نفاق قومی نقض حریم انسانیت است
عبدالو کیل کوچی
افغانستان کشوری دارای تمدن پنجهزارساله با نام های بزرگ ، مقدس ترین امانت تاریخی ومیراث عظیم نیاکان ماست . این سر زمین مشترک وباستانی زاد گاه و جایگاه تمام اقوام وملیت های باهم برادر وباهم برابر است .مردم افغانستان همواره در برابر تجاوزات خارجی متحدانه جنگیده اند و در راه حفظ استقلال ، حراست از تمامیت ارضی ،حفاظت ازحاکمیت و نوامیس ملی جانبازانه ، شجاعانه و فاتحانه دفاع کرده اند . اما دشمنان افغانستان که هیچگاهی تاب رویارویی با مردم قهرمان افغانستان را نداشته اند با ایجاد تفرقه وبزر نفاق در میان اقوام ، ملیت ها و راه انداختن جنگ های نیابتی زیرپوشش مذهب ، قوم ، سمت ، زبان وسایر تعصبات ، تبعیضات با حملات مداخله جویانه و تجاوزکارانه نزدیک به نیمی ازخاک کشور را بوسیله امیران دست نشانده و خوش معامله قرن نزدهم از بدنه کشور جدا ساخته و بر متباقی خاک آن توسط عمال وفادار خود حکم راندند وسرنوشت کشور را بدست گرفتند .
یکی ازنمونه های بارز آن نسل کشی برادران شریف هزاره به امر امیرعبدالرحمن جابر و اعزام ناقلین ازدو سوی سرحدات جنوب و شرق مملکت به سمت شمال وغرب کشور و ادامه بازی های جاه طلبانه درسایه استبداد برادران تربیت یافته* دیره دون *بخصوص هاشم جلاد ونوکران وفادارشان محمد گل مهمند وهواداران این پروسه منحوس آتش نفاق را شعله ورساخته که افغانستان را چندین مرحله از کاروان ترقی عقب نگهداشتند و برمردم مستضعف افغانستان شرایط هولناک جنگ ونا امنی ، فقر ، مرض ،جهل ، بیکاری و بیماری ، ستم طبقاتی ،ستم ملی ، مذهبی ، قومی ، زبانی ، جنسیتی و انواع ستم های وحشیانه ارتجاعی واستبداد ی را تحمیل نمودند .
ولی هرگزنتوانستند چرخش زمان را از سیرحرکت باز دارند.چنانچه در مسیر جنبش های آزادی خواهی ، مبارزان وطنپرست از همان آغاز مبارزه ترقیخواهانه ، پرچم دموکراتیک خلق افغانستان را بر ضد ارتجاع فیودالی ، استبداد سلطنتی ، حامیان استعماری واستکباری آنها بر افراشتند که بالاثر آن با رویکار آمدن تحولات سیاسی تحت رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان برای نخستین بار مردم افغانستان مزایای برابری وعدالت ،آزادی ودموکراسی را دروجود یک دولت دموکراتیک ومردمی با رگ ، خون واستخوان خود احساس کردند .
دولت مردمی با اتحاد ملی وتحکیم وجوهات مشترک مردم و مشارکت وسیع اقوام وملیتهای ساکن در کشور بدفاع از استقلال سیاسی ، تمامیت ارضی وحاکمیت ملی و بخاطر ترقی و پیشرفت کشور در عرصه های سیاسی ،اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی برنامه علماً تنظیم شده را رویدست گرفت که بر بنیاد آن رعیت از ستم ارباب و مظلوم از ظلم ظالم رهایی می یافت زیرا دولت دموکراتیک ومردمی حمایت از دهقانان و زحمتکشان ومواظبت از کارگران و توجه جدی به تعلیم وتربیه و رشد فرهنگ وپیشرفت های سیاسی واقتصادی کشور را درالویت کاری خود قرار داده بود وبالخصوص مساله ملی وموضوع اتحاد خلق های کشور بر مبنای اصول دموکراتیک وعادلانه و ریشه کن ساختن انواع تبعیض ، تعصبات وتامین حقوق و آزادی های مردم عملاً در صدر وظایف دولت ملی مترقی و مردمی قرار داشت .
ولی این چرخش عظیم و تاریخی سعادت مردم افغانستان ، برای ارتجاع داخلی واستکبار جهانی غیرقابل تحمل بود ه ، وهمه دریک صف نامقدس ، جنگ نیابتی قدرت را بنام مذهب براه انداختند که با فروپاشی حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، مداخلات خارجی تشدید یافت و در اثر جنگ های تنظیمی و نیابتی پاکستان وقدرت های بزرگ ، کشور به جولانگاه طالب ، داعش ، القاعده ، تروریزم وگروه های نوظهور فوندمنتالیست عرب وعجم مبدل گردید .
بنا بر آن، ازهمان آغازشورش ها معلوم بود که جنگ به بهانه مذهب بر سر منابع طبیعی ، قدرت سیاسی و زمینه سازی برای تاخت و تاز بیگانه گان وچپاول منافع علیای مردم افغانستان بوده است که پیامد ناگوار آن منجر به ویرانی کشور ،تشدید فقر ، جهل ،مرض ،بیکاری وبیماری ،اعتیاد وترویج مواد مخدره ، نا امنی ،قتل وخونریزی ، تضاد قومی ،زبانی ،سمتی ،ستم ملی وسایر تبعیضات وتعصبات گردید که در شرایط تضعیف ملی ، سرنوشت مردم و منابع اقتصادی کشور دستخوش بازیگران دو رویه ، تاراج گران خارجی و ارتجاع غارتگر داخلی گردید و دولت های اجیر و ناکارآمد افغانستان نیزدر همراهی با آنها از عاملین منفی و نمونه های خطرناک آن میباشد .
با توجه به اوضاع نابسامان موجود، بحران عمومی سراسر کشور را فراگرفته و روز تا روز تضاد های قومی و برتری جویی ،خود کامه گی ، قوم ستیزی به شغل روتین زورمندان محلی و بالا نشینان نظام مبدل گردیده است . چنانچه گفته می شود که دولت خود خوانده وحدت ملی یکی از بازی کنان مهم برتری جویی قومی بوده بادریغ و درد که ادامه چنین تنش ها کشور را به سوی پرتگاه نزدیک می سازد .
درچنین حال وهوا، نفوذ عوامل استخباراتی خارجی در قدمه های نظام وحتا پارلمان کشور غیرقابل تردید دانسته میشود. همه میدانند که رژیم های آخوندی ایران وکرنیل های پاکستانی از خدا چی طوری که دیده می شود پاکستانی ها مناطق تحت نفوذ عاملین خود را درافغانستان توسط تروریستان مذهبی سیاهپوش ساخته و ایرانیها توسط اشخاص نفوذی خود با تبلیغات مذهبی بر سر برخی از گروه ها کلاه سبز گذاشته ، امر ونهی خمینی را در گوشه و نقاط کشور ما رایج میسازند .
هردو رژیم و حامیان بین المللی شان بخاطر پارچه کردن سرزمین ما همچون خورد ساختن لقمه ها ، مانند افعی به بلعیدن مناطق در وطن ما دهن باز میکنند. مزید بر آن جنگ ویرانگری ، حملات تروریستی وانارشیزم در گوشه و نقاط مختلف وبخصوص پایتخت کشور بیداد میکند که روزانه جان صدها انسان بیگناه را میگیرد و درکلیت خود اوضاع بحدی ناگواراست که قوای نظامی خارجی نیز از مهارکردن آن عاجز به نظر میرسد . با وصف جانفشانی ، ایثار وفدا کاری صفوف قوای مسلح ونیروهای امنیتی کشور که بدفاع از وطن کاملاً آماده وایستاده اند، ولی بنا بر نبود مواظبت لازم دولت از قوای مسلح وارگان های امنیتی ،هنوز مشکلات امنیتی وجود دارد .
با این حال مبارزه برای نجات وطن و تامین عدالت هم حق وهم وظیفه است. یعنی تلاش بخاطر رهایی مردم ازانواع ستم حق مسلم وطنپرستان و رسالت تاریخی صاحبان اصلی خاک وسرزمین مشترک ما میباشد که بادرک از اوضاع پیچیده کشور، همه اقوام وملیت های ساکن کشور دریک صف مقدس ومتحد در مبارزات عادلانه و اصولی ، برای نجات از وضع موجود و بخاطر وحدت واقعی اقوام وگروه های مردم برای سلامتی ملی و تامین عدالت و برابری بربنیاد بافت اجتماعی ومنافع مشترک ملی با دیدگاه های روشن درجغرافیای بزرگ انسانیت متحدانه به پیش میروند.
درهمین حال صدای دادخواهانه مبارزه با ستم ملی وبدفاع از اقوام محروم درکشورطنین انداز است که با استفاده از جوسیاسی موجود حتا برخی از زورمندان محلی نیز توجه جوانان کم معلومات را بخود جلب نموده و با استفاده ابزاری از احساسات پاک مردم ،حسایت های زبانی را دامن زده و خود را نماینده قومی قلمداد میکنند .
ولی بهر صورت مبارزه برضد انواع ستم از جمله ستم ملی بخاطر نجات مردم از بدبختی وفلاکت وبمنظورترقی و تامین آزادیهای دموکراتیک ،تامین حقوق وعدالت ، تحکیم اتحاد وهمبستگی از وظایف بنیادی و حق مسلم هر تبعه وشهروند کشور است که با اهداف عمومی وهمبستگی ملی همخوانی داشته باشد .
درهمین حال باید گفت که مبارزه بر ضد ستم ملی و انواع ستم ها قبل از همه با توجه به شرایط وامکانات موجود کشور و آسیب پذیری های اجتماعی ومیزان معادلات سیاسی در سطح ملی وبین المللی ، نیازمند اتحاد وهمبستگی ملی و قومی در وجود شخصیت های با اعتبار وخدمتگار مردم ونماینده گان واقعی توده های زحمتکش وقشر روشنفکر ترقی خواه در وجود یک جنبش گسترده وهمگانی میباشد که وحدت ملی وعدالت اجتماعی را تحقق بخشد.
واضح است که هدف هر قدرشریفانه هم باشد با بیان احساسات وشعارهای هیجان انگیز وکم توجهی به معادلات سیاسی و شرایط موجود کشور،ثمربخشی مبارزه را مشکل میسازد. در کشوری عقب نگهداشته شده وغرق در جهل که حدود هشتاد فیصد نفوس آن محروم از سواد و دانش سیاسی بوده ، خاک وآب آن پایمال دهشت افگنان خارجی ، تروریستان، گروه های مذهبی تندرو ، آدمکش وسرنوشت مردمش بدست بیگانه ودولتش در دست عوامل سرسپرده و تحت الحمایه ، دارایی ملی ومنابع طبیعی آن آماج چپاول غارتگران باشد .
در چنین کشور بیمار با تن زخمی وخونین غرق در نفاق وتفرقه های گوناگون چگونه میتوان بنحوی سخن از خود مختاری زد ؟ علی الرغم توجیه شرایط تحمیل شده باید در نظرداشت که تمام اقوام زحمتکش افغانستان یکجا کار وتولید میکنند ویکسان زحمت و ستم کشیده استثمار میشوند ودر حملات انتحاری دشمنان افغانستان خونهای پاک ملیت های شریف تاجیک ، پشتون ، هزاره ، ازبیک وسایرین یکجا ودر یک مکان ریخته، تابوت های خونچکان پشتون ،تاجیک ،هزاره وازبیک پهلو به پهلو و گورهای خونین شان در کنار هم قرار دارد . زیراکه تمام اقوام وملیت های ساکن در کشور دوست ودشمن مشترک دارند .
بنا بر آن میتوا ن بجای دوری و فاصله ها ، با تکیه بر وجوهات مشترک وتجارب ترقیخواهانه ، عادلانه و دموکراتیک ، راه های برونرفت لازم وعملی را متحدانه جست وجو نمود طوریکه در قانون اساسی کشور با وضاحت کامل گفته میشود که افغانستان کشور واحد وغیر قابل تجزیه بوده خانه مشترک همه اقوام ومردم افغانستان است .
بنا بر آن موضوع تامین عدالت ومساله ملی نیازمند تعمق بیشتر وتفکر جمعی با مشارکت صاحب نظران ، آگاهان امور واندیشمندان مجرب وآگاه با میکانیزم وسیع ودقت لازم سیاسی بوده که درونماییه یک راه حل اصولی همه جانبه وپایدار را تشکیل بدهد .
با توجه به اوضاع موجود کشورطوریکه معلوم است در مرکز ومحلات به نحوی خود مختاری فراوان وجود دارد .هرکه بر قدرت خود مینازد وبه میزان دارایی جمع وجورکرده خود فخر میکند باشعارهای جاه طلبانه کسب شهرت میکند ولی در راستای نجات منافع علیای کشور از دست دزدان وغارتگران، با سکوت میگذرد .
همین اکنون در شمال شرق وشرق کشور از معادن سنگ های قیمتی توسط مزدوران طالب و داعش به پاکستان انتقال داده میشود . بنا بر آن اوضاع جاری خواهان عکس العمل قانونی واصولی کلیه اقوام و نیروهای وطنپرست ، ترقیخواه ، عدالت پسند ومسوولین امور است که دولت را در راستای حفاظت از منابع طبیعی وجلوگیری از سبوتاژ وغارت منافع علیای کشور ملزم ساخته و در راستای تامین صلح و امنیت ، دفاع از حق شهر وندی و تحقق عدالت ، با کارآیی ،کنار آمدن ، تفاهم و راه اندازی اجماع عمومی ، صلح آمیز وگفتمان فراگیر با جلب توجه همگانی به بهتر شدن اوضاع و تامین عدالت گام های متحدانه برداشته شود.
در حال حاضر اوضاع پیچیده وپرتنش افغانستان نشاندهنده آنست که گروه های پرتاب شده ازسوی کشورهای همسایه وعربی ،اعم از تیم های استخباراتی خارجی در برخی قریه ها ومناطق بخصوص در سمت شمال وشمال غرب کشور تلاش به شستشوی مغزی وتغیر عقاید کودکان داشته ، زنان ، دختران و نوجوانان محروم ساخته شده از مکاتب ومدارس را به فرا گیری استعمال اسلحه و دستیاری به دهشت افگنان مجبور میسازند . همین اکنون در گوشه وکنار کشور گفته میشود اکثراً جوانان به زنده گی امروز وفردای خود اطمینان نداشته جمع کثیری از آنها بیمار ، بیکاروبرخی معتاد وجمعی بناچاری راه مهاجرت در پیش میگیرند .
بنا بر آن شرایط خطرساز موجود و راه نجات از آن ، مستلزم نزدیکی وهمدیگر پذیری اقوام بزرگ وتوده های شریف بهم بسته وخود جوش مردمی دارای ریشه های تاریخی وپیوند های عمیق خونی میباشد . بالعکس در چنین برهه حساس تاریخی با از دست دادن فرصت های موجود ، ناشکیبایی و رویا رویی قومی *ازهر طرفی که باشد* بازی با آتش بوده واز چاله بچاه رفتن وکشور را به پرتگاه نزدیک ساختن ونقض حریم انسانیت بوده و چنین کاروانی ازین مسیر به سرمنزل مقصود نخواهد رسید . ولی برنده اصلی آن ، خارجی ها ، دزدان داخلی ، دلالان مذهبی ، غارتگران منابع طبیعی کشور ، تیکه داران جنگ واجیران مزدور صفت خارجی خواهد بود .
بنا بر آن تلاش خسته گی ناپذیر حق خواهی ،عدالت پسندی ومبارزه برضد انواع ستم واز آن جمله ستم ملی ، بخاطر آزادی ، برابری اجتماعی وتامین حقوق شهروندی، رسالت مهم داد خواهان عدالت پسند و ترقیخواه کشوراست که با مشارکت سیاسی ، اتحاد وهمبسته گی ،تفاهم وهمدیگر پذیری وتکیه بر وجوهات مشترک بخاطر وحدت واقعی ملی و تحکیم پیوند خلق ها ی افغانستان با گذشت وحوصله مندی و استواری و با عزم آهنین پرچم مبارزه مشترک را بخاطر تحقق خواسته ها واهداف شریفانه زحمتکشان افغانستان از هر قوم ، سمت و زبانی که باشد متحدانه برافراشت وبرای کشور واحد و تجزیه ناپذیر افغانستان عزیزو توده های خود جوش آن متفقانه اندیشید وجغرافیای بزرگ انسانیت را از چنبره کوچک قومی آزاد ساخت .
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۸ـ ۲۶۰۶
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018