به بهانه شصت سالگی بحران کاراییب، بحران راکتی کوبا

 

 

نسیم سحر

پوره شصت سال قبل جهان در مهلکه یک جنگ هستوی قرار داشت و خاطرات آن بحران خطرناک با جنگ کنونی در اوکرایین در حال زنده شدن است.

واما رهبران امریکا و شوروی سابق ( کنیدی و خروشچوف) با داشتن اراده سیاسی و اتخاد تصامیم مدبرانه سیاسی ، آن بحران خطرناک کاراییب ( بحران راکتی کوبا ) را از طریق دیپلوماسی حل کردند ، همان دیپلوماسی که رهبران سیاسی فعلی جهان فاقد آن برای حل تنش های خطرناک کنونی پیرامون اوکرایین هستند.

شصت سال قبل یعنی در سال ۱۹۶۲ ، شوروی آنوقت دست به اقدامات تلافی جویانه و ماجراجویانه زد و با عملیات های کاملا سری "انادیر"[ANADYR ] و " کاما"   راکتهای بالستیک هستوی با برد متوسط را در کوبا  نصب  نمود که این اقدامات خطرناک در عکس العمل بانصب راکتهای  بالستیک ژوپیتر مسلح به کلاهک هسته ای  در اپریل ۱۹۶۲ در ترکیه که تناسب قوا را در سطح جهانی به نفع ناتو تغییر میداد و همزمان تهدید نظامی کوبا  توسط امریکا که پس ازناکامی "عملیات خلیج خوکها" افزایش یافته بود ، صورت گرفت. 

عملیات " انادیر" دراواسط جولای ۱۹۶۲در بالاترین سطح محرمیت آغاز گردید که کمتر از ده نفر در شوروی از این طرح سری اطلاع داشتند و فرماندهی این عملیات را مارشال ایوان بگرامیان بعهده داشت.  مقامات شوروی بعد از عملیات " انادیر"اقدام به عملیات " کاما " شدند. عملیات کاما یک عملیات فرعی و زیرشاخه ی عملیات انادیر بود که اینهم باید بطور سری با اعزام هفت کشتی زیر دریایی حامل راکتهای بالیستیکی غرض  بالا بردن توانایی  نیروهای  شوروی مستقردرکوبا  انجام می شد. اما این کشتی های تحت البحری  که گاهی قابل دید می گردیدند ، سبب سو ظن امریکا شد که منتج به افشای راکتهای مستقر شوروی در کوبا  توسط طیارات اکتشافی امریکا در ۱۷ اگست ۱۹۶۲گردید. بتاریخ ۲۲ اکتوبر ۱۹۶۲، کنیدی رییس جمهور ایالات متحده امریکا یک " قرنطین " بحری  را در اطراف جزیره اعمال کرد که این قرنطین شامل حال تجهیزات نظامی میگردید و نه " محاصره " بحری که ممکن بعنوان یک عمل جنگی محسوب می شد.

بعد از اعلام  این "قرنطین" ، فیدل  کاسترو  قوای مسلح کشور  را بسیج کرد، راکتهای  شوروی درحالت آماده باش شلیک قرار گرفتند و کشتی‌هایشان نیز در خط قرنطین  بودند. نیروهای نظامی امریکا نیز در حالت آماده باش  قرار گرفتند که بالاترین سطح آماده گی در تاریخ امریکا محسوب می شد . این وضعیت و آماده گی نظامی هر دو طرف دارنده گان اسلجه کشنده و خطرناک اتمی  فقط چند پله از آغاز جنگ اتمی فاصله داشت که میتوانست بشریت را به یک فاجعه  خطرناک کشتار جمعی انسانها بکشاند. اما خوشبختانه دیپلوماسی رسالت خود را انجام داد و اناتولی دوبرینین، سفیراتحاد شوروی در امریکا  و رابرت کنیدی لوی سارنوال و برادر جان اف کنیدی رییس جمهور امریکا که نماینده فوق العاده او هم بود، ملاقات مخفیانه را در سفارت شوروی در واشنگتن انجام دادند که زمینه اعتماد متقابل و سپس توافق میان سران دو کشور را فراهم ساختند . 

در نتیجه این ملاقات سری توافق صورت گرفت که شوروی استقرار راکتهای برد متوسط و بالستیک ( تکتیکی و استراتیژیکی )  را از کوبا  برمی چیند و امریکا نیز تعهد مینماید که به کوبا  حمله نمیکند . همزمان مذاکره کننده گان به یک توافق خصوصی و یا سری ( مانند توافقات ژنیو میان  امریکا و شوروی در مورد افغانستان مورخ٨ اپریل ١٩٨٨و توافقات میان امریکا و امارت اسلامی افغانستان در ۲۹ فبروری ۲۰۲۰  در دوهه قطر که در نتیجه آن قدرت به طالبان سپرده شد) صورت گرفت و طبق این توافق سری امریکا می باییست راکت هایش را از ترکیه خارج نماید.  بدین اساس بحران کاراییب بعد از ۱۳ روزبحران (در فاصله ۱۶-۲۸ اکتبر ۱۹۶۲  ) و خطر وقوع جنگ هستوی با دیپلوماسی فعال حل و فصل شد.

حال سوال اساسی در اینجاست که آیا این بحران کنونی اوکرایین  میتواند از طریق دیپلوماسی نیز حل و فصل شود؟ واما قبل از این به برخی مشابهت ها و تفاوت های این دو بحران اشاره میگردد.

اولتر از همه با یک نگاهی سطحی به وضعیت کنونی جنگ در اوکرایین ، حوادث دوران وحشتناک بحران راکتی ۱۹۶۲ در کوبا  را در ذهن انسانها زنده مینماید. یکی ازشباهت های این دو حادثه قرارگرفتن قدرتهای بزرگ جهانی در آستانه یک جنگ خطرناک هستوی است که عواقب بسیار خطرناکی برای بشریت را در پی خواهد داشت. گرچه ظرفیت دو قدرت بزرگ  امروزی با شصت سال پیش بسیار متفاوت است؛ د رآن دوران  امریکا ۳۵۰۰ کلاهک هسته‌ای داشت و شوروی حدود ۵۰۰ کلاهک هسته‌ای. "براساس گزارش فدراسیون دانشمندان امریکایی، امریکا در حال حاضر ۵۴۲۸ کلاهک هسته‌ای و روسیه ۵۹۷۷ کلاهک هسته‌ای دارد."

در اوضاع کنونی با تشدید جنگ در سرحدات ناتو،  یک جنگ " متعارف می ‌تواند به راحتی منجر به درگیری مستقیم ناتو- روسیه، همراه با خطر جنگ هسته‌ای شود. همه اینها این سوال را مطرح می‌ کند: آیا واقعا امریکا به‌خاطر اوکرایین که یک متحد نظامی رسمی نیست، چنین خطراتی را متحمل خواهد شد؟"

همزمان روسیه " در موقعیتی برای یک جنگ متعارف علیه امریکا و۲۹ متحدش در ناتو نیست؛ یک جنگ هسته‌ای خطر نابودی کامل هر دو طرف را به همراه خواهد داشت."

د رجنگ کنونی اوکرایین تمام غرب بطور کلکتیف ازرژیم اوکرایین و نیروهای نظامی اوکرایینی با قاطعیت حمایت میکند و عساکراوکرایینی را تربیت و با عصری ترین اسلحه تجهیز مینماید و به ترغیب جنگ علیه روسیه تا آخرین اوکرایینی ادامه میدهد. غرب در یک مدت کوتاه بخاطر حمله روسیه در اوکرایین  تعزیرات فراوان علیه روسیه وضع کرده است ولی با تاسف که همین غرب در طی حضور حدود بیست سال در افغانستان کوچکترین تعزیرات را علیه پاکستان بعنوان حمایتگر طالبان وضع ننمود؛ قوای مسلح افغانستان  را به پیمانه اوکرایین تجهیز نکرد و از نظام جمهوری با قاطعیت حمایت نکرد و در پایان در غیاب آن معامله با طالبان نمود.

با مطالعه دقیق این بحران ها میتوان به این نتیجه رسید که کوبا  بعنوان همسایه امریکا برای امریکا بهمان پیمانه اهمیت داشت که اوکرایین برای روسیه فدراتیف درحال حاضر اهمیت دارد. در کوبا  انقلاب تحت رهبری فیدل کاسترو و چه گوارا صورت گرفت که منجر به براندازی دیکتاتوری  با تیستا زیر حمایت امریکا و روی کار آمدن دولت جدید به رهبری  فیدل کاسترو گردید. در اوکرایین با شورش میدان نظام طرفدار روسیه سقوط داده شد و نظام طرفدار غرب و ضد روسیه بوجود آمد که خواستار عضویت در ناتو بود. تلاش زمامداران اوکراینی برای نزدیکی به غرب و تلاش کشورهای غربی از جمله امریکا برای افزایش نفوذ در کشورهای اطراف روسیه برای مسکو خط سرخ محسوب می شد که سبب مداخله نظامی روسیه در اوکرایین شد و پنچ  منطقه اوکرایین بشمول کریما را جز قلمرو روسیه ساخت.

به باور رهبران روسیه "جنگ اوکرایین نتیجه دخالت های مستقیم غرب، بویژه امریکا و انگلیس است که با همکاری با اوکرایین خواهان به اصطلاح «شکست استراتیژیک» روسیه هستند."

جنگ سرد شصت سال قبل ، جنگ میان قدرت‌های برابر و برنده گان سابق جنگ جهانی دوم بود. اما دراوضاع فعلی رقابت میان  بازنده گان و برنده گان جنگ سرد است. 

در دو دهه اخیر تحولات بنیادی در سطح جهانی پدید آمد ، امریکا مصروف جنگ ها در افغانستان وعراق گردید که در نتیجه آن در افغانستان با شکست ننگین روبروشد وحدود  دوهزار میلیارد دالر برایش هزینه پرداخت . در این مدت چین و هند از لحاظ اقتصادی و روسیه از لحاظ نظامی بعنوان قدرت های نو منطقوی و جهانی با یک ویژه گی ساختار جدید  " جهان جنوب" در مقابله با یکجانبه گرایی سنتی "جهان غرب" ظهور نمودند. 

به نظر می‌ رسد که ولادیمیر پوتین درتفاهم با قدرت های نو به ظهور رسیده از نظم نوین جهانی و جهان چند قطبی سخن میگوید و تلاش دارد  تا روسیه فدراتیف را به یک قدرت بزرگ نظامی جهانی تبدیل کند تا نقش رقیب جدی ایالات متحده امریکا را ایفا نماید. کشور ما افغانستان نیز در گرو همین تحولات و انکشافات تعیین سرنوشت خواهد شد.

یکی از وجه تمایز بحران کنونی با بحران شصت سال قبل اینست که "بحران راکتی کوبا "( بحران کاراییب)  در همسایگی ایالات متحده امریکا اتفاق افتاد  که در صورت وقوع جنگ صدمه اصلی به پیکر امریکا وارد می شد ولی بحران فعلی در اروپا اتفاق می افتد و صدمات بیشتر آن هم نظامی و هم اقتصادی متوجه  مردم اروپا و کشور های اروپایی میباشد.

یکی از درس های مهم بحران کاراییب ( بحران راکتی کوبا )  به ما می آموزد که یک تنش هسته ای تنها از طریق دیپلوماسی ، مذاکرات  و گفت وگو  قابل حل و فصل میباشد . معضلات جدی بین المللی را نمیتوان با اعمال زور و فشارو تحریم ها حل نمود زیرا کشور ها از منافع ملی  و مسایل بزرگ  امنیتی و استراتژیک خود صرف نظر نخواهند نمود.

در نتیجه جنگ اوکرایین ، هزاران انسان بیگناه کشته شده و میشوند ، شهرها ویران میگردند و زیر ساخت های اوکرایین نابود میشوند . قربانی اصلی این جنگ انسانهای بیگناه ، مردم ملکی و غیرنظامی اوکرایین اند. این جنگ ویرانگر نه تنها به مردم بیگناه اوکرایین صدمه میرساند بلکه سبب بحران انرژی و تورم پولی و افزایش سرسام آور قیمت ها در اروپا گردیده که در حقیقت هزینه جنگ را مردم عادی در اروپا نیز می پردازند.  

با درنظرداشت وضعیت خطرناک کنونی و درس عبرت از خاطرات دوران وحشتناک بحران کاراییب ، رهبران سیاسی اروپا باید اراده سیاسی پیدا نموده و با تدبیر و درایت سیاسی در مطابقت با منافع مردمان خویش این بحران را از راه دیپلوماتیک حل و فصل نمایند تا از وقوع ی یک فاجعه انسانی پیشگیری شود. / استاکهولم ۲۲ اکتوبر۲۰۲۲

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۲۲ـ ۲۴۱۰

 Copyright ©bamdaad 2022