یادداشت یک رفیـق
دردنیای مجازی گشتی داشتم که تصادفا به مصاحبه آقای فرید مزدک با ژورنالیست آگاه ، آقای مهدی برخوردم.
از متن مصاحبه این پرسش ذهنم را فرا گرفت :
در شرایطی که جامعه جهانی در برشگاه ازهم گسیخته ، درموقعیت تقابلی و تحریک امیز قراردارد و بویژه اینکه شرق جهانی در التهاب جهنمی تقابل جوپولیتیک میسوزد ، مصاحبه یاد شده که هیچ پیوند منطقی با سپهر کنونی منطقه وکشور ندارد که در جغرافیای جهان نیز پذیرفتنی نیست ، بکدام نیاز انجام میشود.
ادله وانگیزه اش تاکنون برایم در هاله ای از ابهام است.
به هر حال آنرا تا پای شنیدم. گسل های زیادی همراه با ایراد های بسیاری برآن وارد است که در اعتنای این مجال نمیباشد .
نگارنده به دومورد آن اشاره دارد :
اولاْ : آقای مزدک که در گسل از سنخش (اصلیت اش ) بسر می برد، می گوید :
« افغان قوم است واین قوم به پندار خودش با زور میخواهد ملت بسازد !؟ »
باید دانست که ملت ها نه با زور ، بلکه در درازای زمان در یک سرزمین با خاطراتی تلخ وشیرین از زنده گی مشترک که احساسات همگون، تصورات دسته جمعی وارزش های مشترک مولود آنست ، در یک روند مدرن بوجود می آیند.
ملت پدیده ای تاریخی - سیاسی است که با دولت - ملت پیوند ارگانیک دارد.
پارامترهای ذهنی وعینی ، عوامل شکل گیری ملت اند،نه جبر، اکراه ...( برای فهم بیشتر از تکوین ملت به مقاله « اندکی بر ملت تکوینی » محترم احمد شاهین که در برگه ای فیسبوکی اش قبلا نشرشده مراجعه شود .)
ثانیاْ اما واژه افغان !
مبنای مادی واژه ها مغز انسانهاست. واژه ها حاصل تکامل بشر بوده که عملکرد مغز انسان که خود متاثر از محیط است، واژه ها را تکامل بخشیده و این افزوده ای مکانیزم فعالیت عصبی نیزبا دگرگونی هاهمراه میباشد .به این معنای قابل اعتنا، واژه ها در بستر رودبار زمان درشناست وهم در این جریان مفاهیم اش راپربارتر میسازد.
واژه افغان که ریشه غیر پشتو دارد نیز مفاهیم اولیه اش را در پویایی زمان تکامل و دگر گونی بخشیده است. و از اتلاق اش به یک قوم فراتر رفته ودردایره معنادار به همه گروههای اتنیکی افغانستان تسری(سرایت) وتعمیم یافته است.
در کوچ وسکون تبارها در گذرزمانه ، افغانستان به مأمن آنها تبدیل گردیده وحس ملیتی وابسته گی شکوهمندی را به این سرزمین در وجود همه بارور ساخته است.
با این اصرار که کیستی کسبی بوده ودر طول زمان تولد میشود نه یکباره .
آنگونه که کنون افغان به کیستی وهویت همه ای مردمان ما که در سرزمین واحدی بنام افغانستان می زیند ، تبدیل گردیده است.
موجز اینکه ، واژه گان در طی زمان دگرگون میشوند ومعنای جدیدی می یابند، بدیهیست که معنای اولیه اش منسوخ میگردد.اکنون کاربرد واژه افغان به قوم پشتون ، کاربرد منسوخ است که با عجب و دریغ آقای مزدک دراین چنبره ای منسوخ گرفتار و سرگردان میباشد.
دریافت ها از متن مصاحبه :
ـ آقای فرید مزدک دراین مصاحبه خشم وعصبیت فروخفته خود را بیرون ریخت.
ـ بی وطن بودن خود را که برای او افغانستان دگر بعنوان کشور و مامن وجود ندارد نمودار ساخت.ومقایسه رهبران گذشته وشخصیت های امروزینی را که در بیست سال پسین در کشور حکم رانده اند از لحاظ ویژه گی شخصیتی وعملکرد هیچ قرینه وشباهت منطقی ندارد.
ـ متاسفانه او تا اکنون کم سواد باقیمانده است.
باحرمت
بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۴ـ ۲۳۱۰
Copyright ©bamdaad 2024