صلح گمشده

علی رستمی

صلح میوه شیرین است. این میوه شیرین چهاردهه است که از وطن ما مفقود شده خوشبختانه ، آنهای که ربوده بودند به کمک یاران خارجی خویش می خواهند دوباره  بازگردانند و به صاحبان اصلی آن که مردم افغانستان هستند تحفه بدهند، این تحفه  زمانی به دست می آید که میلیونها خلق زحمتکش افغانستان  به قتل رسیده ویا از سرزمین خویش آوآره وفراری شده اند ، سرزمین شان به جویهای خون وآتش و قبرستان عساکر خارجی وداخلی مبدل شده است.

صلح  پدیده بی مانندی است که آرزوی هرانسان با شرف روی زمین میباشد؛ وبه آن تمکین میکند. جنگ را پدیده شوم ونفرت آمیز میشمارند. چنانچه درادوار تاریخی جنگ های مدهش وخطرناک صورت گرفته که استقلال ، آزادی وسرزمین های مردم ازبین رفته و زیر اشغال نیروهای خارجی ومتجاوزین ازلحاظ اقتصادی ونظامی قرارگرفته اند . این جنگها بر شالوده یی مضمون وهدف خود رویکردهای استعماری و استثماری داشته که با مداخله مستقیم وغیرمستقیم انجام شده است. بعد ازجنگ دوم جهانی رویکردهای سیاسی واقتصادی با دزنظرداشت نظم جدید جهانی زیرنام دموکراسی ،لیبرالیزم وگلوبالیزم درجهان تغیرکرد.با صدور این مولفه ها درکشورهای کم رشد وعقب مانده بالای منافع ملی کشورهای شان تسلط پیدا کردند.هرچند که مضمون همان استثمار انسان از انسان وغضب ثروت های ملی کشورها بود. این باربا نیرنگ های مذبوحانه برای آزمندی های خویش  کمک های اقتصادی واجتماعی را بربنیاد توافقنامه های همکاری و دوستی ونهادهای مدنی و بانکی تحمیل کردند. اگردراین زمینه مقاومت صورت میگرفت به اشکال مختلفی سیاسی واجتماعی  بامداخله نظامی مستقیم  ویا توسط نیروهای تروریستی دهشت افکن،زیر نام جنگ های داخلی  ،جنگ های نیابتی وایدیالویکی را سازماندهی تا آخرین مرحله میکوشند ، تاخواستها واهداف استراتیژیکی  خود را بقبولاند. این عمل را امپریالیزم امریکا با کمک پاکستان  بعد از قیام هفت ثور تا زمان حاضر جنگهای نیابتی را یکبار زیر نام «اشغال افغانستان »" توسط روسها (خطر بودن اسلام)، جهادیون هشتگانه وهفتگانه، را بنیاد نهادند، راه اندازی کردند؛  وآنها را به افغاسنتان علیه جکومت های وقت تحریک وجنگ اعلام ناشده را آغاز نمودند.  به هرصورت جنگ جنگ است چه مستقیم ویا نیابتی یک پدیده تاریخی وسیاسی میباشد.

بعد ازمدتی که مجاهدین به قدرت رسیدند . نسبت اختلاف های سیاسی جنگ های تنطیمی آغاز شد. دراین زمان بود که طالبان دراکوبتر۱۹۹۴،به کمک مادی ومعنوی سه مثلث شیطانی یعنی امریکا، انگلیسها وپاکستان تشکیل شده وسپس توسط عساکر نظامی پاکستان وطلبه های مکتب دیوبندی به افغانستان لشکرکشی کرده ودولت مجاهدین را سرنگون و به قدرت رسیدند .بعد از اندکی زمان  نوزده سال قبل طالبان  بعد ازحادثه یازده سپتمبر ۲۰۰۱  نسبت حمله  به برج های دوگانه نیویارک ذریعه القاعده ، توسط عساکر امریکایی سرنگون میشود. چون درانزمان رهبرالقاعده اسامه بن الادن درافغانستان بود و ازطالبان تقاضا شد وی را به دولت امریکا تسلیم نمایند اما او را به امریکایها نسپردند واین باعث شد تا امریکا برای انتقام از طالبان به افغانستان لشکر کشی وحکومت طالبان را سرنگون نماید.سپس حکومت عبوری که درکنفرانس بن انتخاب شد به افغانستان تحت زعامت حامد کرزی به زور امریکایی ها وناتو و۴۸ کشورجهان درافغانستان به قدرت رسیده وعساکر امریکا وشرکایش نیز درافغانستان  تحت عنوان مبارزه با تروریزم جابجا  وتبدیل به باتلاقی برای امریکا شده است. لاکن امریکایی ها وناتو ومتحدان غربی آن موفق نشدند طالبان شکست خورده را کاملاْ از لحاظ نظامی محوو نابود سازند.درفاصله کوتاهی طالبان دوباره خود را با کمک عده یی از رهبران  دولت جمهوری اسلامی افغانستان احیا وارایش قوا میدهند وبه مثابه گروهای تروریستی  برضد دولت به رهبری حامد کرزی واشرف غنی و کشورامریکا زیر نام دین برای تحکیم قدرت دینی ، جنگ را  شعله ور و زنده گی عادی مردم را به فضای خشونت وجنگ و کشتارتبدیل کرده و سبعانه ترین ظلم و استبداد را تحمیل  وهنوزهم ادامه دارد؛  ۱۹ سال برضدهم بجنگیدند  وتلفات سنگین را به یکدیگر وارد کردند. سپس امریکا حاضر میشود که قوت های نظامی خود را ازافغانستان بکشد و به اینخاطر پیشنهاد صلح را مینماید تا اینکه به پای میزمذاکره حاضر میشوند ، موافقتنامه صلح امضا می نمایند. به گفته مشهور: « خود کوزه و خودکوزه گرو خودگل کوزه » .این نشست  درزمانی صورت میکیرد که گزینش ریاست جمهوری امریکا اغاز میشود وبرای ترامپ رییس جمهوری امریکا  خروج عساکرش از افغانستان ومعاهده صلح با طالبان دستاورد خوبی تبلیغاتی برای برنده شدن دوباره ان  میباشد . برای اینکه اوچهارسال پیشتر به مردم خویش قول داده بود بارسیدن به قدرت جنگ را درافغانستان پایان می دهد. درحالیکه جنگ افغانستان برای امریکا طولانی ترین جنگ بوده که با هزینه یی معادل 1200 میلیارد دالرامریکا وهمدستان غربی ان  وتلفات 2500 تن عساکرش که تنها درعرصه نظامی وامنیتی مصرف شده است ، میباشد.  این را باید یک جنگ بی هوده وناکام برای لیبرالیزم لجام گیسخته امریکا دانست.  طوریکه ازروند مذاکرات دردوحه به ملاحظه میرسد هردو جناح در داد وبستان خود پیشنهادهای دارند که برمبنای ارزشها انسانی  درتعارض قرارمیگیرد.  ناممکن است که به  خواستهای یکدیگرسرتمکین بگذارند.  دراینصورت اگر نشست  صلح ناکام شود،ب ُرد به جانب طالبان  وپاکستان وسایر دیوبندیهای پاکستانی خواهد بود .با این اصل هم مردم وهم غربیها  مخالفت خواهند نمود. به این رو امریکا برای حل نهایی، پیشنهاد طرح ایجاد حکومت عبوری را به شمول جهادین و طالبان وتکنوکراتهای غربی و داخلی و یا تقسیم قدرت را  برای حل مناقشه به میان خواهد آورد، درغیرآن  اگر این مذاکره به شکست مواجه شود، افغانستان بازهم به میدان جنگ خونین باقی خواهد ماند و پایان ناپذیر تا مدتها خواهد بود. ازسوی دیگرامریکا نسبت شرایط وضع استراتیژیکی افغانستان درمنطقه آرزو ندارد  که منطقه را مفت رایگان به مخالفین خویش روسیه ، چین وایران تنها بگذارد ، درهرصورت هدف نهایی خود را در وجود یک دولت دست نشانده تعقیب خواهد نمود. امکان دارد که امریکایی ها حتا درموجودیت دوباره انتخاب ترامپ ویا حریفش جوبایدن به حیث رییس جمهور سیاست خود را درمورد عساکر خود۱۸۰ درجه تغیربدهد. سیاست دوست ودشمن نه دارد، زمان میخواهد!

 مذاکره  صلح فرصتی تاریخی است ، برای ازبین بردن مناقشه چهاردهه جنگ درافغانستان ومنطقه برای حفظ دستاوردهای ارزشهای مدنی ودموکرات .  امروز نظم جهانی با شیوع مرض کرونا درحال تغیر و آبستن شرایط جدید تاریخی میباشد. نبرد انسان خردمند و با رشد رباتهای هوشمند وفناوری اختلافهای منطقوی ،نژادی ومحیط زیست  بیشترمیشود ؛ ملی گرایی قومی (ناسیونالیزم) و نژادی  درامریکا و اروپا وسایر قاره های دیگر به عوض نیولبرالیزم رشد و گسترش کرده است. این امر بالای کشورما بی تاثیر نه خواهد بود. دراینصورت وظیفه تمام روشنگران ، دانش اموزآن حرفوی وغیرفوی  درمجموع تمام نیروهای ملی دموکرات ،همسو ودگر اندیش  روحانیون سکولار  وسایراقشار ووطن پرست است که با هم متحد شوند و نقش خویش در روند صلح و تشکیل یک دولت همه گیرقومی در آیند ه ایفا نمایند . کشورهای جهان و رهبران سیاسی مطرح و تاثیرگزار در روند صلح نقش آنها را در آینده کشور دست کم  نگیرند و شامل این پروسه بسازند . نباید دراصول ارزش های دموکرات وملی سازش وتجارت صورت  بگیرد. چنانچه: شادروان ببرک کارمل در پلینوم چهاردهم کمیته مرکزی ح.د.خ .ا گفته بودند:« ماحق نداریم ونباید مصالحه را رد کنیم اگرموجب رسیدن به هدف عمده یعنی استقرار صلح سراسری و امنیت میگردد. ... تنها احزاب نیرومند به مصالحه تن میدهد. ما با اصول تجارت نمی کنیم وتصمیم نداریم تجارت کنیم. »  اما شوربختانه دراصول ازجانب رهبری حزب وطن معامله  وانحراف صور ت گرفت  که وطن تا به حال در شعله های آن میسوزد.

 

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۲۰ـ ۲۱۱۰

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2020