علی رستمی:
هم آمیزی وهم جوشی یگانه ضرورت زمان است
وضع نا به سامان وتشتت بار سیاسی ، اقتصادی واجتماعی کشور از همه نیروهای مترقی وعدالت خواه ووطن پرست انتظار دارد تا برای بیرون رفت ازاین داعیه المناک تاریخی، فرصت بدست آمده فعلی را غنمیت شمرده وکشورا را از پرتگاه نیستی که با رویکرد نیروهای جهالت پرست ومتحجر صورت میگیرد نجات داد.مردم بلیه دار و رنجور کشور در سه ده واندی دریک جنگ خانمانسوز غیرعادلانه که بالای شانه های شان تحمیل شده است ، درگیر بوده وابعاد ان وسعیترمی شود.در هردوره ای که رّوزنه خوشبختی وسعادت بدست می اید برعکس ان اغاز بدبختی های جدید وسازمان یافته از جانب نیروهای اهریمنی منطقه وی وجهانی شروع میشود. دولت جمهوری اسلامی افغانستان نسبت عدم صلاحیت وصلابت اداری ورهبری ومدیریت سالم نه توانسته که درمدت عمر خویش از این بدبختی مردم را نجات دهید. خودغرق در فساد مالی واداری که هرسال افتضاحی ان برملا می شود دست وگریبان بوده زمینه را برای دشمان منطقه وی وجهانی طوری مساعد نموده که هرروز استقلال وازادی کشور از طرف انها تهدید میگردد. حریم مقدس وطن ما توسط نیروهای مسلح انها با اشکال مختلف مورد تجاوز قرار میگیرد وشوربختانه هیچگونه عکس العمل بالمثل با تدابیر ورهبری سالم اگاهانه نظامی و یا دیپلوماسی معمول از طرف رهبران حاکم دولت اسلامی افغانستان اقدام نمیشود. به غیر از اخطارها ، ناله های بچه گانه برای فریب مردم بطور موقتی که انهم بعداً ندامت میکشد ،کُنش بالمثل ندارد. نیروها وطن پرست وصادق که وفادار به ارمانهای مردم خود میباشند به گونه های مختلفی درحاشیه رانده شده وبطورفعال درمعادلات تصمیم گیری سیاسی نقش نداشته و یا ازانها دراین زمینه برای بیرون رفت چالشهای خلق شده، استفاده صورت نمی گیرد. درحالیکه مردم کشورما درسال ۲۰۱۴ با بیرون رفتن نیروهای نظامی کشور های خارجی و ناتو وانتخابات ریاست جمهوری وهمچنان نقش دوباره طالبان با افتتاح دفترامارت اسلامی افغانستان در شهر دوحه کشور قطروسهم گیری انها درحکومت آینده افغانستان، انتظار بسیارحوادث بزرگ ناهنجارغمگین را پیشبینی کرده و هست و نیست خویشرا درخطرمی بینند. برای این درخطر می بینند که نیروهای حاکم در کشور در دوران حاکمیت خویش که سکان رهبری را در دست دارند در نزد شان بی اعتبار بوده وامید برای وضع جدید سامان یافته انسانی را دراینده ازصلاحیت انها بدور می بینند. در ذهن خویش تصورحوادث سالهای ۱۹۹۳ و۱۹۹۴ را پشبینی مینمایند. یگانه امید مردم وسایر وطن پرستان دراین است، تا نیروهای ملی ودموکرات چپ ومترقی به دورهم جمع شده با وحدت ویگانگی وفاق ملی را بوجود اورده تا ازاستقلال ،ازادی وحاکمیت ارضی کشور دفاع واز حوادث دلخراش جلوگیری صورت گیرد.
این داعیه بزرگ ملی ووطن پرستانه و تاریخی است، که درقبال نیروهای ملی ودموکرات قرارداشته ،تا یکباردیگر وظایف خویشرا ، برای حفظ شرف وناموس وطن ادا کرده وبه صدای مادر وطن جواب دهند.
براین اساس تشکل و وحدت نیروهای مترقی ودموکرات بالخصوص سازمانها وگروپها وافراد مستقل از حزب دیروزما یعنی حزب دموکراتیک خلق افغانستان « حزب وطن» با جمعی سایر ازهموطنان دموکرات، ملی ـ مذهبی ، تجدد خواه وعدالت پسند ، دریک جبهه ویا حزب سرتاسری جمع شده وبه ندای شهدای راه ازادی ، ترقی و دموکراسی که جان های شرین خودرا بخاطر اهداف انسانی زحمتکشان کشور از دست داده اند جواب دهند. .
حزب مردم افغانستان با مبارزه خستگی ناپذیرافراد پشتازوعدالت خواه ازجنبش دموکراتیک خلق افغانستان در ۲۱ ثور سال ۱۳۹۱ در شهر کابل با تدویر نخستین کنگره خویش با مرام واساسنامه ورهبری جدید تشکل وتاسیس گردید.این مساله رویداد بسی بزرگی در زنده گی سیاسی جنبش چپ دموکراتیک افغانستان بوده و این پیروزی وموافقیت درعمق خواستها وارزوی های دیرینه اعضای ان قرار داشت، که افقهای جدیدی را بسوی فردای درخشان برای همه نیروهای مترقی باز نمود.
دراین کنگره برعلاوه نام و اسناد معتبری حزبی، اعضای شورای مرکزی و رییس ان با رای سری انتحاب گردید.شوربختانه نسبت ایجاد سوتفاهم در تعین رییس حزب مردم افغانستان دودست هگی در رهبری وصفوف ان پیدا شد. که این امر باعث نارصایتی عده از اعضای حزب در رهبری وصفوف گردید. برای اینکه این اختلاف مرفوع شود. سازمانهای حزبی در داخل وبیرون مرزی کشور خواستار دوباره تدویر پلینوم کمیته مرکزی حزب مردم افغانستان گردیدند .بر بنیاد مقرارت اساسنامه وپیشنهادات ونظریات اعضای حزب وباتدبیر خردمندانه و اگاهانه اعضای رهبری شورای مرکزی حزب مردم افغانستان در داخل وخارج کشور، پلینوم فوق العاده حزب مردم افغانستان تحت نظر کمیسیون موظف ،بتاریخ ۱۹ثور۱۳۹۲خورشیدی تدویر شد. این کُنش رفقانه در قبال خواستهای اعضای حزب نمایانگرارتقای سطح عالی فرهنگ سیاسی ودموکراسی درون حزب تلقی میشود.
احزاب مترقی وعدالتخواه باایجاد وتشکل خویش پل میانجی اند بین مردم وانسانهای اگاه سیاسی که دارای مفکوره ، دانش برای مبارزه سیاسی هستند؛ تا راه را برای ازبین بردن تضادها واختلافات مناسبات اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی هموار نموده وانرا بمثابه وسیله و افزار برای تحقق اهداف خود بکار می برند. هدف غایه آن تشکل واگاهی مردم ، برای ارمانهای عدالتخواهانه شان می باشد. اگردرمیان این احزاب اختلاف تشکیلاتی بوجود اید .انرا براصل اتنقاد وانتقاد ازخود، با ارایه پیشنهادات ونطریات سالم دردرون حزب انرا ازبین برده ومیکوشند، تا دردرون سازمانهای حزبی اکثریت را برای پشتبانی عقاید خود جلب ساخته و آنرا به کرسی واقعیت بنشاند.طوریکه کارل مارکس گفته است:« واقعیت تنها مبدا حرکت ذهن نیست بلکه محل بازگشت ان نیز خواهد بود.بعبارتی نقطعه حرکت وهمچنین مقصد نهایی همانا خود واقعیت است.»
ازسوی دیگر، اگراختلافات اندیشه وی ومفکوره وی در برنامه عمومی حزب بوجود اید درصورتیکه مورد تایید اکثریت قرار نگیرید،صفوف خویشرا جدا نموده ومبارزه مستقلانه با تشکیل جدید حزبی در میان توده هامطابق به اهداف وبرنامه خودمبارزه می نمایند. به باور من اصول« هدف » است نه وسیله، ما نباید هدف را قربانی وسیله نمایم. برپایی پلینوم فوق العاده حزب مردم افغانستان تصمیم واقعاً بجا و خردمندانه بود که به داعیه تاریخی اعضای حزب جواب مثبت داده شد. این امر درذات خود یک حرکت اصولی و بجا ومطابق واقعیت زمان بوده وهست. هرحرکت وعمل مثبت برای افشای واقعیت چه کم ویا زیاد باشد می توان انرا تدبیرمعقول ونیت نیک شمرد.واقعیت در فرایند که بوجود می آید از ماورای خویش الی پیمودن ان لحظات را طی میکندکه تا بمثابه واقعیت تبارز می نماید. هرعمل فردی دراجتماع و یا درحلقات ، گروپها وسازمانهای سیاسی برای وحدت و وفاق همگانی ، بر اساس کنارآمدنها و تفاهم برای جلوگیری ازنتایج منفی صورت میگرد نه بر اساس کنار رفتن ها! که این خود نمایانگر پایگایی معقول خردمندی بوده که مورد پشتبانی سایرهموندان وعلاقمندان در اجتماع قرارمیگرد. حزب مردم افغانستان بعد از تدویراولین پلینوم خود با موجودیت چالشها و بحرانها، توانست که با کمک وهمکاری کادرهای نخبه وبا تجربه وکار کشته سیاسی در جهت رفع نواقص وتشتت فکری وسازمانی تدابیر اتخاذ وانرا درعمل تحقق وبه واقعبیت تبدیل نماید.بیرون رفت ازاین چالشها ناشی از تجارب غنی پرباراز مبارزه افتخارحزب گذشته ما « حزب دموکراتیک خلق افغانستان(حزب وطن)» بوده که انرا ، درزمانه های مختلف تاریخی از اغاز تشکیل الی سقوط احساس وتجربه داشته ایم،که چگونه نفاق وعدم هماهنگی و وحدت سازمانی و تشکیلاتی هزینه بسیارسنگین و تراژیدی مرگباری را بوجود اورد، که تابه حال اثرات ناگواران در ذهنها باقی وبمثابه افتاب روشن است. دیالکتیک زمان برای هر فرد اعضای حزب مردم افغانستان می اموزاند که ایده حزب جدید ما خمیر مایه ان تعلق به گذشته بوده وناف ان درسنت گرایی جنبش مبارزه عدالتخوهانه نیروهای جنبش مترقی افغانستان ، که ناشی از خصلت جامعه ما می باشد، پیوند دار د. دریک سازمان سیاسی که اهداف ان بهروزی- ترقی وتحقق ارمانهای دموکراتیک براصل زرین دموکراسی واقعی استوار است واین اصل دربستری اجتماع حزبی ما گسترش دارد.استند افراد مقام طلب وحسود که در راه تحقق اهداف شریفانه ان از هیچ گونه اعمال تخریبکارانه به شیوه اگاهانه وغیر اگاهانه دریغ نه ورزیده ،علیه فرایند تشکل و تحکیم سازمانی اندیشه وی ورهبری قرار گرفته ویا انرا به کندی مواجه می سازد. باید نظریات وپیشنهادات وارزوهای نیک وسازنده وحتا ارزوهای شخصی خود را که ناشی از کسب احراز قدرت در سکانهای مختلف رهبری است ، می توان از طریق مراجع باصلاحیت سازمانی وبا پشتبانی اکثریت اعضای حزبی در زیر سقف واحد حزبی، حل نمود. قرار داشتن زیر سقف واحد حزبی ، ما را از چالشها گونه گون به سوی هموندی، رفاقت ،وحدت ووفاق همگانی سازمانی میرساند. در غیر ان بیرون از این دریچه ، درمحفلهای شخصی وعنعنوی خارج حزبی ، باعث گروهبندی ها وتشکیل حلقات مختلف فرکسیونی شده که نتایج ناگواردر پی خواهد داشت.
برخورد اگاهانه ودلسوزانه ، برای بهبود سازمانی وتحقق فیصله ها مارا بسوی اعتماد سازی واحترام به ارزشهای رفیقانه سوق میدهد.در غیر ان بی تفاوتی وعدم علاقمندی ونادیده گرفتن به مولفه ارایه شده تبعیدات منفی را بوجود اورده ونفش نیروها پیشروی ترقیخواهانه ودموکرات درمیان مردم وسایرعلاقمندان وهواخوان ضعیف وما را از فرایند تحولات سیاسی واجتماعی در کشورعقب زده ونمی توانیم پشتبانی سایر نیروهای ملی و دموکراتیک را باخود داشته باشیم، که این امر صدمه بزرگ جبران ناپذیر تاریخی را درجهت رشد وتوسعه پایه های ایتلاف احزاب وسازمانهای دموکرات وترقیخواه افغانستان ، واردخواهد نمود.
تاریخ خود را ساخت، وآنرا به قضاوت نسل امروزی وفردای کشور گذاشت.
مورفیلدن کشور المان ۳۱ـ۶ـ۲۰۱۳
دیدگاهها ـ بامداد ۱۳/۱ـ۰۲۰۷