حقیقت اشغال وتـداوم

ولی محمد


تحت الحمایه گی:

در دکشنری روابین المللی ، چاپ ینورستی مشیگان در تعریف یک جز استعمار آمده است:« انتقال مهاجرین سرزمین مادر(کشور اصلی مهاجرین) برای تشکیل یک واحد جدید»  منظور از تشکیل واحد سیاسی جدید همانا دولت تابع در سرزمین تحت اشغال می باشد.
در زمان استعمارنو حیلی چون سقوط دیکتاتورها، ترویج  دموکراسی، کار برای ترقی و پیشرفت، انتقال تکنالوژی مدرن، حفاظت از منافع حیاتی،حمایت از دوستان استراتیژیک، اتهام دستیابی به سلاح کیمیاوی و ذروی، امحای بنیاد گرایی وتروریزم برای اشغال مناطق تحت پلان استراتیژیک بکار بسته می شود.
سیر پیدایش و انکشاف این جریانات و ریشه های آن عمتدتآ به مراکز استخباراتی ، نظامی  و مراجع تصمیم گیری سیاسی دولت های مستعمره جو پیوند میخورد ، که در ایجاد ، تقویت و بکار برد آنها با بی باکی تمام اقدام کرده بعد ها آنها را بهانه مداخله ولشکر کشی ساخته اند (مانند بنیاد گرایی وتروریزم ) که در زمان جنگ سرد بیش از ۶۰ سال وسیله دست امریکا غرض سرکوبی نهضت های استقلال خواهی وضد استعمار بود وحالا دلیل قشون کشی گردیده است.
استحصال ‌مواد خام و انتقال آن‌ به ممالک مستعمره جو مشخصه دیگر استعمار است که دردوران استعمار کهن عملی می شد و اکنون هم ادامه  دارد. این مشحصه اکنون در افغانستان عملی می گردد و حاصل کار دهقانان تریاک کار ومعادن قیمتی کشور بدون پرداخت های گمرکی و سایر تکس های معمول در تجارت مستقیماً  از دهقانان و معدن چیان‌ مزدور به قیمت نازل خریداری وانتقال می یابد ، این مساله نه سال بعد از اَشغال افغانستان افشا گردید. قوای نظامی انگلیس ولایت هلمند را بحیث منطقه کشت تریاک تحت اشغال نظامی درآورد که حاصل آن مستقیما به خاندان سلطنتی آن انتقال می یافت حالا امریکایی ها سالانه بیش از (۱۷۰) میلیارد دالر ازین مدرک به کشورشان سرازیر می سازند وحدود (۵) میلیارد آنرا بنام پول مالیه دهنده گان امریکا صرف جنگ نیابتی در افغانستان می نمایند.دولت افغانستان هیچگونه صلاحیتی در جلوگیری از انتقال آن ندارد.
کنفرانس بن که بعد از حمله نظامی امریکا دایر گردید زیر پوشش بازسازی ، مبارزه با تروریزم وسقوط بنیاد گرایی خود ساخته (سی آی ای) کار اشغال افغانستان را عملی ساخت.
دولت برآمده ازکنفرانس بن بحیث ( واحد سیاسی جدید) متشکل از افغان های مهاجردر اروپا ،امریکا و پاکستان ماموریت اَشغال را اکمال نمود.آنچنانی که در دکشنری تعریف شده است امریکا مهاجرین را از طریق این کنفرانس در رهبری این ( واحد سیاسی جدید) گماَشت.
با آغاز حملات نظامی سیلی از گرین کارتی ها ( مهاجرین دو تابیعتی) از امریکا بسوی کابل سرازیر شدند ودر تمام پست های کلیدی جابجا گردیدند. تیم کاری حامد کرزی راعمدتا همین ها تشکیل می داد ، وزارت خارجه ونماینده گی های دیپلوماتیک مقیم خارج میان گروه شرکت کننده گان کنفرانس بن تقسیم گردید، زلمی خلیل زاد که عضو حزب جمهوری خواه امریکا وتبعه  آن کشور است بحیث سفیر ونماینده خاص بوش در حقیقت وایسرای امریکا در کابل مقرر گردید ، او همه کاره ملک بود وخارج از وظایف دیپلوماتیکی اش در همه امورمداخله وعمل میکرد.
اشرف غنی احمد زی برگشته  دیگر، و شهروند امریکا مرکز سومی بود که میتوانست موازی با کرزی وپایان تر از خلیل زاد در سمتدهی امور نقش ایفا کند .
امریکا بصورت عاجل شبکه های تلویزیونی ، رادیویی و اخباری را به نفع خود ایجاد کرد وبه این ترتیب چنگالش را در همه تار وپود ساختاردولتی افغانستان فرو برد و یک شبکه گسترده کادری امربکایی های افغانی الاصل را طوری ایجاد کرد که حالا می تواند به راحتی هر تصمیم اش را ذریعه این شبکه و شخصیت های مزدوردر اداره امور مملکت تطبیق نموده هر عمل نامشروع ، ظالمانه و خلاف انسانیت  را که ناشی از تجاوز است، بر حق وا نمود سازد.
دولت تحت اشغال از کنفرانس بن تا اکنون نتوانسته ونه میتواند ممثل حاکمیت ملی و دولتی باشد.
از لحاظ حقوق دولت عالی ترین تشکل قدرت است که با داشتن حق بالا بینی بر سایر تشکلات سیاسی واجتماعی در تطبیق یکسان قانون از صلا حیت های وسیع بر خوردار می باشد.
دولت ازیک حق پذیرفته شده در حقوق بین الملل عمومی یعنی حاکمیت (سورنیتی) برخودار است، حاکمیت دولتی بدولت صلاحیت می دهد تا از انقسام قدرت توسط قدرت طلبان جداگانه وجنگجو در در داخل قلمروش جلوگیری کرده قدرت مشروع مرکزی را تحکیم بخشد.قدرت دولتی بدولت حق میدهد تا از تطبیق فیصله هایش مراقبت نماید. این مشخصه صلاحیت دولت رادر جلو گیری از جنگ های داخلی حفظ وحدت ملی و حاکمیت قانون مشروع وغیرقابل انقسام ساخته است. دولت درسایه این مشروعیت وظیفه دارد تا از جان و مال مردم در سراسر کشور حفاظت کند ودرعرصه خارجی از مداخله ، نفوذ وتجاوز سایر دول گروه های تخریب کار و اجیر ممانعت نماید.
دولت وحاکمیت اعم از حاکمیت ملی ودولتی دو اصل مستلزم یکدیگر اند.
در دولت موجود افغانستان حاکمیت دولتی بنا بر عوامل داخلی وخارجی مصدوم به نقض از موازین قبول شده حقوق بین ا لملل عمومی میباشد.
این دولت درتاسیس قدرت مرکزی قوی وموثر و جلو گیری ازدرگیری های داخلی و مداخلات ببرونی ناکام بوده حاکمیتش در سراسر قلمروش تطبیق نمیگردد ،از لحاظ مداخلات و اعمال نفوذ خارجی ها بر حاکمیت دولتی،تمامیت ارضی دولت در حال فقدان صلاحیت و قدرت قرار دارد. گروه های جنگی (طالب و داعش ) در نقاط مختلف کشور آورده شده، تجهیز و تمویل شده به جنگ گماشته می شوند از میان مردم سربازگیری کرده به اطفال اموزش جنگی می دهند دولت دراین ساحه صلاحیت و اقتدار ندارد.یعنی این دولت از لحاظ انطباق معیار های حقوقی نمی تواند بنام دولت مستقل و دارای حاکمیت تلقی گردد تحمیل امضای معاهدات استراتیژیک و امنیتی امریکا بر کشور صلاحیت و حاکمیت دولت رادر عرصه های مختلف سلب و محدود نموده این دولت یک دولت دست نشانده وتابع می باشد.
حاکمیت ملی که متعلق به ملت در امر تعین سرنوشت و نوع رژیم سیاسی آن می باشد نیز از دست مردم بیرون شده است.این مساله در روند تصویب قانون اساسی ( که بعدآ روی آن تماس گرفته خواهد شد) کاملآ هویدا بود ودر انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی مداخلات، سمتدهی و تطبیق اراده مراجع امربکایی افتضاح بزرگی را بر پا کرده وبر اراده مردم اهانت صورت گرفت.
اساسی ترین اجزای متشکله دولت (حاکمیت و استقلال) توسط مراجع امریکایی مورد تخطی قرار داشته حالت موجوده دولت نوعی از تحت الحمایه گی را م رساند.
همه حالات و ظرفیت ها اعم از نظامی، سیاسی و حقوقی بیانگر عدم قابلیت دولت در تحقق نورم های قبول شده حقوقی در عرصه حاکمیت واقتدار دولتی است . مداخلات صریح مراجع سیاسی-نظامی ودیپلوماتیک امریکا در سیاست داخلی وخارجی افغانستان تحت الحمایه گی افغانستان اشغالی را نشان می دهد. چند نمونه :
-سناتوران امریکایی وسفارت آن کشور مقیم کابل حین اتخاذ تدابیر وتصامیم مهم به صورت عریان داخل اقدامات می شوند عین مداخله توسط قوماندان های قطعات نظامی و مشاورین امریکایی در ولایات صورت می گیرد.درجریان انتخابات دور دوم ریاست جمهوری۴ سناتورامریکایی به کابل آمده با گروه های مختلف مردم ملاقات  و توصیه می کردند که به حامد کرزی رای بدهند.
- درانتخابات دورسوم ریاست جمهوری یک نفر امریکایی بدون مجوز قانونی به کمیسیون مرکزی انتخابات رفته به نفع عبدالله تبلیغ کرده کمشینران را تشویق به تقلب به نفع او می کردند.
- جان کیری نتیجه انتخابات تقلبی را حکومت وحدت ملی اعلان کرد و وظایف آنرا چنین تقسیم نمود:
ریس جمور احمد زی پالیسی میکر؛ و عبدالله صدراعظم اجراییه وی. او وظیفه سپرد تا طی دو سال آینده لویه جرگه دایر و قانون اساسی تغیر داده شود.
- امضای پیمان امنیتی به حیث یک پیمان اسارت آور اشغال را رسمیت بخشید.گرفتن نه پایگاه نظامی بدون پرداخت پول، داشتن دست باز نیروهای امریکایی در قلمرو افغانستان در امر انعقاد قرار دادها مطابق به قوانین امریکا نه افعانستان،عدم پرداخت مالیات و معافیت گمرکی ، عدم صلاحیت جانب افغانی در امر باز داشت ،تعقیب و دستگیری مجرمین امریکایی در داخل افغانستان، عدم رعایت نورم های بین المللی درمورد ویزه و امور سرحدی، معافیت از ثبت و کنترول اتباع امربکا در افغانستان همه مواردیست در حقیقت اشغال کشور ما.
- دولتی که صلاحیت اداره فضا وزمین اش را نداشته باشد، پرچم ملی تصویب ناشده اش نه درمقر ریاست چمهوری خودش بلکه در واشنگتن ( دی سی) توسط ریس جمهور موقت کرزی برافراشته شده باشد، دارایی هایش توسط متجاوزین به بیرون انتقال یابد ،تعین وتقرر کادرهایش بدون اسیتذان مراجع امربکایی ناممکن باشد، سال مالی اش برابر با سال مالی امریکا غرض تصویب بودجه عیار شده باشد، از تعلیم وتربیه تروریست ها در داخل قلمرواش جلوگیری نتواند و نظامی های بیگانه پایگاه های نظامی شان را مرکز تربیت وآموزش نظامی تروریست های داعش و طالب ساخته باشد (مانند پایگاه بگرام ) چگونه می تواند در زمره سایر دول جهان خودش رامستقل وانمود سازد؟

 بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۷ـ ۱۰۱۲