ازصدور فرمان جهاد در۲۱حوت ۱۳۵۷ تاهشت ثور سال ۱۳۷۱
به اثر یک قیام نظامی در هفت ثور سال ۱۳۵۷ که به اراده شخصی حفیظ الله امین اجرا شد قدرت دولتی بدست ح.دخ.ا. انتقال یافت .درآن وقت اکثریت اعضای بیروی سیاسی ودارالانشای حزب به شمول مرحومین نورمحمد تره کی وببرک کارمل در ولایت کابل تحت توقبف قرارداشتند، رهبری حزب برای اقدام نظامی وسقوط حکومت سردار محمد داود فیصله قبلی نکرده بودند ودر توقیف خانه هم چنین فیصله ای اتخاد نمی توانستند زیرا رهبران در اتاق های جداگانه بدون اجازه ملاقات با یکدیگر بسر میبردند.
به اثر این قیام حزب در عمل انجام شده قرارگرفت وباید از ان حمایت میکرد زیرا پس از سقوط حکومت وقت بدیلی جز اخوانی های فراری در پاکستان وجود نداشت که در حقیقت چهل سال قبل از امروز با خشونت شدید تر درپناه دشمنی امریکا وپاکستان با نیروی چپ افغانستان عمل میکردند ودرآن برهه زمانی نظام شبیه طالبان یا بدتر ازآنرا بر کشور مستولی می ساختند.
ح.د.خ.ا.با مبارزات ۱۴ساله ( نشرات ،مطبوعات حزبی ، بیانیه های پارلمانی، مارشها ومیتنگ ها) یک حزب شناخته شده چپ ومتمایل به اتحاد شوروی بود و برای امریکا قابل پذیرش پنداشته نمی شد، ازاین جهت به کارزار وسیع تبلیغی ،نظامی، پولی وجنگی علیه آن آغاز کرد.
افغانستان که درجنگ سرد مورد توجه قدرت های بزرگ بود، باتحول هفت ثور به نقطه داغ تقابل قدرت ها مبدل وقربانی نظم جهانی آنوقت گردید.
تقابل و تخاصم جهانی در کشور ما بدو جانب حاکمیت چپ وگروپ بندی های راست مذهبی چهره کشود.
پیش از آنکه دولت بدست ح.د.خ.ا.بیافتد نیروی راست مذهبی و چپ دموکراتیک به شیوه های تبلیغی وترویجی ازمجاری مطبوعات نسبتآ آزاد وقت وبحث های رو درو در مراکز روشنفکری وبلند نمودن صدا از تربیون پارلمان در تقابل قرارداشتند.
درزمان جمهوریت محمد داود نیروی راست مذهبی باداشتن تکیه گاه عقبی به پاکستان رفته درآنجا برعلیه حکومت جمهوری تجهیز ، تسلیح و تمویل گردید ه می جنگید.
بعد از تحول هفت ثور این ها به مثابه باز طالع برفرق حکمرانان پاکستان تاج نهادند، امریکا، ارتجاع عرب وغرب در مجموع براین تاجگذاری ارج گذاشتند وبا ارسال هدایای جنگی ازآن استقبال نمودند. جنگی راکه توسط افغان ها وجنایتکاران آزاد شده از زندان های ممالک عربی پیشبردند جهاد گفتند وبوسیله آن سنگ وچوب وکوه و دشت افغانستان را به آتش آن سوختند.
این جهاد که در یک خط طویل از آغاز تا موفقیت ، از موفقیت تا شکست واز شکست تا احیای مجدد توسط عساکر امریکایی با شمایل متنوع تبارز کرد ، سررشته آن بدست مراجع استخباراتی پاکستان،عربستان سعودی، امریکا وانگلیس بود وتا اکنون ادامه دارد.
جنایات صورت گرفته درزمان حاکمیت حفیظ الله امین درحق مردم امکانات و زمینه ها را برای مخالفان مهیا ساخت تا ازآن بهره برداری کنند. این مظالم در حق رهبران ، کادرها واعضای حزب اعم از خلقی و پرچمی جانگدازتر بود . صدها تن اعضای حزب زندانی ،شکنجه واعدام شدند وصدها دیگر به مخفیگاه ها رفته به مبارزه مخفی پرداختند.
هجوم نظامی شوروی دستاویز قوی برای امریکا ومتحدینش شد تا آش این جنگ را شعله ورتر سازند.
هنوز عساکر شوروی به افغانستان نیآمده بود که فرمان جهاد در۲۱ حوت ۱۳۵۷ توسط صبغت الله مجددی صادر گردید وجنگ ها خونین تر شد. این جنگ را امریکا در آغاز چنین تمویل میکرد:
« شروع ارسال پول به مجاهدین درسال ۱۹۸۰ به میزان ۳۰ میلیون دالر،سال ۱۹۸۳ به ۸۰ میلیون دالر، درسال ۱۹۸۵ به ۲۵۰ میلیون دالر، درسال ۱۹۸۶ ترسایی به ۴۷۰ میلیون دالر وحد فاصل ۱۹۸۷ تا ۱۹۸۹ به ۶۳۰ میلیون دالر رسید. »
اما مجموع این کمک ها که شامل پول های عربستان سعودی وکشورهای غربی میشود هنوز معلوم نیست. تازه سندی در (سندی تایمز لندن) نشر شده که نشان میدهد تن ها انگلستان طی ۵۰ سال گذشته تا ۸ میلیارد لیره استرلنگ برای تمویل جهاد سرمایه گذاری گرده بود.
۱۴ سال پس ازصدور فرمان جهاد وجنگ های خونین بادولت افغانستان و قوای شوروی وکشت وخون میان خودمجاهدین ، جهاد گران وارد کابل شدند.
آغای مجددی رییس جمهورعبوری که توسط نواز شریف در« گورنر هاوس » پشاور به این پست توظیف گردیده بود با کاروانی از مجاهدی مسلح وهمراهی ناصرجاوید رییس آی. اس. آی. داخل کابل شده خطاب به مردم چنین گفت:« نورچشمی های عزیز السلام وعلیکم و رحمت الله وبرکاته...برادرها شکر خدای بزرگ را به جا کنید، به سجده بیافتید، دورکعت نماز شکرانه بخوانید که الحمدالله بعد از ۲۰-۲۵ سال پس به افغانستان ما حکومت اسلامی می آید وبر قرار میشود، ما برای آرامی شما کوشش کردیم که فورآ برق های که از کابل رفته ، یک لین دیروزبسته شد سه لین دیگررا ممکن امروز وفردا تکمیل شود وبرای شما برق بیاید وآب را گفتیم (نعره تکبیر) مواد غذایی برای تان از خارج خواستیم(۱۷۰) موتر ترک رسیده به سروبی یک تعدادش تیر شده(نعره تکبیر) یک تعداد را متآسفانه همان های که می خواستند حکومت را چپه کنند آنها گشتاندند....»
آمدنکاروآنهای رهبران جهادی به کابل محشرکبری برپاکرده بود،فضای کابل دود وباروت بود فیر های پی درپی انواع اسلحه رعب و وحشت برپا کرده بود این فیرهای شادیانه که با آمدن هفت رهبر هفت شب وهفت روز ادامه داشت زنده گی اطفال و زنان کابل را به کابوس وحشت مبدل کرده بود.
چور وچپاول دفاتر ،اموال منازل مردم ،وسایل ترانسپورتی شخصی ودولتی وسفارت خانه ها ادامه داشت اطفال میخواندند:
مجاهدین آمده
قوت دین آمده
ریسپان ده کمر
به پشت قالین آمده.
در اولین نماز جمعه منابر مساجد شهر به ستیژ رقابت سخنرانی های رهبران تبدیل شد،مرحوم مجددی درمسجد پل خشتی یک سوته چوب دراز رنگ امیزی شده را بدست گرفته ۲۰ دقیقه اول بیانیه اش را با تکرار (یا محشر المومنین) بزبان عربی اریه کرد در حالیکه نیم فیصد مردم عربی نمیدانستند.
مرحوم ربانی دریکی از مساجد دیگر شهر با همان نخره های سر وگردن بیانیه طویل ایراد کرد که بعد ازهرپاراگراف نعره های تکبیر سرداده می شد وهمچنان دیگران. ولی هیچ یک از آنها نگفتند که خط مشی شان پس از گرفتن قدرت چه است؟ چه پلان اقتصادی،سیاسی ، اجتماعی وفرهنگی را تعقیب میکنند؟ صرف لافیدن از جهاد وسقوط دیوار برلین شکست ابرقدرت شوروی وملحدین ورد زبان هر رهبر وهر سخنور بود. مردم درک کردند که اینها کفایت زمامداری را ندارند بلکه مبلغین و ملا های اند که برای پیروان شان زیر پوشش کلمات اسلامی هیجان ایجاد میکنند،نه طرح مشخص دارند ونه کدام برنامه ایکه خطوط بعدی کار شآنرا نشان بدهد.
مدت سه ماه حکومت عبوری آغای مجددی با جنگ وفیروچور و چپاول سپری شد موصوف وقتی مورد سوال ژورنالیستان در بار ه وضع قرار میگرفت میگفت: « خدا این ها را خوار کند هرچه میگم نزنین میزنن.»
پس از سه ماه آغای ربانی در راآس قدرت قرار گرفت او شخصیت متکی بخود نبود درسایه نیروی نظامی مسعود حکمرانی میکرد.
عده ای ازرهبران وکادر های ملکی ونظامی حاکمیت قبلی برای مصوونیت و حفظ جان شان عمدتآ به جمعیت اسلامی و حزب اسلامی بنابر علایق قومی ،زبانی،سمتی و روابط تباری پناه بردند .آنها از همان آغاز برای جلب اعتماد به بد گویی ودشنام علیه حزب شان پرداختند که تا اکنون ادامه میدهند. ربانی در یکی از بیانیه هایش در مورد شان گفت « برادرهای که تازه به ما پیوسته اند ریش های شان نو (خارک) شده است و ازما مقام وامتیاز می خواهند.اما تعداد دیگر که نتوانستند بیرون بروند متحمل شکنجه وعذاب وقتل ترور شدند.»
دریای کابل خط فاصل میان قوت های جنگی جمعیت وحزب بود شهر کابل با اجرای انداخت های توپچی و راکتی طرفین به ویرانه مبدل شد چه بسا حالات که مردم اجساد کشته شده گان را در حویلی ها وجوار بلاک ها ی مکرویان ها امانت به خاک می سپردند زیرا مجال تدفین را نداشتند.
دررژیم مجاهدین راه اسلام ، دروازه های مساجد بروی مردم بسته شد کسی نبود چراغ مسجد را روشن کند، اموال مردم برای شان غنایم جنگی بود.
به هر حال اینکه بر مردم چه گذشت وچه ویرانی بار آمد زنده ها شاهد ان هستند . اما پیامد جهاد وفرمان جهاد برای مردم چه بود؟
۱- درعرصه اداره ودولت :
نظام دولتی که در زمان حاکمیت ح.د.خ.ا.(حزب وطن) حفظ ، و نسبتآ مدرن شده بود ازهم فروریخت. همه قوانین دولت که از زمان حکومت های شاهی وجمهوری و حکومت چپ مرعی بود بنام قوانین کمونیستی ملغی گردیده کشور درخلای قانون قرار داده شد.آنها میگفتند قانون ما قرآن است ولی عمل هیچکدام شان از بالا تا پایان تطابق با قرآن نداشت.
کشور عملآ به جزایر قدرت تقسیم شد ،صفحات شمال تحت حاکمیت جنبش ملی اسلامی،صفحات مرکزی تحت حاکمیت حزب وحدت، قطغن وکوهدامن تحت حاکمیت جمعیت و شورای نظار،شهر کابل بین همه تنظیم ها،مشرقی تحت حاکمیت حزب اسلامی یونس خالص، جنوبی زیر سلطه حزب اسلامی حکمتیار و جلال الدین حقانی وغرب تحت حاکمیت امیر اسمعیل خان بنام امارات اسلامی حوزه غرب کشور قرارداشت.
این قدرتها از مرکز متابعت نمیکردند، هر امیر طبق میل واستایل خودش حکمرانی میکرد. عواید گمرکی و مالیات وغیره به امیران تعلق داشت، دونوع پول بنام های پول جنبشی و ربانی مروج بود. کشور عملآ بسوی تجزیه رانده می شد.دوایردولتی محل پرداخت معاشات مامورین بود کارها رکود وکادرهای فنی ،مسلکی واداری کشوررا ترک میکردند.
۲- در عرصه نظامی:
پولیس ،اردو و امنیت دولتی ازحالت مسلکی بیرون شده یونیفورم و دسپلین وتعلیم وتربیه وجود نداشت قوماندان های جهادی وافراد آنها جای قطعات منظم قوای مسلح را گرفتند وتقسیمات قوای مسلح بر بنیاد سهمیه تنظیم ها واقوام صورت گرفت .
تمام تجهیزات مدرن نظامی آن زمان از زمینی تا هوایی و دافع هوا براساس یک پروتوکول میان ربانی و لوی درستیز پاکستان به پاکستان تحویل داده شد.
اردوی که در جنگ جلال اباد پوز نظامی های پاکستان را به خاک ساییده بود ملغی وکشوردودسته به پاکستان تقدیم گردید.
مراجع استخباراتی پاکستان وشخص حمید گل بیشتر اوقات نزد ربانی وحکمتیار در رفت وآمد بوده با پلانگذاری هایشان انتقام چندین ساله را از افغان ها میگرفتند.
۳- درعرصه اقتصادی:
تولید وتجارت به حال رکود در آمد ، ماشین الات فابریکه های دولتی و خصوصی همه به پاکستان انتقال گردید، ذخایر دولتی را مجاهدین روی جاده ها به فروش گذاشتند، بازارکار خانوی پشاور از اموال ذخایر دولتی افغانستان مملو بود، حتای کیبل های برق وسیم های تلفون را مجاهدین سر به کف وکفر شکن به پاکستان میبردند.
عواید دولت سقوط کرده بود پول بدون پشتوانه نشر می شد،تولید وجود نداشت،ازاین جهت یک هزار افغانی با یک کلدار پاکستانی تبادله میشد.
پولهای ذخیره بانکها با نوشتن پرزه خط های ربانی و زور سلاح بادیگاردها بین برادرها حاتم بخشی میشد.
منازل مردم تصاحب وتجار ازترس جان مجبور به ترک وطن میشدند.سرای شهزاده یگانه مرکز تبادل اسعار به امر مارشال فهیم چور وپول های صرافان چپاول گردید.
اقتصاد مافیایی مواد مخدر بر کشور مروج شد .
خسارات وارده بر پیکر اقتصادی افغانستان به اثر جنایات این ها باعث شد تا کشور حد اقل نیم قرن دیگر آنرا تلافی نتواند.
۴- درعرصه فرهنگی :
با آمدن مجاهدین یک نسل نااشنا باشهر کابل با پاچه های بلند،موهای کشال و ریش های ترس آور چهره شهر تغیر کرد.
تصور کنید وقتی مردان مجاهد باهمین سر و وضع با پکول کج گذارده شده، کلشنیکوف سر شانه ، در یک دست بند تنبان و در دست دیگر کلوخ استنجا در چهار راهی های شهر ایستاده و مردم را با همان کلمات شرم آور امر ونهی میکردند ، شهریان با فرهنگ کابل خود شان را درچه مصیبتی گرفتار می دیدند . آنها همه قواعد و ضوابط اخلاقی و تربیتی را از میله سلاح می دیدند.
دروازه های مکاتب بسته شد، پوهنتون ومکاتب به قرارگاهای نظامی و محل شکنجه وکشتار دستگیر شده گان طرفین جنگ مبدل گردید.
همه ارزش های زنده گی تابع جنگ و اخلاق منحط جبهه ای ولا ابالی گری های این طایفه گردیده سلاح و زور گویی حیات اجتماعی و فرهنگی جامعه را تحت شعاع درآاورد.
سه میلیون انسان معتاد به مواد مخدر هم محصول جهاد و فرمان جهاد است که معضله بزرگ جامعه و خانواده ها را تشکیل میدهد.
لت وکوب وجنگ و زدن وکندن،تهدید ناموس مردم جز زنده گی روز مره آنها در روی سرک ها بود.
خان محمد یکی از قوماندانان سرشناس جهاد در قندهار پسری را در زوج نکاهش درآورده با فیر ماشینداراه به شهر گشتی بردش. انحطاط اخلاقی دامنگیر همه شان بود واین وحشت دیگری بود که باعث فرارخانواده های شهر می شد.
کتاب خانه ها ومراکز فرهنگی ،سینماها و موزیم ها وآثار باستانی به تاراج رفت ،کابل ننداری یگانه تیاتر مدرن شهر و قصرهای چهلستون و دارالامان به آتش خشم این بی فرهنگان سوخت.
پایه های برق غرفه های تیلفون ودر ودیوار منازل وادارات با عکس های رهبران و قوماندانان(لیش) شده بود ولی مردم آنه ارا گل الود میساختند.
نامگذاری ها اسلامی شد نانوایی اسلامی، لابرتوار اسلامی ودواخانه اسلامی وغیره وغیره .
رادیو تلویزیون، اخبارو جراید همه جهادی واسلامی شد .
تلویزیون افغانستان معجزه خود ساخته سیاف را چنین اعلان کرد؛ در پغمان درخت سیبی است که در همه سیب هایش اسم الله نوشته است ژورنالیستان میتوانند ازآن عکس برداری کنند. اعلان گردید که مردی به جرم زنا مجازات شد اما هیچ مجاهدی به شمول قوماندان خان محمد به جرم فجایع شان مجازات نگردیدند.
اختلافات قومی ،زبانی ومنطقه وی از جنگ زبانی به جنگ مسلحانه رسید.
۵ - در عرصه سیاسی:
افغانستان در سطح جهان تجرید شده به مرکز تربیه تروریستان ودهشتگران القاعده ومحل قومانده شان، قاچاقبران مواد مخدر،زرع تریاک وانتقال آن مبدل گردید.
طالب ،القاعده و داعش پیداوار همان فرمان جهاد است که سی.آی.ای. به دوام آن ازآنها کار میگیرد.
فعالیت تمام احزاب سیاسی ممنوع قرارداده شد، جراید واخبار آزاد از نشر باز ماند، بیرق سه رنگ تاریخی ملغی شده سیاف گفت درجمله رنگ های بیرق یکی آن سرخ است و رنگ سرخ رمز کمونیستی است باید بیرق اسلامی برافراشته شود.
افغانستان که از زمان تشکیل پاکستان صاحب عظمت بود در برابر کشور خصم به خاک انداخته شد. ابروی پتان دیگر ابروی گذشته نیست.
کشور با چپه گردانی های چندین ساله آخرین طعم جهاد را که اشغال آن توسط امریکای حامی جهاد است چشید و رگ رگ آن زهرالود گردید.
ازبرکت همین جهاد است که وزیر خارجه امریکا یک ملت را در مجموع درآیینه مجاهد میبیند وآنرا ملت دروغگو میگوید.
در۱۸ سال اشغال امریکا به تداوم سلطه مجاهدین درشهرها وطالبان دردهات،کشور ما به مرکز تشدید رقابت های استخباراتی خارجی ها مبدل شده و پاکستان نسبت به همه ازجهاد افغانستان نفع برمیدارد .
در مناطق تحت حاکمیت مجاهدین طالبی پاکستان سالانه ۳۷ میلیارددالر ازدرک کشت تریاک وده میلیارد دالر از درک همکاری گروپ های جهادی قاچاقبر سنگ های قیمتی و چوب چارتراش حاصل میکند.
ضربات جهاد برپیکر این سرزمین آنقدر کاری وجانگداز است که تلافی هرعرصه زنده گی نسل ها را در بر خواهد گرفت آان هم به شرطی که از سلطه این طایفه خارج شده بتواند.
حالا افغانستان نه سرزمین آزاد است ونه کشوری که برای همسایگانش تهدید نباشد بلکه وسیله ایست غرض تحقق استراتیژی های خطرناک امریکا علیه رقبای جهانی ومنطقه وی اش .
امریکا حاصل صدور فرمان جهاد، تمویل وتسلیح مجاهد را هم مانند دوست استراتیژیک اش پاکستان در بدل خون افغانها که حد وسط تا صد نفر دریک روز کشته میشود جمع میکند.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۹ـ ۲۷۰۴
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2019