برخورد علم و جهل 

 

میرعنایت الله سادات                               

وضع موجود امنیتی درافغانستان ، روزتاروزبه وخامت می گراید. خشونت ها ، ابعاد گسترده بخود گرفته اند ، ولی محتوی عملکرد و انگیزه مخالفان مسلح علیه دولت افغانستان مانند گذشته است . اگراعمال و خواست شورشیان امروز را با کارنامه های بغاوت کننده گان صد سال قبل دربرابراصلاحات امانی وهمچنان طی نیم قرن گذشته به مقایسه بگیریم ، مشابهت های زیادی میان آنها به مشاهده میرسد. 

صد سال قبل درمخالفت با برنامه های اصلاحی دولت امانی ، ازهرگوشه وکنارجامعه ما ، چهره های معلوم الحال سربلند کرده و تکفیرغازی امان الله خان را فتوا دادند. زیرا او پس از تحصیل استقلال افغانستان ، کارترقی و پیشرفت جامعه خود را روی دست گرفته بود. اولین اقدام امان الله خان ، مطرح ساختن حاکمیت قانون درجامعه افغانی بود. تا مردم از قید سنت های عقب نگهداشته شده ، رهایی یافته وبه امثال شهروندان جوامع پیشرفته درراه تمدن وترقی کشورشان گام بگذارند. بخاطر براورده شدن این مامول ، قوانین تنظیم کننده نظام برای عرصه های مختلف تنفیذ شد. منجمله در هماهنگی با احکام اسلامی که طلب علم را برهمه مسلمانان فرض میداند (۱) ، باب اماکن فراگیری علم و دانش بطور یکسان برای مرد و زن گشوده شد. تعلیمات ابتدایی ، اجباری اعلان شده و مکاتب ابتدایی و متوسط  در ولایات افتتاح شد. ظرفیت های تعلیمات عالی درمرکز توسعه یافته وامکان تحصیل در خارج نیز فراهم گردید. همینطورتعداد زیادی ازجراید و روزنامه های شخصی و دولتی به نشرات اغازکردند. 

متاسفانه دربرابر این همه اقدامات نیک دولت ، بزودی مخالفت ها سازمان یافت.  مخالفان ، فی الواقع همان عقب گرایانی بودند که به حمایت استخبارات انگریز در لباس به ظاهراسلامی ، ولی درمغایرت با دساتیر اسلامی ،  علیه ترویج علم و معرفت ، دست به خرابکاری زدند.

بسال ۱۹۲۳ ملاعبدالله معروف به ملای لنگ ، بمقابل مواد قانون جزای دولت اعتراض نموده و زیرنام « شریعت خواهی » در پکتیا دست به شورش زد .اوبا ظاهرشدن در جمع معترضان  ، مردم را علیۀ قوانین نافذه مدنی تحریک کرده و با برچسپ زدن های فتنه گرانه ، آنرا مغایر اسلام معرفی میکرد(۲). بعد ازاندک زمانی ، منافقینی دیگری هم به اوپیوستند. اما دولت به سرکوب بغاوت کننده گان درپکتیا فایق شد. 

بخاطرمعرفی کنه این قضیه برای نسل های اینده  ، دولت امانی ، علامتی را درناحیه دهمزنگ شهرکابل به یادگار گذاشته است که بنام « منارعلم وجهل » یاد میشود. 

شبکه های تخریبی انگلیس نه تنها از شورشیان درپکتیا حمایت میکردند ، بلکه تحریکات مخفی شان را درولایت مشرقی وحتا ولایت کابل سازماندهی نمودند.

   درحالیکه شاه امان الله طی مسافرتش بسال ۱۹۲۸ درکشورهای مسلمان به حیث یک مجاهد بزرگ و در اروپا به حیث فاتح جنگ علیه استعمار انگلیس تقدیر میشد ، ولی در داخل وطنش ، اماج دسایس دشمن قرارگرفت . وابستگان انگلیس با روآوردن به جهالت ، راه مقابله با علم و معرفت را در پیش گرفتند.آنها به حبیب الله کلکانی لقب « خادم دین رسول الله » داده و با دامن زدن اشوب ها ، او را جانشین غازی امان الله نمودند. کلکانی پس ازنشست اش برتخت کابل ، فرمان داد که مکتب ها مسدود گردد ونباید  محلی برای تعلیمات کفری وجود داشته باشد. 

سالها پس ازاین حوادث ، با سواستفاده از فضای آزاد دهه مشروطیت (۱۹۶۳-۱۹۷۳ )، مخالفین اساسات زنده گی مدنی باردیگرزیرپوشش شعارهای اسلامی ، به نام « اخوانی ها » در جامعه ظاهرشدند. آنها موجودیت خود را با ضدیت علیه آزادی زن آغازکرده وبه این وسیله ، توجه جامعه را به خود جلب میکردند .آنان برزنان بدون برقع  تیزاب باشی مینمودند . دوصد زن با جراهات سوزنده داخل بستر شدند….(۳) 

با ختم دهه مشروطیت و رویکارآمدن نظام جمهوری ، اخوانی ها فرصت را مناسب دیده و به پاکستان فرارکردند. تا از آنجا ضدیت شان را با ترویج اساسات مدنی در جامعه افغانی ، بیشتراز پیش ادامه دهند.

با پایان دادن خونین جمهوری محمد داود خان بوسیله حفیظ الله و باندش ، تعرض و تعدی علیه علم ومعرفت  نیزافزایش یافت . زیرنام های « اسلام » و « انقلاب » ، چیز فهمان زیادی روانه کشتارگاه ها و زندان ها شدند. با ظهوراین توطیه ها وشدت یافتن بحران سیاسی درافغانستان ، پای ابرقدرت ها درقضایای افغانستان بیشتراز پیش کشیده شد. این حالت به ناراضیان مستقردرپاکستان و ایران ، زمینه  آنرا مساعد ساخت تا عملکرد های شان را زیرپوشش « جهاد » شدت دهند.

طبق ارقام ارایه شده دربیانیۀ وزیرخارجۀ افغانستان در اسامبلۀ ملل متحد (سال ۱۹۸۷) بیش از دوهزارمکتب ، ۳۵۰ پل وپلچک ،۴۰۰ مرکز فرهنگی و ۲۲۴۰ مسجد و اماکن مقدسه ، ۲۵۸ دستگاه تولیدی ، هزاران کیلومتر سرک ، لین برق و تیلفون و هزاران عراده لاری تخریب و به اآتش کشیده شدند. این خسارات معادل سه بر چهار حصه تمام سرمایه گذاری های انکشافی افغانستان در پنجاه سال قبل از اپریل ۱۹۷۸ میباشد. (۴)

درسال ۱۹۹۲ داعیان تاج و تخت ، کابل تاریخی را به آتش توپخانه و راکت بسته و حاضربه تشکیل یک حکومت تفاهم ملی نشدند. درشهرکابل و بیرون از آن ، تنظیم ها مقابل هم سنگرگرفتند .زیربنای اقتصادی و سیستم معیشیتی شهرتخریب گردید. تمام مراکزکلتوری (تیاتر ، صالون های کنسرت و سینما ) ، مکاتب ، مؤسسات تحصیلات عالی و پوهنتون مسدود شدند. گنجینه های تاریخی موزیم کابل ، چپاول گردید. زنان و مردان تعلیم دیده نه تنها محلات کارشان را از دست دادند ، بلکه خطرمرگ نیزآنها را تهدید میکرد. طبق احصاییه های منابع معتبر بین المللی ، بیش از شصت و پنج هزاراهالی کابل کشته و اضافه از یکصدوسی هزار آنها معلول گردیدند. 

پس ازبدنام شدن تنظیم های جهادی  ، همچنان با انحلال اردو وفروپاشاندن قدرت دولتی افغانها ، پاکستان فرصت را مساعد ساخت ، تا چهره های جدیدی ازعقبگرایان را به داخل افغانستان نموده و تاج وتخت مملکت را به آنها بسپارد. طالبان در ابتدای رسالت شان را ، بدرقه کاروان های تجارتی قلمداد نمودند. ولی به زودی برفساد ، مردم آزاری و جنگ های قدرت فی مابین «مجاهدین » انگشت انتقاد گذاشته ، واگذاری قدرت را از تنظیم ها به خود شان مطالبه نمودند.

با قدرت گرفتن طالبان ، حق تعلیم و کاربیرون منزل از زنان گرفته شد. نصاب درسی و زمینه های تعلیم وتربیه پسران نیزمنوط ومحدود به احکام « امارت اسلامی» گردید. طالبان درمخاصمت با اثارفرهنگی و تاریخی ، از کارنامه های «مجاهدین » سبقت جستند. اگر «مجاهدین » غناییم موزیم کابل را دزدیدند ، اینها مجسمه های تاریخی ، بشمول تندیس بزرگ بودا را دربامیان ویران کردند.

گرچه نزده سال میشود که طالبان از قدرت مرکزی کنارزده شده اند ولی تاهنوزدر مناطق تحت سلطه خود ، امکانات فراگیری درس و تعلیم را ازدختران و پسران گرفته اند. در آنجا ها تبارز پدیده های فرهنگی و هنری ممنوع بوده وفضای ماقبل التاریخ را برجامعه حاکم ساخته اند. همینطوردرمناطق خارج از ساحۀ تسلط خود ، با راه اندازی حملات تروریستی برمنورین ، مراکزعلمی و فرهنگی ، مرتکب جنایات نابخشودنی میشوند . حملات آنها دراین بخش بی شمار بوده و دراین مقال نمی توان به همه  آن اشاره کرد. اما بخاطرشناخت ماهیت آنها ، لازم است تا از جنایات اخیرشان علیه علم ومعرفت بطور نمونه یاداوری شود : 

ـ ترور پنج شخصیت دانا ، برازنده و محبوب عرصۀ ژورنالیزم در طی دوماه ( یما سیاوش ، الیاس داعی ، رحمت الله نیکزاد ، ، فردین امینی وملاله میوند) 

ـ انفجارموترحامل چهار دکتورطب ، که ازخانه های خود بطرف محلات کارشان درحرکت بودند.

ـ ترورچهره های فعال مدنی وحقوق بشر( محمد یوسف رشید رییس ، بنیاد انتخابات آزاد وعادلانۀ افغانستان ، وفرشته کوهستانی فعال مدنی درولایت کاپیسا )

ـ درهمین مدت ، حملات بر پوهنتون کابل ، مرکز اموزش کوثر ومراسم ختم قران کریم درغزنی انجام شد که سبب مرگ وزخمی شدن بیش ازدوصد جوان معصوم ودانش اموزگردیده است. 

با شنیدن این همه اخبارغم انگیز، سوال مطرح میشود که هدف آنها از راه اندازی این همه جنایات وکشتارانسان های بی گناه چیست ؟ پاسخ این است که سازمان دهنده کان وعاملان این جنایات ، دشمنان انسانیت وفاقد علم ومعرفت اند.

اگربه حوادث صد سال گذشته مرور شده وبه یکی از جهات آن (مدنیت ستیزی) که دراین مقال برجسته شده است ، تعمق صورت گیرد ، تشخیص دیگری به دست نمی اید . غیراز اینکه انرا تسلسلی از » برخورد علم و جهل  » نام بگذاریم.

  

۱ ـ علامه محمد باقرمجلسی ، " بحارالانوار" ، " طلب العلمُ فریضته علی کل مسلم ومسلمته "، اصفهان ، (1006- 1077)

۲ ـ غبار، میرغلام محمد " افغانستان در مسیر تاریخ " ، کابل 1965صفحۀ 807

۳ ـ کاکر ، حسن ." سقوط منارشی افغانی در1973" ، " ژورنال بین المللی مطالعات شرق میانه" ، انگلستان ، 1978 ، صفحۀ 203

۴ ـ سادات ، میر عنایت الله ، " افغانستان سرزمین حماسه و فاجعه" ، شهربن ، 1998 ، صفحۀ 189

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۲۱ـ ۱۱۰۱

 

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 

Copyright ©bamdaad 2021