اندیشه های مارکس درافغانستان
بمناسبت دوصدومین سالروز تولد کارل مارکس
(بخش پنجم)
دیپلوم انجینرعمرمحسن زاده
مونت استوارت الفنستون گرانت داف، شخصیت برازنده حکومت بریتانیا در امور مستعمرات انکشور و فرمانروای مدراس هند بریتانوی درسده نزدهم ترسایی باری در آغازسال ۱۸۷۹ ترسایی بدیدن کارل مارکس شتافت. این شخصیت برجسته سیاسی که سالها عضو پارلمان بود و به پژوهشهای علمی و هنری علاقه وافرداشت درباره هند و همسایه گانش معلومات زیادی را اندوخته بود .ازروی قیاس میتوان گفت که دراین دیدار آن دو باید درباره افغانستان و مقاومت قهرمانانه مردم افغانستان دربرابراستعمار انگیس به ویژه درجنگ اول افغان ـ انگلیس نیز با هم سخن گفته باشند . دریغا که در باره جزییات این گفت وگوتا هنوزگزارش موثقی به غیر از نامه مختصر و تشریفاتی گرانت داف عنوانی شاهدخت بریتانیوی ویکتوریا که در این روزهای پسین از سوی خسرو ثابت قدم به زبان پارسی برگردانی شده چیزی دیگری د دست نیست و دیدگاه های مارکس را به صورت عموم میتوان تنها از روی نوشته هایش در باره هند مطالعه کرد. ( ۱ )
در کتابخانه شخصی ولی محمد خان دروازی یادداشتی وجود داشت که از گزارش محرمانه سازمان استخبارات نظامی انگلیس درشروع سده بیستم در باره فعالیت گروه مخفی چپ درمناطق پکتیا افغانستان خبرمی داد. کاپی این سند درسالهای هشتاد سده پیشین ترسایی دربین شماری از دوستان دست بدست می گشت. امید که این یادداشت از گزند حوادث جان به سلامت برده وتا هنوز وجود داشته ؛ ومعلومات بیشتردرباره آن گروه دستیابی گردد .
اما به صورت اشکار روشنفکران افغان در زمان جنبش های اول و دوم مشروطیت آهسته اهسته با نام و آثارمارکس و انگلس آشنا شدند . نخستین حلقه ایکه به مطالعه آثار مارکسیستی و آنهم به شکل سیستماتیک آغاز نمود گروهی بود که در آن ماگه رحمانی ، حسین بهروز ، داکتر محمودی و ... شرکت داشتند و اثر گرانسنگ مارکس « سرمایه » را به زبان انگلیسی مطالعه؛ و برای آنهایی که به انگلیسی بلد نبودند ترجمه ، و به طور دسته جمعی در باره آن بحث و گفت و گو می نمودند . ( ۲ )
مورخ شهیر کشورما زنده یاد غلام محمد غبار مدتی را در برلین سپری نموده و از نهضت های انقلابی و جریانات سیاسی آن سرزمین اگاهی داشت .از روی آثارش میتوان تصورکرد که اودرتاریخ نگاری به این گفته مارکس که تاریخ بر پایه قانونمندی های خود علم است و توده های مردم سازنده آن اند ،باور داشت و با اندیشه های او درباره تکامل تاریخ آشنا بود .
بحران جهانی سرمایه داری درسال ۱۹۲۹ ترسایی و سه دهه ای بعد از آن که در کشور ما با مطلقیت واستبداد شدید همزمان بود برای نسل های علاقمند اندیشه ها و آموزش انقلابی نیز دشوارو سخت گذر بود . حتا در سالهای که اختناق اندکی فروکش نموده و تحولاتی در دوره های هفتم و هشتم شورای ملی رونما گردیده بود باز هم هواداران بینش علمی ، فلسفه و علوم اجتماعی روانه زندان می گردیدند و فقدان عملکرد شان در فعالیت های سیاسی احزاب و جنبش ها ، به ویژه در پخش و اشاعه تیوری های پیشرو سخت زیانبار بود .
اسناد نشان میدهند که دو کارمند سفارت افغانی درماسکوهریک سردار احمد خان و فقیر محمد خان از نام گروه مخفی چپ و انقلابی افغانستان در نخستین کنگره ملل شرق که توسط کمیته اجراییه کمینترن درشهرباکو برگزارشده بود شرکت نموده بودند .( ۳ ) این دو که با اندیشه های مارکس آشنا بودند تاثیراتی را برجوانان پیکارجو از جمله عبدالرحمن لودین داشتند . کنگره ملل ستمدیده مشرق زمین با شرکت بیش از یکهزار نماینده به خاطرایجاد هماهنگی میان احزاب ترقی خواه کشورهای آسیا و افریقا با یکدیگر ، و همسو ساختن حرکت آنها با جنبشهای مترقی سایر کشورها برگزار شد .از جمله اهداف عمده کنگره باکو بررسی راه های بوجود آوردن تشکیلات چپ در برخی از کشورهای منطقه ما بشمول افغانستان بود .درآن سالها تنها اشخاص انگشت شماری چون محمد اسلم میهن ( آموزگار لیسه نجات وقت) وجود داشتند که به صورت منفردانه و مخفی به آموزش اندیشه های مارکس در بین جوانانی که سپس به فعالین حزب دموکراتیک خلق افغانستان مبدل گردیدند می پرداختند .
تصویر شماره۱
با بنیانگذری این حزب در اول جنوری سال ۱۹۶۴ ترسایی و نشر جراید خلق ( ۱۹۶۶ ترسایی ) و پرچم ( ۱۹۶۸ ترسایی ) و جریانات سیاسی دیگر ادبیات سیاسی نوین و اندیشه های انقلابی رواج بیشتر یافتند و ژورنالیزم سیاسی رونق گرفت . اما با وجود این همه تحولات آموزش سیستماتیک تیوری های مارکس درهمه دوره های فعالیت های حزب دموکراتیک خلق افغانستان و سازمان های چپ دیگربسیار کمرنگ و حتا جایش خالی بود .
در سال ۱۹۸۳ ترسائی که مصادف با صدمین سالروزوفات کارل مارکس بود کنفرانس علمی بین المللی زیر عنوان « کارل مارکس و عصرما ـ مبارزه بخاطر صلح و پیشرفت اجتماعی » از تاریخ یازدهم تا هفدهم اپریل در شهر برلین برگزار گردید .دراین کنفرانس با اهمیت هیات ح د خ ا با عضویت شاد روان محمود بریالی عضوعلی البدل بیروی سیاسی حزب و نگارنده شرکت نموده، و پیرامون جهانبینی کارل مارکس و کاربُرد آن در شرایط ویژه افغانستان سخن گفت. بیانیه هیات در باره تجارب ، تحولات اجتماعی و پراتیک مبارزات جاری مورد توجه صد ها هیات متشکل از مارکسیست ـ لینینیست ها ، ریویزیونیست ها ، سوسیالیست ها و سوسیال دموکرات ها از سراسر جهان قرار گرفت و برای اگاهی و بحث دراختیار احزاب و سازمانی های سیاسی ـ اجتماعی و دانشگاه های علوم اجتماعی گذاشته شد .کارگران شهر کابل با استفاده از این فرصت تصویر کارل مارکس را که محترم غوث الدین استاد شناخته شده هنرنقاشی افغانستان ترسیم کرده بود درسنگ های رنگین و زیبا حک نموده ،و به کنفرانس تحفه دادند .اسناد کنفرانس که به هزاران صفحه میرسید و در برگیرنده نظریات متنوع ، تجربیات آموزنده وطرح های مشخص برای فهم بهتر تیوری های مارکس و تطبیق آن در شرایط جهانی بود. بادریغ که این کنفرانس و اسناد آن درکشورما بازتاب چندانی نیافت و حتا موسسات آموزشی حزب چون انستیتوت علوم اجتماعی و دیگر نهادها از نتایج کارهای سازنده آن مستفید نگردیدند .
بحران شدید ایدیالوژیک نیروهای چپ درافغانستان با فروپاشی ح د خ ا و تغیر ماهوی مرام و اصول سازمانی آن آغاز گردید. طرح ایدیالوژی زدایی و یا ترکیب ایدیالوژی های مختلف که بیشتر با تمایلات ملی گرایانه و مذهب گرایانه همراه بود نتوانست مورد توافق کلیه اعضای حزب قرارگیرد وجنبش داد خواهانه کشور را نجات دهد. در این گرایش بیش از همه ضعف آموزش جهانبینی علمی و عدم رعایت اصول مبارزه انقلابی که مارکس در باره آنها بسیار نوشته و گفته است نقش تعین کننده ای داشته است. این کمبود تا هنوزمحسوس است و از همین روست که نهضت چپ افغانستان در دوره سیادت بنیاد گرایان مذهبی و هواداران غربی آنها ، به ویژه درسال های حضور نظامی حامیان بین المللی شان تا لحظه های کنونی نتوانسته به همنوایی فکری و انسجام لازم سیاسی و سازمانی برسد و برنامه عمل مشخص را تدوین کند.
تصویر شماره ( ۲ )
الان آنچنانیکه مارکس باری گفته بود شعور مسلط اجتماعی در کشورما همان دیدگاه های طبقات حاکم و نخبه گان زرخرید شان است که با اندیشه ها و منافع زحمتکشان و مفاهیمی چون آزادی ، دموکراسی واقعی، پیشرفت و داد اجتماعی درضدیت شدید قرار دارند. از خشونت و تحمل ناپذیری شان در برابر دگراندیشان چیزی کاسته نشده است . در کشورهمسایه ما ، ایران کنونی که در آن رژیم اسلامی و تمامیت خواه بر سراقتدار است میتوان آثار مارکس و انگلس را درهر گوشه و کناری دستیابی کرد و بمطالعه آن پرداخت. اما در کشورما چنین نیست و گوی آن « شبح » که در مانیفست از آن یاد شده باردیگر بر سرزمین ما سایه افگنده است .
جهان ما امروز بیش ازهروقت دیگر به دانش و تجربه کلاسیک ها نیاز دارد و انسان ها بدون بهره گیری از اندوخته های علمی و تجربی بزرگان علم و فن نمی توانند راه درست دسترسی به زندهگی بهتر و انسانی را پیدا کنند. در فرگشت تاریخ و جامعه این آموزه های درخشان مارکس است که به همه انسانهای آزاد و با شخصیت ، به ویژه اکثریت زحمتکش و کارکن یاری می رساند و افق های امید بخش را بسوی فردا های بهتر از امروزمی گشاید. تا زمانی که بهره کشی انسان ازانسان و نابرابری اجتماعی وجود دارد، نمی توان مارکس واندیشه های رهایی بخشش را نادیده گرفت .این شناختی است که جهان درآستانه دوصدومین سالروزتولدش دان دست یافته و تجربه زنده گی آنرا ثابت ساخته است. ریشه تکریم و ارج گذاری چشمگیرکنونی جهان در این روزها به این شخصیت برازنده تاریخ در همین نوع پروری و آرزوی خوشبختی و فرزانگی انسان قرار دارد .
پانویس ها :
۱ ـ سرمونت استوارت الفنستون گرانت داف غیرازآن جنرال معروف مونت استوارت الفنستون است که ما با نام وی از تاریخ جنگ اول افغان ـ انگلیس و دروغ گویی هایش در برابرمبارزینراه آزادی کشور آشناییم . این جنرال درحدود چهار دهه پیش از داف پای به سرزمین هند گذاشته بود .
ـ نامه گرانت داف به شاهدخت بریتانوی سند معتبری درمعرفی شخصیت عالی ، دانش فراگیر و صلاحیت علمی مارکس است که حتا مخالفان پُرقدرت خود چون گرانت داف را به اعتراف آن وامیدارد .اما با وجود همه مزایای این نامه باید درنظر داشت که مقامات بریتانوی ، و به ویژه موسسات استعماری آن هیچگاهی در باره گذشته استعماری خود و به خصوص مظالم و تبهکاری های قوای استعماری در مستعمرات بریتانوی در اسناد رسمی چیزی نگفته اند و هرگز حرفی از شکست خود را به زبان نیآورده اند .از این رو میتوان تصورکرد که اگر مارکس در باره استعمار سخن گفته باشد داف با خونسردی انگلیسی خود آنرا یک قلم نادیده گرفته و از آن گزارش نداده است.باید منتظر بود و دید که ارشیف های آنزمان چه اسناد دیگری را بیرون میدهند .
۲ ـ ماگه رحمانی دختر روشنفکر و مبارز افغان ، مجله اندیشه ارگان نشراتی کانون فرهنگ افغان در اتریش بمدیریت داکتر اسد محسن زاده ، شماره پنجم سال 2001 ترسائی
ـ سلسله نشرات بامداد ، « زنان ، خواست ها و مبارزه » ، گفت و گو با ماگه رحمانی ، هشتم مارچ 1394 خورشیدی
۳ ـ Die Rolle der afghanischen Jugend im Kampf für die revolutionäre Umgestaltung Afghanistans ، Dr. G Mohsenzada ، 1985 Berlin ، Deutsche National Bibliothek
http://d-nb.info
211899747
تصویر شماره ۱ :
۱ ـ ملا عیسی کارگر، ۲ ـ داکترصالح محمد زیری، ۳ ـ انجینیرخالیار، ۴ـ داکترشاه ولی ، ۵ ـ بارق شفیعی، ۶ ـ ظاهرافق، ۷ـ وهاب صافی، ۸ ـ شهرالله شهپر، ۹ـ سلطان علی کشتمند،۱۰ـ ببرک کارمل ، ۱۱ـ سید نورالله کلالی، ۱۲ـ نورمحمد تره کی، ۱۳ـ عبدالقیوم قویم ، ۱۴ـ نوراحمد نور، ۱۵ ـ سیدعبدالکریم شرعی جوزجانی،۱۶ـ عبدالهادی کریم، ۱۷ـ عبدالحکیم هلالی، ۱۸ـ غلام دستگیرپنجشیری،۱۹ـ آدم خان ځاځی ،۲۰ـ محمد طاهربدخشی،۲۱ـ عبدالکریم میثاق ، ۲۲ـ سلیمان لایق
تصویر شماره ۲:
زنده یاد پرفیسورعلی محمد زهما در آرامگاه کارل مارکس درلندن / Prof. Rieder
بامداد ـ دیدگاه ـ ۵/ ۱۸ـ ۲۰۰۷
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018