رهبران خردمند جایگاه شان در قلب مردمان کشور است

مفلس به داد بنده توانگر نمیشود

هرکس صدا بلند کرد، کاوه آهنگر نمیشود

 

دردمند

نظر به شهادت تاریخ در زمان های گذشته و حال درتمام جهان بشمول کشورما یکعده افراد و شخصیت های تصنعی و تحمیلی توانسته اند با استفاده از احساس و اعتماد مردم مسلمان، صادق و ساده خود را رهبر جا زنند و با انجام بازی ها و ریاکاری ها بزرگ ترین جنایات را بر حق مردم ما روا داشته اند که جنایات صدها واقعات همچو افراد و اشخاص ثبت تاریخ کشورگردیده به قدرت رسیدن دوباره امیر دوست محمد خان و فریبکاری های عبدالرحمن خان یک مثال از آنها میباشد.

قابل تذکر میدانیم این گفته ها بدان معنh نیست که خدمات بزرگ رهبران واقعی، از جمله ابومسلم خراسانی، حمزه سیستانی، کاوه آهنگر، میرویس خان هوتک، سید جمال الدین افغانی، میر مسجدی خان کوهستانی، غازی عثمان خان پروانی، غلام نبی خان چرخی، محمد جان خان وردک، کاتب هزاره، سید اسماعیل بلخی، میر بچه خان کوهدامنی، بایزید روشان، غلام محمد میمنگی، عبدالهادی داوی، مشروطه خواهان اول و دوم، مبارزین راه دموکراسی، تحول و ترقی و تطبیق عدالت که طی پنجاه سال اخیر را در قلب ده ها میلیون راه پیدا نموده فراموش نماییم زیرا که مبارزین و رهبران واقعی که بخاطر دستیابی به دموکراسی، تطبیق قانون، عدالت اجتماعی، رشد اقتصادی، گسترش فرهنگ دستیابی به علوم و تخنیک معاصر، نجات از چنگ استبداد، نظام فرتوت فیودالی  و رسیدن به شاهراه ترقی، تعالی کشور در پهلوی سایر ملل جهان قربانی های فراوان داده  و میدهند.

مردم حق شناس و با سپاس کارنامه های آنها را که ثبت زرین تاریخ کشور گردیده و خواهد گردید سر مشق راه، روش خویش قرار داده و در روشنایی مشعل فروزان آن ها گام های متین و استواری را بخاطر رسیدن به قله های شامخ پیروزی خواهند برداشت.

طوری که مشاهده می شود یکی از عوامل عمده دشواری های موجود که سبب افزایش جاری شدن سیل های خون در کشور و گسترش بحرانهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی در کشور گردیده بر علاوه مداخله صریح ادارات استخباراتی کشورهای منطقه و جهان درامورداخلی کشور ما، موجودیت رهبران، گروه ها، احزاب و سازمان های نمایشی، فرمایشی، که صبغه قومی، سمتی، لسانی و شوراها که نظر به علم جامعه شناسی سیاسی بزرگترین سد برای وحدت ملی می باشند، بوده و می باشد زیرا که رهبران فوق به نسبت فقر تیوریکی به مشکلات مواجه بوده به جای تن دادن به خواست های اکثریت مردم مطابق خواست های اجانب گام برداشته عمل مینمایند.

از این لحاظ مسوولیت ومکلفیت خود و سایر قلم بدستان میدانم که بخاطر آگاهی بیشتر مردم بخصوص نسل جوان برداشت های خویش که از آثار نویسنده گان در رابطه به صفت عالی رهبران واقعی بدست آورده اند در خدمت خواننده گان قرار دهند. دانشمندان علم روانشناسی رهبری را چنین تعریف کرده اند:

رهبری عبارت از هرنوع اقدامی است که برای تعین هدف ها و مقاصد جمعی و وصول با آنها صورت میگیرد.

از این لحاظ رهبری را تلاش جمعی باید دانست و هیچ کس نمی تواند فارغ از یک سازمان و حزب خود را رهبر بخواند. زیرا رهبری و اعضای سازمان لازم و ملزوم یکدیگر اند.

 

اهمیت رهبری

در عصر حاضر به نسبت پیشرفت علم و تخنیک معاصر و موازات گسترده گی  سازمان ها، احزاب سیاسی و سایر نهادها رهبری نیز از اهمیت بیشتری برخوردار شده است در گذشته اگر اعضا بیک شخصیت اعتماد میکردند امروز بالای دانش، منطق و عملکرد رهبر اعتماد مینمایند از همین رو جوانان امروز به احزاب و سازمان روآورده که بر منطق و نیازمندی های زمان استوار باشد نه به روش های سنتی گذشته. درحال حاضر نمی توان بدون یک رهبر توانا جوانان و اعضای سازمان را بدور رهبری هماهنگ ساخت و اعتماد مردم کسب نمود.

به چنین اهداف رهبری میتواند دستیاب شود که از آگاهی کامل بخاطر تحلیل از شرایط عینی جامعه و مقتضیات زمان را داشته باشد و صرف با اتکا ذهن خود تصمیم نگیرد آن عده افرادی که ادعا دارند که تنها با توجه با آروزها و ذهن خود عمل می نمایند.

در دام تفکر خویش گیرمانده سبب چند دسته گی و پارچه شدن اعضای سازمان گردیده ضربات مهلک را برای سازمان و جنبش های تحول پسند، دموکرات و آزادی دوست وارد نمودند که ازاین ناحیه مبارزین ترقی و عدالت پسند، که جهان و کشورما ضربات مهلک را متقبل شده اند که با تاسف هنوزهم عده از جاه طلبان بی خرد که سنگ ترقی، دموکراسی و آزادی خواهی را به سینه میزنند از گذشت زمان درس عبرت نگرفته بی شرمانه بالای خواست های غیرعلمی و غیر انطباقی خویش پافشاری مینمایند.

نظر به گفته دانشمندان تکرار اشتباهات گذشته جنایت است. نلسون ماندیلا در کتاب راه دشوار آزادی مینویسد یک رهبر مانند یک باغبان است مسوولیت آنچه را میکارد بر عهده گیرد، باید به کارش اهمیت دهد سعی کند دشمنان را دفع کند آنچه را که باقی مانده است نگهداری کند و آنچه را نمیتواند موفقیت آمیز باشد کنار گذارد.

یک رهبر زمانی به چنین موفقیت را بدست آورده می تواند که از نفوذ و اعتبار کامل و شخصیت مورد اعتماد در بین سازمان و جامعه  برخوردار باشد.

ویژه گی های یک رهبر خوب

برای یک رهبر کافی نیست که خوبی ها را بشناسد بلکه باید قادر به ایجاد خوبی ها نیز باشد و کسانی که به اندازه کافی توان فرق و درک برای اتخاذ تصمیمات نداشته باشد در نتیجه کمبود تمیز شکست خواهد خورد و یک رهبر دارای قوت جاذبه و دافعه باشد بلوغ فکری و حسی نیز از ضروریات آن است. دارای تعادل روحی آفرین باشد.

یکی از ویژه گی های رهبر خوب بیش از همه چیز دیگر نگرش علمی میباشد زیرا که به نگرش علمی نیاز دارند تا بتوانند مسایل روز را با اتکاء به برداشتهای خود مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند داشتن تخصص نیز رهبران را در زمینه کاری آنرا یاری میدهد.

پشتوانه رهبری قدرت است و این قدرت بدون پیشتبانی صادقانه اعضا و پیدا کردن جایگاه در بین مردم و جامعه ناممکن است و زمانی میتواند یک رهبر به همچو اهداف دستیاب شود که رهبر قدرت را به منطق مبدل سازد و ازین طریق اعضا را به اهداف تعیین متعقد سازد.

خلاصه موجودیت همچو رهبران در احزاب و سازمان ها میتواند باساس فداکاری، صداقت، اعتماد میلیونها مردم را جلب و جامعه را بسوی رشد، ترقی، رفاه، صلح و ثبات واقعی سمت دهی نمایند. 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۸ـ ۱۱۰۶

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

Copyright ©bamdaad 2018