درس های انتخابات گذشته رهگشای انتخابات آینده
عبدالو کیل کوچی
ازهزاران سال تا بدین سو مردم شریف افغانستان ، اعم از ملیت های عزیز و برادر پشتون ، تاجیک ،هزاره ،ازبک ، ترکمن ، پشه یی ، بلوچی ، نورستانی ،اهل هنود ، قزلباش ... وغیره با پیوند های خونی ، جوشش های مردمی واحساسات باهمی در سرزمین واحد ومشترک افغانستان برادر وار زیست کرده اند .
ولی حوادث تاریخی ، عقب مانده گی سیاسی، فرهنگی و مداخلات بیرحمانه بیرونی اثرات منفی و دیرپا را در جامعه بجاگذاشت . بخصوص تحولات سیاسی دهه هشتاد خورشیدی که با اختلافات قومی ، سمتی ، تعصبات مذهبی ومنطقه وی بشکل ملموسی همراه بود بنوعی خودمختاری محلی ، تشدید جنگ های داخلی وانقسام قومی ومحورهای قدرت در مرکز ومحلات را بوجود آورد که کمتر از هوای پادشاهی نبود .
دراین میان بالانشینان ارگ در تبانی با عناصر خارجی به منظور تحکیم مواضع قدرت با گزینه گرایش های قومی وسرباز گیری از میان اقوام با استحکام قدرت ، خود محوری و روش های قبیله سالاری ، برخی از شرکای قدرت را در مرکز ومحلات به حاشیه راندند که به نارضایتی مردم وآشفته گی های قومی و گرایش های پرشتاب سمتی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری افغانستان بشکل آشکارا ظاهر گردید وبا پادرمیانی خارجی ها قدرت سیاسی مصلحتاً بین دوشریک نمایش انتخاباتی معامله و تقسیم شد و بخاطر سرپوش گذاری بر تقلب ، اسمش را «حکومت وحدت ملی » گذاشتند واین انتخابات درس های بزرگی را برای مردم ، خارجی ها ومحورهای قدرت بجا گذاشت .
برای مردم ازینرو که غاصبان قدرت نتوانستند و یا ماهیتاُ نخواستند به وعده های انتخاباتی شان درتغیر اوضاع نامطلوب امنیتی و برای بهبود زنده گی مردم عمل کنند روی این اصل لازم است تا درآینده مردم باید با استفاده از درس های گذشته انتخاباتی و درایت کامل وهوشیاری لازم درانتخابات آینده در انتخاب رای خود مطابق به منافع عموم مردم مسوولانه عمل کنند وبه میزان خواست های برحق شان به سرنوشت حال و آینده خویش توجه جدی مبذول داشته وبا هرشکل معامله با رای وسرنوشت شان مقابله کنند .
دررابطه به خارجی ها باید گفت جورآمد دومحور اساسی قدرت به وسیله جان کری امریکایی یادآور همان گفته هایی است که بیگانگان در مورد مردم افغانستان چندین دهه قبل گفته بودند که رام کردن مردم این سرزمین آسان است ولی نگهداری شان مشکل ، اراییه این مثال بدان معناست که نگهداری وجه توافق ساختاری قدرت پس از انتخابات گذشته ریاست جمهوری در ظرف چند ماه اول و از همان آغاز درهم شکست .
پس از آن بروز تنش های پسا انتخاباتی ، بین ارگ وسفیدار وقدرت های محلی در شمال کشور تا شرایط مخالفت و مقابله طرفین بهم دیگر تشدید یافت و منجر به تشکیل اپوزیسیون دولت گردید که موضعگری های اخیر بین مثلث ارگ نشینان از یکطرف وجنرال دوستم ،محقق وعطامحمد نورو دیگران یکبار دیگرجامعه را بسوی انقسام جدید اجتماعی وگرایشات تازه قومی وسیاسی کشانید که تشکلات جدید سیاسی و سمتی را در پی داشت .
بنابرآن درس انتخابات برای محور قدرت درمرکز همانا نتیجه گیری ازنمایشات انتخاباتی گذشته با تلاش های مکیاولیستی غنی ــ عبدالله واستفاده از نیروهای محلی ، وبکار گیری وجوهات زبانی ،سمتی ، افسانه سازی های قومی ودادن تعهدات خدمت به مردم بالاخص بهره گیری وسیع و گسترده عبداله در حوزه های انتخاباتی منحیث کاندیداتور واحد در برابر غنی ، درسی بود برای قدرت انتخاباتی که تکرار مشابه آن شاید در چشم اندازانتخابات آینده ریاست جمهوری برنتابد. بنا برآن محور مرکزی قدرت بااستفاده از شرایط بدست آمده یعنی از موضعگیری های مختلف رجال باقی مانده در کادررهبری جمعیت وبخش های قدرتمند دولتی باجذب تعدادی ازاین مهره ها با اعطای کرسی های پوقانه یی در دولت وبه حاشیه راندن تعداد دیگری از قدرت وبه انزوا کشاندن برخی ها در داخل وخارج کشور در واقع نشاندهنده اقدامات پیشگیری کننده و پیش زمینه ایی برای بی حریف ساختن صحنه های انتخاباتی آینده که همچون درس بزرگی بجا مانده از انتخابات قبلی میتواند برای ایشان باشد.
بگونه مثال رهبران جمعیت اسلامی ، صلاح الدین ربانی منحیث وزیر خارجه برحال دولت، درکنار آن ازعبداله گرفته تا امراله بطور مستقیم ویا غیرمستقیم همه دارای مواضع مشترک وآنسو تر آن از عطامحمد گرفته تا محمد محقق ودوستم منتقدان واپوزیسیون دولت ، شرایطی را بوجود می آورد که دوامش برای قبیله سالاران ارگ وقوت های جانبی آن ، یک چانس بزرگ انتخاباتی بعدی خواهد بود .
بنا برآن دوراز تصور نیست که ارگ اوضاع نیمه آشفته موجود را با دوگانگی سران اپوزیسیون و در رابطه به منتقدان شمال بخصوص عطامحمد نورشرایط را تا انتخابات آینده بطور کجدار ومریز نگهداشته تا از عدم امکانیت آنها به معرفی کاندیدای واحد در نمایشات انتخاباتی آینده مطمین گردند .
البته رقابت های سالم انتخاباتی با روحیه دموکراسی حق تمام شهروندان وکاندیدان انتخاباتی است که آنرا نفی نمی کنیم ولی بگذار بجای اختلافات تنش زا ، تجزیه شدن وپارچه شدن قوت های ملی ،همبسته گی ملی ومردمی نسج بگیرد وبا نیروی سراسری مشکل وطن را حل نموده وسرنوشت مردم را مشخص سازد .
ولی طوریکه معلوم است تنش ها ی سیاسی موجود با روند ناهمگون وسلیقه های گونه گون ومتفاوت درجریان است . به گونه مثال عطامحمد نور تصامیم مثلث ارگ وموضعگیری های عبداله را با عکس العمل های دندان شکنانه پاسخ میدهد ولی معلوم نیست که آیا این خط و نشان کشیدن ها ،واکنش ها وابراز عصبانیت ها راه را برای حل منازعه هموار خواهد ساخت زیرا جهانیان می بینند که این طرف برادرها با تهدید واخطاریه های قهرآمیز وبا عکس العمل های تمسخر آمیز دارند دربین هم درآویزند .
اما آنسوی موضوع ، با روش های قبیله سالاری برغم موجودیت اختلافات میانگروهی وتضادهای درونی وغیره اگر گلبدینی هست یا طالب ، اگربرخی حزبی بوده یا مجاهد ، اگر تندرو هستند یا کندرو ، سر از یک گریبان کشیده همه وهمه در پشتیبانی محور واحد و قدرت مطلوب خود منسجم گردیده بزرگترین اختلافات شان را در برابر منش زبانی کنار میگذارند .
باید گفت اگر وحدت های مردمی دربر گیرنده منافع عموم مردم وهمبسته گی تمام اقوام وملیت های افغانستان سمت وسوداده شود قابل تمجید بوده ومشتی واحد بر دهان دشمنان خارجی وتاریخی مردم افغانستان کوبیده خواهد شد .
بالعکس اگر گرایش های سمتی و ناسیونالیزم قومی برتری جویانه به جامعه سایه می افگند درآنصورت ضربه زدن به وحدت ملی کشور است. درین جا لازم به تذکر است طرف های که ادعای پیشوایی قومی دارند به حال عموم مردم مظلوم و رنجدیده افغانستان فکرکنند و با توجه به تجارب ونتایج جنگ چهل ساله در افغانستان ، باید مواضع همبسته گی متحدانه و منافع ملی افغانستان را در نظر گرفته تا کشتی شکسته کشور به ساحل مقصود برسد .
مردم مظلوم افغانستان در امتداد جنگ چهل ساله به چشم سر دیدند که بم های صادر شده از خارج قبل از انفجار، هیچگاه اقوام وملیت ها را تشخیص نمی دهد، ودروقت انفجار همه را یکسان بکام نیستی می کشاند . پس بیایید بجای خود را جازدن بنام نماینده قوم بی چاره وسربازگیری ازملت گروگان گرفته شده ، راه مردم را در پیش گرفته زیرا دولت ها می آیند ومی روند ولی ملت ها پابرجا خواهند بود .
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۸ـ ۰۴۰۱