بمناسبت دوصدمین سالروزتولد کارل مارکس:
« نادانی هیچ گاهی به هیچ کس کمک نکرد !»
عمرمحسن زاده
گفته ایست از آن مرد خرد که برای پیدا نمودن کلید معمای تاریخ و سیرتکامل جامعه درپهنه های گوناگون دانش بشری جست وجوی فراوان نمود و سرانجام با کشف قانونمندی ها و پی بردن به رازهای درونی روندها و پدیده های فکری و اجتماعی سیستم شناخت مدون را در باره این و یا آن جهت و جنبه ای از واقعیت و بازتاب آن پیریزی کرد. جهانبینی او انسان وطبیعت را در محراق توجه قرارداد و سازه اجتماعی آنها را بیان نمود.
امسال جهان ما دوصدمین سالروزتولدش را جشن گرفت و همه، چه هواداران و هواخواها ن راستینش ؛ و چه مخالفان سرسخت و چیزفهم اش ، به او احترام گذاشته وآموزه ها و کارهای تیوریک وپراتیک او را ستایش کردند. هنرمندان تندیسه های او را ساختند ، فلم سازان زنده گی او را به تصویرکشدند ، دانشمندان درکنفرانس ها و سمینارهای علمی پژوهش های او را مورد بحث قرار داده داده و تلویزیون ها و رسانه های دیگر برنامه های ویژه را در باره او پخش کردند. در مکاتب ، در دانشگاه ها ، در احزاب سیاسی ، در جنبش های اجتماعی ، در مراکز فرهنگی ، در مجا مع کارگری ، در شهرداری ها و در جا های دیگر ، در همه جا یاد اوست و صحه گذاری بر بیشترینه و اساسی ترین گفته ها و نوشته های او.
آری ، سخن از کارل مارکس، اندیشه پرداز و انقلابی بزرگ سده نزدهم است که تذ کره نویسان از برگشت دوباره اش به « حال و آینده » گزارش میدهند و میراث علمی اش را گرامی میدارند. امروز اند شمندان و فرزانه گان جهان در این امر اتفاق نظر دارند که او فیلسوف توانا ، اقتصاددان دانا ، تیوریسن تیز وش جامعه ، سیاستمدار ورزیده ، ژورنالیست چیره دست ، فعال آتشین جنبش انقلابی کارگری، تحلیل گر و نقاد ژرف بین نظام سرمایه داری ، بشر دوست واقعی و روشنفکر آزادمنش بود . دانش فراوان و فراگیر او ، توانایی او درتکلم چندین زبان ، صلاحیت مسلکی او در کار با رسانه ها ، باخبری او از رویداد های جهانی ، واقعیت گرایی و باور خدشه ناپذیر او به علم و تجربه به او این امکان را داده بود تا در جمع اندیشه پردازان بخوبی بدرخشد و ایده های خود را به آسانی بدیگران انتقال دهد . او در تمامی عمرهیچگاهی از مناظره و مباحثه با دیگران دریغ نکرد و با استواری تمام جهانبینی خود و اصول آنرا بیان نمود . او با همه چیره گی هرگز اندیشه های خود را بمثابه آیات مُنزَل نمی دانست و پیوسته با دید انتقادی به آنها مینگریست ، آنها را تغیر می داد ، تصیح می نمود و همواره درجست و جوی قوانین کشف ناشده و رازهای پنهان شده بود . نسل هایی از دانشمندان ، جریانات سیاسی ، سازمان های انقلابی و توده های زحمتکش آموزش او را پذیرا شدند و با تطیق آن در شرایط اقتصادی و اجتماعی خود سعی نمودند تا در پراتیک زنده گی از آن برای رهایی از ستم و بهره کشی استفاده کنند. تیوری های مارکس تا به امروز موضوع داغ گفتمان علوم اجتماعی و تاریخ است و به ویژه علوم سیاسی و اقتصاد در روشنایی آنها قرار دارند .برخی از مدیران شرکت های بزرگ سرمایه داری به گنجینه بزرگ آثار مارکس روی آورده اند تا جزییات نظام و نحوه عملکرد سرمایه داری جهانی را بهتر درک کنند .
البته کسانی هم بوده و هستند که با نادیده گرفتن حقیقت و فاکت های علمی و با همه چنگ و دندان در راه به چالش کشیدن اندیشه های مارکس چه در درون جنبش های انقلابی و کارگری ، چه در موسسات و فوروم های بورژوایی ، چه درمجامع متعصب دینی و محافل ارتجاعی کوشیده اند. آنها هرگزنخواستند و اکنون هم نمی خواهند بدانند که مارکس « مساله اجتماعی » یا دیرینه ترین و طبیعی ترین خواست مشروع بشریت را با بهترین سنت های دیدگاهی فلسفی جهان گره زده و واژه « کار » را بمثابه هسته مرکزی موجودیت انسان و دلیل نقد اساسی جامعه بورژوایی که نظام مسلط جهان کنونی ما را تشکیل میدهد تشخیص داده و پویایی سرمایه داری را که از همه مرزها گذشته و در همه چیزها نفوذ کرده و مینماید به مثابه مهمترین موضوع برای مبارزات دادخواهانه و همبسته گی جهان دانسته است .این واقعیت آشکارکه انسان زحمتکش در مرکز توجه مارکس قرار دارد با طبع ناسازگارشان دمساز نبوده و نیست.
همچنان کسان دیگری هم بوده اند که برغم جانبداری ازمارکس آموزش او را بدرستی نفهمیدند و میراث تیوریک او را درعمل تطبیق نموده نتوانستند. مارکس باری گفته بود : « فلاسفه جهان را به گونه های متفاوت توضیح نموده اند ، ولی مهم اینست که آنرا چه گونه تغیرداد. »
اندیشه های مارکس در درازنای بیش از یکنیم سده چهره جهان ما را تغیر داد.اما آن تغیری که آرمان او بود تا هنوز به تحقق نرسیده است. امروز نظام سرمایه داری در جهان تسلط دارد و به مقتضای ذات خود آنهمه پدیده های ناهنجاراجتماعی را که مارکس بر شمرده بود یکایک و حتا درخشن ترین شکل آن تبارز میدهد. بحران های سرمایه داری ، نا برابری رو به افزایش اقتصادی ـ اجتماعی ، جنگ های خانمانسوز و غارتگرانه ، زورگویی در مناسبات بین المللی، تخریب محیط زیست و ده ها مساله اساسی زنده گی بشر آموزش مارکس را باردیگر دردستور روز قرار داده است. جهانبینی مارکسیستی که در تدوین آن فریدریش انگلس به نوبه خود نقش برجسته داشت سیستم بسر رسیده و بسته نبود ، حرف آخر نبود و بنا بر خصلت علمی خود پیوسته نیازمند شناخت ژرف و همه جانبه قوانین تکامل و مناسبات اجتماعی بود . و.ا . لینین به این امر واقف بود و خود در تکامل مارکسیسم به کارعظیم تیوریک پرداخت . بشریت امروزی به دستآورد های چشمگیردرهمه عرصه های علوم طبیعی و اجتماعی نایل آمده است. همچنان آزمون و شکست سیستم سوسیالیستی در برخی از کشور های جهان درس های ارزنده ایی را در اختیار مردمان قرارداده است تا با تحلیل شرایط تاریخی پیچیده و نو دراین عصر جهانی سازی برای دگرسازی جامعه و زنده گی بهتر انسان فکر کنند و چاره ای بسنجند .بنابر این نیاز به تیوری های مارکس در روزگارما محسوس است و این امر را رویکرد جهانی بخوبی نشان میدهد . تنها نکته دراینست که میراث بزرگ دانشی و تجربی مارکس چگونه فراگرفته و درزنده گی بدرستی بکار برده شود .
روشنفکران اگاه و مبارزین افغان از دیرگاهی بدینسو نتوانسته اند به آموزه های ارزشمند مارکس دست یابند و از احکام و نتیجه گیری های تیوریک او برای سر و سامان دادن زنده گی پریشان و دردناک کشورجنگ زده خود بهره گیرند.عوامل بهره کشی ، جنگ و خونریزی ، مداخلات بیرونی ، سیادت نیروهای بیگانه ، عقب گرایی، فساد و تشدید تفاوت های اجتماعی و صدها معضل دیگر اجتماعی را درک کنند و برای بیرون رفت از این وضع چاره اساسی بیابند. این چاره جویی علاوه از تحلیل مشخص اوضاع عینی و ذهنی کشور به سازماندهی توده ها ، اتخاذ سیاست و استراتیژی درست چنانچه مارکس بر آنها تا کید مینمود نیاز دارد .به هر پیمانه ایکه توده ها با آموزش نظری و عملی مارکس آشنا باشند به همان اندازه چانس پیروزی بردشواریها و بیرون رفت از بن بست کنونی بیشتر میگردد .
همانطوریکه گفته آمد کارل مارکس دانشمند چند بُعدی و پُر کار بود .او طی نیم قرن افکار و نظریات خود را در هزاران صفحه درعرصه های متنوع بیان داشته است . آشنایی با بینش او کار سیستماتیک و دراز میخواهد و با چند سطری نمیتوان وارد این بحث شد . نگارنده در این مجمل تنها آرزو دارد تا اشاره ای به زنده گی ، اندیشه ها و کارنامه های او نماید و در این سلسله اندکی نقد مخالفان بورژوایی و پاسخ فشرده به آنها را بازگویی کند . امید است این سالروزانگیزه ای باشد برای مطالعه و شناخت بیشتر آثار گرانسنگ این شخصیت علمی و مبارزجهان.
دربخشهای بعدی می خوانیم :
مارکس : از گهواره تا گور
مارکس : اندیشه و آثار
مارکس : پراتیک انقلابی
اندیشه های مارکس درافغانستان
مارکسیسم و نقد بورژوایی
مارکسیسم در حال و آینده
بامداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۱۸ـ ۲۰۰۶
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018