱۴/۵ـ ۲۳۰۷