«جغرافیای سیاسی» افغانستان

 

میرعنایت الله سادات 

ژیوپولیتیک ازترکیب دو کلمه ، یکی ژیو( زمین یا جغرافیه) ودیگری پولیتیک (سیاست) بوجود آمده است. بناْ  ژیوپولیتیک  را می توان درزبان دری با بکاربرد اصطلاح « جغرافیای سیاسی » تعریف کرد. این تعریف بازگوکننده عوامل موثرجغرافیایی برسیاست یک کشورمیباشد. طبیعی است که این عوامل تاثیرات استقامت دهنده دارند. 

موقعیت جغرافیایی افغانستان بخودی خود مُحرک چالش ها درمنطقه وسطح جهانی است. این موقعیت ، افغانستان را به میدان رقابت قدرتهای جهانی و منطقوی تبدیل کرده واهمیت خاص جیواستراتیژیک را به آن داده است . درمورد موقعیت جیوستراتیژیک افغانستان قبلا" نوشته مفصل ازین قلم به نشررسیده که با  بکاربرد لینک مربوط به آن درپایان این مقال آماده مطالعه میباشد. (۱) بناْ بحث کنونی تنها روی نقش جغرافیای سیاسی (ژیوپولیتیک ) متمرکزبوده وبه بیان  اثرگذاری جغرافیه بر سیاست میپردازد. 

ژیوپولیتیک علمی است که اوضاع جغرافیایی وسیاسی کشورها وخصوصیات ارضی وسوق الجیشی آن ها را مورد تحقیق قرار میدهد .همچنان تآثیر عوامل جغرافیایی بررفتار دولت ها و روابط فی مابین آنها را به بررسی میگیرد.

ازدیدگاه  ژیوپولیتیک ، کشورهای منطقه وافغانستان برهمدیگرشان تأثیرات متقابل سیاسی، اقتصادی وفرهنگی دارند. 

بخاطرشناخت بُعد اقتصادی ژیوپولیتیک ، ضروراست تا بررسی ها زیرعنوان « ژیواکونومی » شکل بگیرد. ژیواکونومی ارتباط متقابل اقتصاد و ژیوپولیتیک را برقرارمیسازد. هردوعرصه ، تآثیر متقابل ویا پیآمد های متقابل دربرابرهمدیگردارند. 

مبتنی برهمین اصل ، جغرافیای افغانستان همیشه از دو زاویه  ذیل مورد توجه قدرت های منطقوی قرارمیگیرد :

اول- ارتباط مواصلاتی آسیای میانه با جنوب آسیا ازطریق افغانستان منحیث پُل ارتباطی تنظیم میشود. موقعیت جغرافیایی افغانستان به کشورها وکمپنی های بزرگ این فرصت را میدهد تا صادرات و واردات شان را درهردو استقامت انجام بدهند. افغانستان همیشه آماده همکاری با آنها دربخش انتقالات بوده ولی مداخلات بیرونی ها ، این کشوررا دچارکشاکش وبی ثباتبی نموده ، مصوونیت راه های ترانزیتی را خدشه دار میسازد. البته کشورهای علاقمند به این راه های مواصلاتی ، حامی  یک ثبات نسبی دراین مسیر میباشند. اما حکومات افغانستان تا اکنون به تنظیم امورمواصلاتی و مساعد ت دراین عرصه موفق نشده اند. درحالیکه عواید حق العبورعراده جات باربری ، بخش قابل ملاحظه عواید ملی را برای دولت فراهم میکند.  

دوم- منابع سرشارطبیعی افغانستان مورد علاقه حریصانه قدرتها قراردارد. هرکدام آنها میخواهند برطبق مرام خود به منابع این کشورتسلط کامل داشته باشند. رقابت میان این قدرتها ، زمینه های استخراج های قانونی را به مشکل مواجه می سازد . زیرا با نادیده گرفتن اصول ومقررات ، زمینه استخراج را آنهایی بدست میآورند که قدرت ونفوذ بیشترداشته باشد. درگذشته نیز بخاطر بی امنیتی ، ذخایرمعدنی افغانستان از جانب مافیا وقاچاقبران احجار قیمتی استخراج وسرقت میشد.

۲۴گونه مواد معدنی با ارزش درافغانستان وجود دارد که در۸۹ منطقه کشوراین ذخایر موقعیت دارند.

طبق احصاییه سال ۲۰۱۰ م ذخایرطبعی افغانستان به سه تریلیون دالرتخمین شده بود . طبیعی است که امروزاین رقم همگام با افزایش قیم ، خیلی بلند تثبیت خواهد شد.

تا هنوز امارت طالبان ازجانب هیچ کشوری در جهان به رسمیت شناخته نشده است . اما شماری ازکشورها مصروف زدوبندهای پنهانی به ارتباط معادن افغانستان با طالبان هستند. سوال مطرح میشود که این قدرت ها زیر چه نامی با گروه طالبان خواهان عقد قراردادها دراین عرصه میشوند ؟ واضح است که دراین ارتباط ، آنها ازاصول شناخته شده بین المللی سرکشی مینمایند. آنها با گروهی که فاقد اعتباردولتی درسطح ملی و بین المللی اند ، معاهداتی به نام دولت افغانستان عقد مینمایند. 

پس ازبه قدرت رسیدن طالبان ، استخراج معادن در اولیت کاری این گروه قرارگرفته وهیچ یک از ذخایرمعادن افغانستان بدورازنظرآنها نمانده است. درحالیکه معادن افغانستان نه تنها ثروت ملی مربوط به نسل حاضرافغانها است ، بلکه ملکیت نسل های بعدی نیز میباشد.هیچکس حق ندارد درخفا با دول و یا تشبثات خارجی به عقد قرارداد ها متوسل شده و حق استخراج معادن افغانستان را ، غیرقانونی  به آنها واگذارشود. مقام افغانی جانب قرارداد باید ازصلاحیت های قانونی برخوردار باشد و چنین قراردادها باید مورد تایید قوه مقننه کشورقرارگیرد. طالبان که تاهنوز فاقد چنین صلاحیت بوده و همه شان بدون داشتن مجوزهای قانونی درمقامات خود سرپرست میباشند .آیا چنین یک عملکرد آنها را می توان منحیث یک برخورد حقوقی به شمارآورد ؟

ویا این یک برخورد غیرمسوولانه دربرابرمنافع ملی افغانها می باشد ؟ 



(۱) - موقعیت جیواستراتیژیک افغانستان

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۳ـ ۲۹۰۸

Copyright ©bamdaad 2023