افغـانستان و واقعـیتهـای فـرامـوش شـــده
جورج فریدمن رییس مرکزمطالعاتی استراتفور
مذاکره با طالبان، حملات طالبان به ارتش و پولیس افغانستان و نیروهای ناتو، فراهم شدن مقدمات انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، انتقال مسوولیتهای امنیتی از ناتو به نیروهای افغان، دلخوری حامد کرزی از امریکاییها و انتقاد غرب از فساد درون دولت افغانستان؛ اینها موضوعات و محورهای اخبار مرتبط با افغانستان در ماههای اخیر بودهاند.
اما تحولات پرتناقض و پرابهامی چون حمله طالبان به اهدافناتو و امریکا همزمان با تلاش واشنگتن برای مذاکره صلح با طالبان، حکایت از واقعیتهای پشت پردهای دارد که درافغانستان در جریان است.امریکا چند سال پیش تصمیم گرفت از افغانستان عقبنشینی کند. این تصمیم با خود یک منطق اجتناب ناپذیر داشت. وقتی امریکا خودش را متقاعد کرد که به هر قیمتی افغانستان را ترک کند، ناکامیهایش و آسیب پذیریهای دولتی که بیش از یک دهه برای ساختن آن وقت صرف کرده بود، بر همگان آشکار شد. در چنین شرایطی بنظر میرسد که درها برای ورود دشمنان دولتحامد کرزی هم باز شده است. اکنون همهچیز در افغانستان به خروج نظامیان امریکا گره خورده است.
ناکامیهای امریکا
عواملی درون دولت امریکا هستند که هیچگاه در انتقاد از دولت افغانستان و ارتش این کشور و فساد و ناتوانی آن کم نیاوردهاند. اکنون دیگرهمه میدانند که طالبان برنامهای برای نفوذ به نهادهای افغانستان طراحی واجرا کرده بود؛ برای خرید افراد واعمال نفوذ درردههای بالای ارتش و دولت پول زیادی پرداخت و این رشوهها کار خودش را کرد زیرا افغانها میدانند وقتی امریکا خاک این کشور را ترک کند، همه به سمت طرفی میروند که قدرت دارد. این پدیده فقط منحصر به افغانستان هم نیست. مردم ترجیح میدهند که برای ادامه حیات طرف برنده باشند.
موقع سربازگیری ارتش افغانستان هم شمار زیادی از طرفداران طالبان وارد این ارتش شدند، به همینخاطر در بخشهای مختلف قوای نظامی افغانستان حامیان طالبان هم حضورداشتند. به همیندلیل شاهد کشته شدن نظامیان ناتو و امریکا بدست اعضای ارتش افغانستان بودیم. این همان پدیدهای است که به حمله سبزعلیه آبی معروف شد. به همینخاطر باید گفت که قوای نظامی افغانستان اساساً قابل اعتماد نیست. دریک واحد بزرگ ارتش حتا اگر یک نفر طرفدار طالبان حضور داشته باشد، میتواند کل برنامه آن واحد را بیفایده و ناکارآمد کند یا حتا این برنامه را به یک فاجعه تبدیل نماید.
امریکا هنگام تشکیل قوای نظامی ارتش و پولیس افغانستان، چندان به سربازگیریها توجهی نداشت. البته پاسخی که امریکاییها میدهند این است که مربیان آموزشی و مسوولان سربازگیری راهی برای تشخیص تمایلات افراد نداشتند؛ این مسلهای است که درویتنام هم تجربه آن وجود داشت. این همان نکتهای است که از آن بهعنوان جدی ترین ناکامی امریکا در افغانستان نام برده میشود و آن، دست کم گرفتن فرهنگ طالبان است. این اشتباه درویتنام هم صورت گرفت. واشنگتن متوجه این موضوع نشد که اگر دشمنش از بوروکراسی و تکنولوژی به سبک امریکایی بیبهره باشد، به این معنا نیست که نتواند فرصتها را تشخیص دهد و از آنها به بهترین شکل استفاده کند.
طالبان ضربات سختی دید اما در آخر آنچه در میدان جنگ اهمیت دارد تعداد نیروها نیست بلکه ارتباط و همبسته گی میان آنهاست. مشکل قوای نظامی افغان این است که اگر چه واحدهای قابل اعتمادی وجود دارند اما شناسایی و یافتن آنها واستفاده مطلوب ازآنها دشوار است.همچنین توانایی کرزی برای پاکسازی قوای ارتش ازهواداران طالبان تحت تاثیر بیاعتمادی به بوروکراسی دولتش قرارگرفتهاست.همانطورکه امریکا از تجربه ویتنام جنوبی و برنامه ویتنامیزه شدن آموخت، اگربه قوای نظامی نفوذ شود، کارایی اش از بین میرود. وقتی به قوای نظامی نفوذ شود، دشمن از برنامههای تاکتیکی و سازماندهی و تفکراستراتژیک شما مطلع میشود و دیگر اعتماد به این نیرواز بین میرود.
در یک جنگ داخلی، قوت یک دولت به عملکرد آن و مسایلی چون مشروعیت و اعتبار بینالمللی نیست، بلکه به کارکرد و کارآمدی این توانایی برای اظهار وجود در داخل و منطقه است. درافغانستان قبایل و گروههایی هستند که از انسجام بسیار بالایی برخوردارند. این نهادها هستند که میتوانند طالبان را به چالش بکشند نه دولت افغانستان. گمانه زنی هایی درباره نتایج احتمالی ماجرای افغانستان وجود دارد. ازجمله اینکه ممکن است بطور کامل همهچیز دچار فروپاشی شود. اما احتمال ایجاد یک دولت ملی باثبات توسط کرزی در میان این احتمالات و گمانه زنیها نیست. امریکا همچنین احتمالی نمیدهد.
استراتیژی امریکا
اولویت استراتژیک امریکا این است که به این جنگ پایان دهد واز افغانستان برود و تعدادی نیرو برای جنگ باالقاعده درخاک افغانستان باقی بگذارد. اما قرار نیست هیچ تلاشی برای آرام کردن افغانستان صورت بگیرد. امریکا میداند که دولت کرزی یا دولتی که به جای او میآید، ضعیف و متزلزل است اما ترجیح میدهد طالبان هم بهعنوان یک بخش از این معادله حضور داشته باشند و وقتی مسوولیتها را به افغانها تحویل میدهد، در چارچوبی این کار را بکند که طالبان هم بخشی از آن باشد. طالبان نیز این استراتژی را میداند. احتمال اینکه کرزی بتواند قوایی بسازد که توان مقابله با طالبان را داشته باشد ضعیف است. راه زیادی برای کرزی باقی نمانده است. امریکاییها برای خروج از افغانستان برنامه ریزی میکنند و برای این کار به دنبال توافقها و همکاریهای پنهانی با طالبان هستند.
امریکا میداند در افغانستان چه میگذرد، اما نمیخواهد از دولت کرزی در مقابل طالبان حفاظت کند. واشنگتن برنامههایش برای حفظ تعدادی نیروی نظامی بعد از سال ۲۰۱۴ در افغانستان را اعلام کرده است اما هدف نهاییاش ترک خاک افغانستان است. واشنگتن میداند که طالبان تنها نیروی قدرتمند واحد در افغانستان است؛ البته جناحهای دیگری هستند که می توانند جلوی طالبان را بگیرند. اما امریکا حاضر نیست خودش را درگیر پیچیده گیهای عرصه سیاست افغانستان کند. ناکامیهای امریکا درسالهای گذشته باعث شده تا اعتماد به نفس برای مداخله دراین امر نداشته و علاقهای هم برایش باقی نمانده باشد که حتا امتحان کند.
تصمیم امریکا برای مذاکره علنی با طالبان دو سال بعد از آن صورت میگیرد که مذاکرات پنهانی میان دو طرف جریان داشتهاست. در این مذاکرات درباره بسیاری از موضوعات صحبت شده و اکنون واشنگتن به درکی از طالبان و مسایل مورد نظراین گروه رسیده است. طالبان هم درکی ازواشنگتن وخواستههایش پیدا کرده است. وقتی کرزی ازگشایش سفارت طالبان در قطر ناخشنود شد، طالبان پرچم خود را از این ساختمان پایین آورد. این کار قابل توجه بود زیرا نشان داد که طالبان نمیخواهد کار را بیشتر از این برای امریکا سخت کند، به همینخاطر به درخواست امریکا عقبنشینی کرد.
از بسیاری جهات امریکا با طالبان راحت تر از قبایل واقوام دیگرافغان است زیرا مدتها مذاکره مخفی باعث شده که واشنگتن به درک بهتری ازطالبان برسد.اما هدف اصلی واشنگتن ترک خاک افغانستان است. به نظرمن امریکا به این باوررسیده که طالبان برای اعمال نفوذ درآینده افغانستان به اندازه کافی شرکای ایتلافی دارد.
مشروعیت بینالمللی و به رسمیت شناخته شدن توسط امریکا اگر چه مهم است اما در درجه دوم اهمیت قرار دارد. آنچه از اینها مهم تر است، واقعیت نظامی موجود در افغانستان است. کرزی قوای نظامی قابل اتکا ندارد و امریکاییها هم به زودی خاک افغانستان را ترک میکنند. آن وقت معلوم نیست که سرنوشت کرزی چه میشود. معلوم نیست که نفوذ وکنترل طالبان درافغانستان بعد ازعقبنشینی امریکا تا چه حد است. امریکا امتیازات ظاهری به کرزی داده اما هنوز هیچ توافق استراتژیکی حاصل نشده است.امریکا دارد افغانستان را ترک میکند و کرزی ازنظرنظامی توان زیادی ندارد. طالبان ضعیف شده اما همچنان قدرتمندترین نیرواز نظرنظامی است و بیشترین انسجام را نسبت به بقیه نیروها دارد. افغانستان جناحها و اقوام و قبایل دیگرهم دارد؛ این واقعیت افغانستان است.
دیدگاه ـ بامداد ۱/ ۱۳ـ ۰۳۰۸