بیداری ملت و انتخابات دور دوم ریاست جمهوری افغانستان
ازفرد - گروه محوری بطرف خواست های ملی وهمگانی
ع. بصیر دهزاد
نویسنده که در یک سلسله مقالات قبلی خود در پنج قسمت در هفته های نزدیک به انتخابات به خواننده گرامی ارایه نمود بود، ارزیابی ها و پیشبینی های خود را پیرامون انتخابات در اشتراک نظرخواننده گان ارجمند قرارداده بود. اکنون نتایج انتخابات که دارد به دور دوم میرود ، انگیزه جدیدی، البته در تداوم با مقالات قبلی ، است تا بر بنیاد فاکت ها و واقعیت های جدید و حتا غیر قابل پیشبینی و تصورقبلی ، به تحریر مقاله حاضر بپردازم.
اگر در یک کلمه کوتاه و یک مفهوم و آرمان بزرگ از « بیداری یک ملت » مقاله را به آغاز بگیرم، ممکن به یک احساسات و مبالغه و یا ذوق زده گی تن در داده باشم، ولی خود را بر حق میدانم که به یک جمله پر محتوا برگردم که میگویند:« مردمان یک ملت تاریخ خود را خود میسازند ، موانع مقطعی در برابر رشد و انکشاف جامعه را در برابر جبر تسلیمی بر واقعیت ها قرار میدهد.» اکنون ما در چنین یک موج فراگیر تحولات در روان اجتماعی و شکل گیری عمل مشترک و مشابه اجتماعی قرارگرفته ایم. تحولات ناشی از همان روان شکل گرفته « بیداری ملت » است که حاکمان و قدرتمندان صاحب زر و زور را خواهی نخواهی به یک انتخاب « تسلیم به خواست ملت و یا تجرید از ملت » قرار میدهد و خواهد داد.
انتخابات 1393 در دو جهت درس و تجارب بزرگ را نه تنها برای حال بلکه برای آینده افغانستان در یک روند تصحیح، استحکام ، تکامل و گسترس دموکراسی و مشروعیت پروسه ها در ابعاد اجتماعی، سیاسی و عدلی- حقوقی آن یعنی حاکمیت قانون و ارزش های قانونی اساسی ، بدست داده است.
اگر ما برجهات تاریک که به یک روند عادلانه و بر بنیاد قانون اساسی را آسیب دیده و آسیب پذیر ساخته است، گذر و مکث کوتاهی نماییم، دلایل بی شماری وجود دارند که یک آرمان مشروع و قانونی و انسانی مردم در بعض مراکز و محلات انتخاباتی به تمسخر گرفته شدند، مردم با عدم موجودیت کافی برگه های رای از یک حقی که پنج سال به آن انتظار داشتند، محروم شدند. در مواردی، اعم از برنامه های انتخاباتی تا روز انتخابات ، تعمیل اراده زورمندان و قوماندانان جهادی و حکام دولت در اثر بخشی منفی این پروسه اظهر من الشمس بوده است. اهداف تنظیمی و گروهی زورمندان مسلح ـ« با نکتایی های کج و یخن های باز » از صفحه تلویزیونی با شیوه خشن و تهدید آمیز بیان گردید و نماینده گان شان در کمپاین های انتخاباتی به دو و دشنام، تهدید و زخم های زبانی متوسل گردیدند و « آش ترش ، دهن سوز و آمیخته با تلخی » شان را همراه با یک چهره خشن و زورمند جهادی به نمایش گذاشتند. به گفته استاد بزرگوار پروفیسور دوکتور محمد طاهر هاشمی که در برنامه انتخابات تلویزیون طلوع تاریخ 6 می « حاکمیت ملی درانتخابات جایش را به حاکمیت متنفذین قومی و گروهی داده بود، خود بیان یک یک پروسه غیرمشروع و یک نقض صریح قانون اساسی بوده است.»
تصویرهای که از طرف مردم از طریق فیس بوک و دیگر وسایل انترنتی به نمایش گذاشته شده بودند در بعض حالات شرم آورترین بودند. تقلبات مشهود و هنوز غیر مشهود بصورت گسترده وجود داشته است که اراده و خواست برحق تعداد زیاد انتخاب کننده گان را به یک مایوسیت تبدیل نمود. ولی در نهایت امر باید این انتخابات را یک برد و موفقیت ملت تلقی نمود. مردم انتخاب شان را از یک حرکت دموکراسی به نمایش گذاشتند و با اراده و شجاعت پاسخی بر طالبان و حلقه ها و چهره های « بیشترین متعصب قومی، زبانی و تنظیمی » دادند. به مفهوم دیگر ملت آگاهانه از اعاده و تسلط ی که تازی و استبداد افراطیت مذهبی، زور و سلاح جلوگیری نمودند. پس باید یک انتخاب میگردند و آنرا کردند.
از جهت دیگر انتخابات سال 2014 ( 1393) چند داده و مشخصه زیر را به عنوان تجارب و درس های قابل تعمق و توجه بدست داد که باید بدانها با امید و خوشبینی دید و با احتیاط مراقب ادامه و انعکاس آن در ختم انتخابات و آغاز دوره کاری رییس جمهور جدید در انتظار بود:
- در این انتخابات زورمندان، قوماندانان جهادی و تنظیم ها که در دو روی متضاد یک سکه تبارز هویت میکردند، خود پیام وجواب مقنع ازملت را بدست آوردند . این انتخابات یک معیار واضح و روشن بود مبنی براینکه ملت از جانیان ، جنگ ، جابران مسلح، جهادی های متعصب و خودکامه و که فقط کتاب مقدس الهی را با تیغ ، تبر و تلوار گره زده اند و به غیر از تهدید ، تخویف و محدودیت های مشروع اجتماعی چیزی دیگر داده نتوانستند، خسته شده اند.
- مردم ترس و بیم و تشویش شان را کنار گذاشتند، مرد و زن ، سالمند و جوان با جراات و شجاعت بی مانند نه تنها راهی صندوق های رای شدند و به صندوق های رای برگه رای خود را ریختند بلکه نفرت خود را با رنگین ساختن انگشت که نشانه و بیانگر اراده ازاد و صلح آمیز بود، از گذاشتن انگشت بر ماشه تفنگ متبارز ساختند.
- مردم انتخاب از یک برنامه و چهره های سیاسی نمودند که در آنان نشانه و وعده های احترام به قانون، دموکراسی ، دولت سازی و مبارزه با فساد و دیگر وعده های مبنی بر حقوق شهروندی به نظر میرسیدند. اکثریت مردم در این انتخابات ذوق ها ، تمایلات و دیگر نمود های منفی که به یک روند ملت سازی واحد مضر بودند و هستند، کنار گذاشتند و این خود یک معیار قابل تعمق و توجه برای یک آزمایش هم است مبنی بر ادای تعهدات کاندید که اکثریت آرای انتخاباتی را بخود متعلق خواهد ساخت. بطور مثال یکی از کاندید های که حتا خود را کاندید قوم « بزرگ » جا زد و در برنامه تلویزیونی ادعا نمود که گویا « از جانب قوم اش پشتیبانی شده و خود را کاندید ساخته است » از یک فیصدی کمتر از 3 فیصد بالا نرفت.
- با آنکه دها هزار شهروند واجد شرایط رای برگه انتخاب را بدست نیاوردند تا رای دهند، در محلات دیگر مردم با یک نوع کنترول خودی « خود جوش » در بیشتر محلات رای دهی که معضلات در آن بروز نمود ، داخل عمل گریدند و حتا مانع اجرای تقلب انتخاباتی شدند.
- مردم بیشتر به تیم های کاری هر کاندید و چهره های که پیامده دموکراسی و ارزش های جامعه مدنی بودند ، دل بستند و رای خود را به کاندید مشخص دادند تا به خود کاندید.
- توانایی اردوی ملی، پولیس و امنیت ملی در تاٌمین امنیت روز انتخابات این روحیه را قویاٌ به وجود آورد که دیگر طالبان نیروی قابل مقایسه از لحاظ توانایی جنگی با نیرو های مسلح افغانستان نیستند. این توانایی نیروهای مسلح کشور حتا یکی از حامیان قدرتمند ، ریس اسبق آی اس آی پاکستان را وادار ساخت تا رسماٌ از طریق تلویزیون برای طالبان جبران شرمنده گی کند و چنین افاده دهد که گویا « طالبان خود نخواستند در روز انتخابات به عملیات وسیع بپردازند ورنه انتخابا ت میتوانست مختل گردد. » این موفقیت نیرو های مسلح در روز های قبل از انتخابات ، روز جریان انتخابات و عملیات های اخیر در برابرطالبان عملاٌ نشاندهنده این واقعیت است که اگر آنها با سلاح ها و وسایط و سایر تجهیزات زمینی و هوایی مجهز گردند ، بدون شک قادر به برگرانیدن صلح و امنیت، مهار تروریستان و دفاع از حاکمیت ملی و سرحدات وطن خواهند بود و حتا میتواند سوال امضا و تن دادن به شرایط پیمان های استراتیژیک را متبارز ، قابل ارزیابی و بررسی مجدد برای کاندید برنده انتخابات سازد.
- روحیه ملی ، گرایش ها ی مردمی مبنی بر وفاق هموطنی و روحیه فرا قومی - زبانی دارد که جای بی باوری ها و بحران اعتماد را بحیث یک آغاز جدید به تصرف گیرد. این ثابت شده است که هر کاندید مطرح از تمام ملیت های ساکن کشور ما به میزان قابل ملاحظه رای را بدست آورده است. چنانچه تبارز این روحیه امید بخش در حوادث سیل و توفان در ولایات شمال کشور و اخصاٌ فاجعه ارگو بدخشان ادامه و دریک مقیاس غیرقابل تصور ظهور نمود. واقعه بدخشان از طرف تمامی اقوام و ملیت های کشور بحیث یک ماتم سراسری تلقی شد و قلب ها را از کران تا کران وطن بدرد آورد. برای نویسنده موجب مباهات و افتخار بزرگ بوده است که نویسنده گان و اهل شعر بهترین متون و اشعار و مرثیه ها را به زبان های مختلف اعم از پشتو ، ازبکی و دیگر زبانها به عنوان غمشریکی و به عنوان دادن احساس هموطنی به قربانیان و آسیب دیده گان ارگو بدخشان به هدیه دادند و جمع آوری کمک های پولی و جنسی را در محلات شان سازمان دادند و ده ها نشانه های دیگری که ادعای های فوق در این مقاله را شاهدی خواهد داد.
نویسنده با بیان مطالب فوق و عطف توجه و تعمق بر تجارب و درس های بدون شک « تاریخی » دو موضوع زیر را به یک ارزیابی و نتیجه گیری میگیرد:
انتخابات اخیر یک واقعیت عینی جامعه افغانی را که بدون شک نتیجه گیری از تجارب سی و پنج سال اخیر در افغانستان اند، این خواست ملت را بیان نمود که دیگر تعصب مذهبی و ایجاد حکومت های بر بنیاد قواعد سختگیرانه و استبداد منشنامه تندروان مذهبی مورد انتخاب شان نیست و این یک پیام روشن ملت بوده که از خواست و اراده نسل های قربانی جنگ و نسل بالنده و آینده ساز جوان منشا گرفته است، بیان اینکه این گروه ها دیگر برای ملت الترناتیف برای قدرت سیاسی نیستند. ملت افغانستان همچنانیکه عمال ،حکومت ها و سیاست های تنظیم ها را اعم در زمام قبل از 1992 و هم در زمان حکومت تنظیم ها و استبداد طالبانی را آزمایش نمودند، آنان و سیاست شان را دیگر کهنه و غیر کارا میدادنند و میخواهند در یک محیط باز ، حاکمیت قانون ، فارغ از تعصبات و تمایلات قومی و زبانی و در نهایت در یک صلح پایدار مجال تنفس و زنده گی پیدا نمایند و ملت را در یک شاهراه با ثبات ترقی و انکشاف قراردهند که سیستم های سختگیر و مستبد مذهبی با در نظر داشت تمدن عصر حاضر جوبگوی جامعه کنونی افغانی نیستند. دیگر نمیتوان به شرایط چندین قرن دوباره به عقب رفت. دیگر آن جوامع بشری کوچک چند قرن قبل اکنون به جوامع ده ها میلیونی تبدیل شده که هر انسان آن تحت تاٌثیر رشد علوم، روابط جهانی و انکشاف امکانات غیر قابل تصور ( از دیدگاه گذشته ها ) در عرصه روابط در دنیای پهناور مجازی با هم در روابط و انکشاف متقابل قرار دارند.
ممکن در اشتباه نباشم که مردم افغانستان در انتخابات اخیر به چهره های تنظیمی نه بلکه به چهره های رای دادند که خود را در یک چهره یک انسان متغیر و انکشاف یافته، در مطابقت ساخته و صاحب کلتور شهری و شهروندی به نمایش گذاشتند، نه اینکه به مقیاس درازی ریش و چپن و بلندی شف لنگی.
پس با درنظر داشت نقاط نظر و ارزیابی های بالا کدام خواست ها و توقعات میتوانند هم بر بنیاد اراده و انتخاب انتخاب کننده گان ( ملت بیدار شده) مدلل باشند و هم به امید اداٌ و وفای وعده های داده شده یک رییس جمهور جدید حایز اهمیت جدی و دارای تقدم باشد که داده شده اند تا میسر انکشاف کشور را در راستای تعمیق دموکراسی، قانونیت و عدالت، انکشاف موزون مناطق کشور و بلاخره یک تغیر و تحول آسیب نا پذیر را متضمن گردد؟
نباید فراموش نمود که ملت اینبار اعتماد بزرگ را بر روند انتخابات و انتخاب شده گان شان نموده اند و بگذار این آرزوها و آرمان ها را در عمل صادقانه ببینیم.
نویسنده بدین باور است که :
از آنجاییکه تعداد از قوماندانان زورمند جهادی و « تعدادی!!! » از تکنوکراتهای فرستاده شده از غرب خود آغازگر، عاملین، هدایت کننده گان و مصوون سازان کانال های فساد اداری، غصب زمین ها ، ناقضین حقوق انسانی منجمله حقوق زنان و اطفال، فیگور های کلیدی معاملات نامشروع و سهیم در قاچاق مواد مخدر اند، آیا رییس جمهور جدید خواهد توانست تا با جراات و شهامت ( با روحیه ملی) در مهار آنان قویاٌ اقدام نماید ویا با یک جمله کوتاه میتوانند خود را در مهارکردن پدیده های زشت متذکره فوق از تعلقات تنظیمی بیرون کشد؟. این موضوع از نظر نویسنده بدون شک بزرگترین معیار و تضمین برای آینده کشور خواهد بود و در عین حال یک آزمایش ملت هم است در ادای وعده های داده شده.
از جانب دیگر این سوال مطرح میگردد که انتخاب یک کابینه و اراکین ( سیاسی) دولت شامل تمام ارگانهای دولتی باز هم با ادامه سیاستهای « میراثی- تنظیمی و معملات و هدایات دولت های ذینفع » خواهد بود و یا ایجاد مثلاٌ یک حکومت متخصصین کارا، پاک طینت ،جدی، دارای تجربه و توانایی مدیریت به حیث بهترین الترناتیف برای نجات کشور؟
از آنجاییکه احساسات ملی در میان بیشترین نسل های قربانیان جنگ و نسل جوان با سرعت غیر قابل پیشبینی و تصور اوج گرفته است که ما تبارز احساسات در برابر قربانیان و متضررین سیلابها و لغزش زمین ، پیروزی های نسل جوان در عرصه های مختلفه منجمله ورزش، توجه اهل فرهنگ ادبیات زبان و انکشاف آن در راستای وفاق ملی ( اشعار زیبا ، سروده های آوارخوانان جوان، ترجمه شعری مجموعه های شعری شاعران بزرگ ادبیات دری و پشتو به زبانهای ملی توسط ادیبان و فرهنگیان فرهیخته کشورو دها و صد ها مثال های موجود که همه آنها در قید این قلم و مقاله نمی گنجد ) بیان این واقعیت است که اولاٌ عوامل و چهره های متعصب ، زبان – محل- و قوم پرست دیگر با تمام زشتی برامد های نا میمون شان با شرمساری مورد نفرت مردم قرار گرفته اند و در پهلوی آن ملت با یک بیداری و گرایش ملی این را پیام میدهد که گرایشات وفاق و وحدت ملی و پروسه ملت سازی باید در چوکات اهداف و پالیسی رییس جمهور جدید قویاٌ بازگو و مورد عمل قرار داد ه شوند.
نویسنده معتقد بر این مساله است که آن میلان فضا و اراده ملی که برای یک انکشاف و پشرفت با ثبات کشورعزیز به وجود آمده ، میتواند فقط در وجود یک رییس جمهور کارا و قابل اعتماد ملت در یک راستای مناسب و مصوون قرار داده شوند که دیگر درهیچ جای و در وجود هیچ فردی مجال تهدید، زور گویی ، دشمنی های قومی، زبانی و مذهبی- تنظیمی وجود نداشته باشد.
بامداد ـ دیدگاه ـ۱۴/۲ـ ۰۹۰۵