حقوق بشر و مفاهیم هویت، زبان و اتنیک در افغانستان

بصیر دهزاد

۱۰ دسامبر روز تجلیل از روز جهانی حقوق بشر و بزرگداشت از اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب ۱۹۴۸ سازمان ملل متحد است.

در صبحگاهان آرام امروز یکشنبه که برف می بارید، چشمانم بر دانه های برف خیره بود که رقصیده وچرخیده  بسوی زمین می آمدند  و ورود روزهای سرد زمستان را هوشدار میدادند. سکوت در روح و روان مرا یکبار دیگربه روز های خوش جوانی و گذشته های آرام آن دوران  برد و حوس و حسرت آن روز های آرام و بدون جنگ در شهری که در آن زاده شدم ، به جوانی رسیدم ، در وجودم زنده شدند. ولی جنگ لعنتی که قریب به ۲۰ سال زنده گی ام به به انبوه محرومیت ها گذشت و  در یک لحظه خاطرات  بد و خونین آن در ذهنم یکبار دیگر تداعی گردید  که در آنروز ها شهرکابل  با باران راکت های کور سکر، بم گذاری ها در محلات مزذحم شهر و اصابت راکت درمارکیت ها ، و هم زمانی جنگ های وحشناک کابل و اکنون حملات وحشیان با بم های انتحاری که چگونه حق زنده گی هم وطنان ما از آنها گرفته می شد و هنور این حق با بی رحمانه ترین شیوه های که در تاریخ بشر تکرار نگریده اند ، تلف می گردد و اتلاف آنرا هنوز پایانی نیست.

واژه های حق زنده گی ، حق آزادی و حق و امنیت شخصی سه مفاهیم برجسته و اساسی  اند که  در سرخط اعلامیه جهانی حقوق بشر تذکر یافته اند. اگر اعلامیه جهانی حقوق بشر مصوب ۱۹۴۸ ملل متحد را به تحلیل گیریم چند مفهوم دیگری اند که این سه واژه یا مفاهیم اصلی را تکمیل و آنها را در فرعیات به توضیح میگیرند. این مفاهیم عبارت اند از حق یکسان بحیث اساس آزادی، عدالت و صلح که در تقابل با تحقیرحقوق، ترس و ارعاب و اعمال وحشیانه قرار میگرند.

اساس عدالت مربوط می شود به حمایت مفاهیم بالا  بر مبنای اجراٌ یا تطبیق بدون استثنای و یک سان قانون بالای افراد اجتماع. تطبیق بلاانحراف همه مفاهیم بالا مربوط می شوند به تعلیم و تربیت اجتماع مبنی بر رعایت، احترام این حقوق و آزادی ها.

وقتی من متن اعلامیه جهانی حقوق بشر را یکبار دیگر از نظر گذشتاندم، همین خلاصه را از آن برداشت نمودم و اکنون با شما خواننده گرامی پیشکش نمودم.

من درگذشته ها مقالات را پیرامون حقوق بشر و روز جهانی حقوق بشر نوشته و به نشر رسانیده ام ولی امروز می خواهم جراات نمایم که این حقوق را در یک بیان ساده با مفاهیم حق داشتن هویت، زبان ، مذهب و فرهنگ و دیگر داشته های پرارزش اجتماعی در کشور با کثرت قوم ها، زبان ها و سایر ارزش های کلتوری و فرهنگی ارتباط داده روی آن مکثی نمایم.

در این سالهای اخیر دیگر زیاد گفته شده است که حقوق بشر در کشور با شدید ترین شیوه آن پایمال و تلف میگردد و عمداٌ ، گستاخانه و با پرروئی مورد تمسخر قرار داده میشوند. در شرایط موجود ممکن صد ها نهاد، حلقه و سازمان های سیاسی و اجتماعی اند که گویی بالای صندوق ایستاده و اعلام موجودیت نموده اند که در این صندوق همین حقوق بشر قفل شده است و مانند صندوق سحر و جادو برخ دیگران کشیده می شود و از برگشت آن در آینده ها به جامعه افغانستان بشارت داده می شود. بیگانه از واقعیت نیست که متاٌسفانه موجودیت صدها نهاد و شعارهای حقوق بشر بالای شانه های مردم مظلوم گرانگی می کند و ملت از آنها « می غمد». عکس العمل های رسمی و سمبولیک نهادهای حقوق بشر در برابر خشن ترین حوادث ضد بشری و نقض حقوق بشر برای جامعه افغانی ما دیگرخسته کننده به نظر می خورند.

اصل موضوع تحریر این مقاله در آن است که ما  برای خود و به خاطر خود و بالای خود چگونه میتوانیم در پذیرش ، رعایت و احترام و مفاهیم حقوق بشردرملت واحد خود و جامعه با کثرت قوم، مذهب، زبان و کلتور ادای مسوولیت ملی و وطنی نماییم و همچنان تعلیم و تربیت آنرا جز کرکتر اجتماعی خویش قرار دهیم.

قوم:

افغانستان کشوریست با کثرت قومی. هر قومی در این کشورحق زنده گی دارد. تاریخ آن ،از موجودیت تا انکشاف و تکامل آن به حیث یک کتله بزرگ و در یک خطه معین ، یک واقعیت انکارناپذیرجامعه افغانی ماست. ایجاد سرحدات نتیجه اهداف سیاسی غیر مشروع شاهان قدرت و توسعه طلب بوده که قوم ها را در مقطع های مختلف تاریخی از هم جدا ساخته اند. در نتیجه جدایی این اقوام هر کدام با روان اجتماعی همان کشور خویش را وفق داده و دیگر مردمان دو کشور با خصوصیان روان اجتماعی متفاوت خود و اتنیک خویش را شکل داده اند.  واقعیت دیگر تاریخ تکامل بشر مهاجرت های طبیعی بوده که گروه های کوچک انسانی در طول تاریخ به سیر دریا ها، دره ها ومناطق سبز و حاصل خیر مهاجرت نموده و دریک  خطه مطلوب  متوطن گردیده اند که در سیر زمان به مجامع برزگتر مانند قوم تشکل و تکامل یافته اند.

در سال های اخیر تعداد از افراد در برآمد های سیاسی از این واقعیت های عینی و مبتنی بر دیدگاهای سیاسی، تنگنظرانه و سمپاتی با و انتی پتی با دستگاه حاکمه انکار می کنند و یکی دیگری را به مهاجر و غیرافغان توصیف می کنند.

مفاهیم حقوق بشر و توضیح حقوقی آن این مسااله را مدلل می سازد که هر قومی از ساکنان کشور بحیث ساکنان اصیل در طول در طول یک تاریخ معین در خطه های مختلف افغانستان زنده گی نموده اند . آنان بدون استثنا و تمایز حق زنده گی یک سان را داشته و حق انکشاف متوازن و بهره مند شدن از تمام نعمات مادی جامعه افغانی ما را دارا هستند.

در کشور با کثرت اقوام نمی تواند موضوع اکثریت ها و اقلیت ها مطرح باشند و نباید با ارقام و آمار هنوز ناتثبیت شده ، تثبیت هویت نمود و هویت تاریخی دیگران را مورد سوال قرار داد. برخورد مسوولانه با مسااله جامعه کثیرالقومی افغانستان باز هم ما را بر یک اصل مهم اعلامیه جهانی حقوق بشر بر میگرداند و آن مربوط می شود به « تعلیم و تربیت اجتماع مبنی بر رعایت و احترام این حقوق و آزادی های بشری» .

در اینجا  هدف در آن است که هر قوم و گروه اتنیکی جامعه افغانی ما حق دارد با حفظ هویت قومی اش به موجودیت، اصل تاریخی و هویت اقوام دیگر احترام نموده و آنرا بحیث یک حقوق مشروع بداند.

نباید یک اصل عمده را در این موضوع با اهمیت نادیده گرفت که هر قومی بخشی انکارناپذیر از یک ملت واحد اند که در سرزمین مشترک زنده گی می کنند و باید به موجودیت اقوام و روان اجتماعی آنان احترام گداشت و به حق داشتن به هویت قومی در وجود یک هویت ملی اعتراف نمود و آنرا جز افتخارات ملی دانست. یکی از مباحث مورد جرو بحث های بعضاٌ به ابتذال کشانیده شده موضوع مهاجرت های اجباری و انتقال از یک محله به محلات دیگرکشور در دوران های گذشته می باشد. در این مورد حقوق بشر حکم می نماید هر شخصی که در یک محل یا خطه تولد یافته، پدر و پدرکلانش باشنده همان محل باشند، پرورده همان محل و باشنده اصلی  آن بوده غیرقبل انتقال تلقی می گردند. زیرا این فرد جسماٌ و رواناٌ با خصوصیات جغرافیایی، عرف و سنن و خلاصه با روان اجتماعی همان محل گره خورده  است.

زبان

هر گروه اتنیکی در یک خطه معین دارای زبان اند که با آن نه تنها داد و ستد و تامین روابط اجتماعی می کنند بلکه با زبان معین تبادل احساس می کنند و همچنان احساس یکدیگر را به ساده گی درک می کنند. زبان هم یک پدیده تاریخی است . هیچ زبانی را بدون قدامت تاریخی که به هزاران سال میرسد، نمی توان جست وجو نمود. زبان جزهویت قومی و اتنیکی است که نظربه  محلات یک خطه با لهجه و دیالکت های متفاوت شکل گرفته است. احترام به داشتن و حفظ زبان که فرد در آن پرورش یافته است، انکشاف زبان و سچه نگهداشتن زبان یک حق طبیعی و حق بشری است.

تعلیم و تربیت اجتماع مبنی بر رعایت و احترام به این حق بشری حکم مینماید که هر گروه اتنیکی که دارای یک زبان معین اند، حق انکشاف و سچه ساختن زبان خویش را دارند. ولی باید تذکر داد  که تغیر در واژه های زبانی و انتخاب نام و تعریف یک زبان نباید موضوع جربحث های مبنی بر اهداف سیاسی بوده  ، بل در نتیجه تحقیقات و کاوش های دانشمندان بخش ادبیات و فرهنگ ، سیمینار ها و کنفرانس های علمی ـ ادبی در سطح مجامع علمی و اکادمیک صورت گیرد. تجارب مربوط به به بحث کشانیدن روی کاربرد واژه ها  و یا انتحاب نام و تعریف زبانها روی اهداف سیاسی نا مشروع و بعضاٌ در تقابل با مفاهیم ملت واحد ، منافع ملی ، غرور ملی میتوانند قرار گیرند.

مذهب

جامعه افغانی ما جامعه با مذاهب مختلف نیر دارای مشخصه خاصی اند. مذهب برای هر شخصی معنویت زنده گی است که جز روان اجتماعی شناخته می شود. داشتن مذهب و آزادی ادای مناسک مذهبی نه تنها یک حق بشری است بل در قانون اساسی کشور رسماٌ مسجل گردیده است. تعلیم و تربیه اجتماعی مبنی براصل پذیرفتن جامعه کثیرالمذهبی ما و حق داشتن عقیده مذهبی و پذیرفتن آن بحیث یک واقعیت عینی جامعه حکم می نماید که هیچ مذهبی را نباید صرفاٌ از دیدگاه عقیده مذهبی خود مورد نقد و محکومیت قرارداد. عقیده مذهبی در تاریخ بشری عمیق ترین احساس معنویت برای یک انسان است که ازرش، هویت و دیدگاه نسبت به جامعه را برای یک فرد مذهبی تعین می کند. حق داشتن عقیده مذهبی و احترام به حق داشتین یک مذهب برای افراد دیگر جامعه اصول پائه ئی حقوق بشری را تشکیل میدهد.

من از نتیجه گیری های مباحثات و مناظرات روی مسایل مبنی بر هویت قومی ، زبانی و مذهبی  در وسایل رسانه ابی و انترنتی به چند نکته نظر های رسیده ام که خود را بدان متکی و معتقد می دانم:

 - در جامعه افغانی با کثرت اقوام موضوع اقلیت و اکثریت نمیتواند بشکلی مورد بحث وارزیابی  قرار گیرد که اصل حقوق ،عدالت و آزادی های  بشری را برای اقوام دیگر ساکن در کشورمورد تحدید و تهدید قرار داده اصل ایده ملت واحد ، هویت ملی و منافع ملی و معیار های وطنپرستی را زیر سوال قرار داد. 

-  جامعه افغانی ما جامعه کثیر القومی است. هر قومی در یک روند تاریخی ودر یک خطه تاریخی شکل گرفته و رشد تکامل نموده است. هر فردی جامعه افغانی ما حق دارد به داشته ها و ارزش های قوم که در آن تولد و پرورش یافته است ، افتخار نماید و به عین حق دیگران نیز احترام  گذارد.

- هر قومی در افغانستان ریشه  و منشه تاریخی دارد. هر فرد کشور باید قوم های کشور را از ریشه تاریخی ، آن در خطه که در آن انکشاف نموده،  ارزیابی نماید.

- زبان های مختلفه افغانستان  در یک روند طولانی تاریخ رشد و تکامل یافته اند. مردمان هر زبان حق دارند زبان خویش را انکشاف دهند و در سچه سازی آن همت گمارند و این حق را برای تمام زبان های دیگر نیز قایل و بدان احترام گذارند. 

- تغیر و تعویض واژه ها در یک زبان  و یا تغبر نام و صفت یک زبان صرفاٌ از طریق سمینار ها و کنفرانس های علمی- ادبی در مجامع علمی و اکادمیک و توسط دانشمندان رشته صورت گیرد.

- انتخاب واژه های اصلی در یک زبان در اسناد رسمی  مورد استفاده قرار دارند ، باید مجاز و عاری از اجبار و حساسیت ها باشد. 

- هر قومی از اقوام کشور حق دارد به سنن و عنعنات پسندیده خویش افتخار نماید ولی رعایت آنرا بر اقوام دیگر از دید اجبار نبیند. 

- هویت مبنی بر قوم، زبان ، مذهب  و فرهنگ و رسوم و عنعنات پسندیده شان باید بحیث داشته های پر افتخار ملی و هویت ملی کشور تلقی و بدان احترام و افتخار گردد.

 

 

مقالات قبلی نویسنده در ارتباط با حقوق بشر:

۱- حقوق بشر و جرایم حذف فزیکی ( قتل های سیاسی ) بدون پروسه عدلی و قضایی ، مارچ ۲۰۱۳ ترسایی
۲- روز جهانی حقوق بشر « تجلیل از یک روز زیبا » ، دسامبر ۲۰۱۳ ترسایی

۳- ازدلدلزارپرتعفن خصومت های اتنیکی- زبانی تاحقوق مشروع بشری-اجتماعی دریک روند ملت سازی مدرن، جنوری ۲۰۱۴ ترسایی

بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۷ـ ۱۴۱۲