واکاوی ویژه گی های جامعه روسیه تزاری در آستانه انقلاب اکتوبر

( بخش پایانی )

 

علی رستمی 

انقلاب اکتوبر بر شالوده یی قیام ماه فبروری ۱۹۱۷ ترسایی کارگران وسربازن پتروگراد وسایر زحمتکشان روسیه پیروز شد، در آغاز قیام فبرروی حکومت به دست میهن پرستان و انقلابیون واقعی نبود ؛ برای اینکه هنوز بلشویک ها در حالی بسیج  وتکامل صفوف  و رهبری خود بودند، تا توده ها را درعقب خویش بکشاند و رهبری شان پراکنده درتبعید و مخفی گاه ها به سرمی بردند ، به این رو قدرت به دست دموکراسی بورژوازی افتاد، که برای حفظ خویش رنگ سوسیالیزم زده بود،منشویک ها هیچ توانی نداشتند جز آنکه قدرت را به بورژوازی لیبرال تحویل دهند.، ولیبرال ها هم قدرتی که داشتند، به اختیار متفقین جنگ قراردادند.

انقلاب اکتوبر روز ۲۵ اکتوبر با شورش ملونان ناوکان نظامی « گرونشتات » ، اشتراک کارگران و دهقانان وسایر زخمتکشان روسیه، و اشغال کاخ زمستانی  و زندانی کردن وزرای تزار به پیروزی رسید و بلشویک ها به قدرت رسیده و دولت سوسیالیستی رابوجود آوردند.

نقش لینن در پیروزی نهای انقلاب اکتوبر

ولادیمیر ایلچ لینن وقتیکه در  زوریخ  بسر می برد ، درک کرده بود که پیروزی نهایی انقلاب را تنها کارگران و دهقانان تحت رهبری بلشویک ها می تواند به پیروزی برسانند. ، و بلشویک ها  درآن وقت فعال بودند که برای تسخیر قدرت پس از سرنگونی سلطنت در روسیه آماده گی بگیرند . لینن درسال 1913 مضمونی  زیر عنوان«اقدام ماه می » وضع اجتماعی روسیه را بحرانی و انقلابی ارزیابی کرده بود .برای اینکه اکثریت اعظیم از زحمتکشان خرد  و بزرگ بویژه دهقانان در وضع رقتبار اقتصادی قرار داشتند، و به وقوع انقلاب خوشبین بود. برعلاوه لینن دررابطه به فعالیت حزب سوسیال دموکرات وتغییر وضع سیاسی واجتماعی  در «  نامه های ازراه دور» درمارچ ۱۹۱۷ نوشته  بود :«  بلشویک ها پیش از روزهای مهاجرت کمیته مرکزی (لنین و زینوویف) در حال جهش بسوی کسب قدرت بوده اند و این موضوع درموضع گیری بلشویک ها در۱۹۱۴ ترسایی مورد تغییر ماهیت جنگ امپریالیستی به جنگ داخلی ارزیابی گردید که قبلاً درکنگره لندن درسال ۱۹۰۳ مطرح شده بود».

طوریکه  لیون تروتسکی در کتاب تاریخ انقلاب روسیه مینویسد: «  لینن در سوم اپریل ۱۹۱۷ ترسایی به پتروگراد آمده بود، چنین اقدام های را انجام داد، او اقدام به اصلاح خط سیاسی نشریه یی مرکزی حزب کرد. این کار صورت گرفت. او اقدام به تعریف اهداف طبقه کارگر نمود. لینن به طور خستگی ناپذیر اصرار داشت که بلشویک های میلیتانت باید  به کاراغالش گری ومتقاعد سازی  برتوده یی کارگران پیروز شوند.»

برخی از اعضای کمیته رهبر ی حزب  به شمول لینن که مغز متفکر حزب را تشکیل میدادند، درجریان وقایع انقلابی در خارج قرارداشتند. همه امور رهبری به لینن وخانمش کروپسکایا تعلق داشت؛ لینن با شنیدن قیام در زوریخ  درتب وتلاش بود ، تا بتواند  به هرقسمی  می شود به روسیه بیاید ، درجست و جوی راه فرار برای  برگشت بوطن خودبود، تا درحوادث بزرگی دوران ساز سهم فعال بگیرد، اومیخواست که به صفت یک انسان کر و لال از طریق سویس به روسیه بیاید، اما مجال آنرا نیافت ، بانهم در روزششم مارچ لینن توسط تیلگرام از طریق استکهلم به پتروگراد،  بنام « نامه های از راه دورخود » ، نظریه ها و تحلیل وتجزیه خودرا از وضع انقلابی روسیه به روزنامه  پراودا  ارسال میکرد.  راجع به موضع گیری که کرنسکی وبا توافق با چیدزه  درمورد جنگ گرفته بودند ، ومی خواستند  ذهن کارگران را درمورد جنگ تغییر بدهند واز جنگ دفاع نمایند، و شکل  دفاعی را بخود گرفته بودند، به بلشویک ها هوشدار داده بود، چنانچه در روز هفتم مارچ  بازهم لینن برای  دوستانش از استکهلم مینویسد:«  اگر حزب ما دراین فریب بزرگ کوچک ترین مشارکتی بجوید، خود را تا ابد بی ابرو خواهد ساخت و با این کار حکم مرگ سیاسی خود را امضا خواهد کرد.. من ترجیح می دهم که با هر عضوی از اعضا  حزب، حال هرکه می خواهد باشد، قطع رابطه کنم و تن به وطن پرستی سوسیالیستی ندهم..»  لینن بعداز کوشش های بی نهایت زیادی انقلابی و مراجعه به دولت های متفقین بالخصوص درالمان موافق شد تا دوباره بوطن خود عودت نماید. رفقای لینن برای استقبال  به فنلند رفتند، تا ازاو پذیرایی نمایند. لنین بعد از ورود در اتاق تزار با چیدزه برخورد کرد که بین هم کلماتی ردو بدل نمودند وچیدزه برایش گفت:«  رفیق لنین به نام شورای پتروگراد و به نام انقلاب ، بازگشت ترا به روسیه خوش آمد می گویم.. اما ما معتقدیم  دموکراسی انقلابی درحال حاضر پیش از هر چیز موظف است که انقلاب را درمقابل هرنوع حمله یی، اعم ازخارجی و داخلی صیانت کند. امیدوارم که تو نیز در راه کوشش برای رسیدن به این هدف به ما بپیوندی.»

  لینن بعداز ملاقات با کمیته اجراییه  رو به سربازان نموده، با صحبت های پرشورانقلابی خود خواستار دفاع ازانقلاب  وهمبستگی با طبقه کارگر جهان ومبارزه بی امان علیه استثمارکننده گان سرمایداری جهانی گردید.  .لینن برای تصرف زمین برای دهقانا ن و تصرف قدرت بدون جمهوری پارلمانی  تنها با گردان پیشاهنگ طبقه کارگر شورای نماینده گان کارگران، سربازن و دهقانان را خواستار بود. لنین بعد از مدت نظریات خود را زیر عنوان«تزهای چهارم اپریل »  چنین بیان نمود:

« "تاکتیک ما، رای عدم اعتماد، حمایت نکردن از حکومت جدید،  ، تسلیح طبقه کارگر یگانه تضمین است، انتخاب فبروری برای دومای پتروگراد، عدم توافق با سایر احزاب.»

لینن بعد از یک دوره تبعید ،که دوبار روز سوم اپریل ۱۹۱۷ ترسایی به شهر پتروگراد مواصلت نمود، دراین زمان بود که  سوسیال دموکرات ها روح و نفس تازه میگرند و جسورانه با صدای بلند سخن میگویند.

در روزهای اول انقلاب بلشویک ها متحرانه به انقلاب میدند وتردد داشتند که چه اقدام انجام شود؛ در نخستین اعلامیه خود از کارگران و دهقانان خواسته بودند، تا نماینده گان خویشرا درحکومت موقت انتخاب نمایند و بعداز مناقشه های زیادی میان اعضای کمیته مرکزی حزب درمورد حکومت موقت روز چهارم مارچ از طرف دفتر کمیته مرکزی حزب درمورد ماهیت حکومت موقت و مبارزه برای دیکتاتوری دموکراتیک طبقه کارگر و دهقانان قطعه نامه یی صارد نمودند.

بعدازانکه لینن دوباره به روسیه بازگشت کرد، از طرف حکومت موقت نسبت فعالیت هایش با تعداد از اعضای رهبری بلشویک ها حکم توقیف آنها  صادر می شود، براین اساس دوباره لینن با رفقای خود مخفی میگردد. لینن  بعد از تسخیر کاخ زمستانی توسط کمیته انقلابی کارگران و سبربازان، از مخفیگاه بیرون و در جمع انبوهی مردم حاضر شد و برنامه انقلابی را چنین مشخص میساخت:« درهم شکستن دستگاه پیشین حکومت، ایجاد نظام جدیدی از مدیریت از طریق شورها، به عمل آوردن اقدامات لارم برای اختتام فوری جنگ، اتکا بر جنبش های انقلابی درسایر کشورها، الغا حقوق  مالکیت زمین داران و جلب اعتماد دهقانان ازاین راه، برقراری نظارت کارگران برتولید.»

 اوهم چنین گفت: «  سومین انقلاب روسیه سرانجام باید به پیروزی سوسیالیزم منجر شود.»

 قابل تذکار است که در دوماه اول ۱۹۱۷  روسیه هنوز کشور شاهی سلطنتی بود؛ هشت ماه بعد بلشویک ها قدرت بدست گرفتند. بالاخره حمله با سیل خروشان کارگران و سربازن بالای قصرزمسنانی  تورید   و دومای دولتی از ماه مارچ به بعدا آغاز شد، تا قدرت عالی سراسری روسیه را بدست گیرد.این توده های همه کارگران و دهقانان و سربازن انقلابی بودند،که چرخ انقلاب را بدست داشتند. آنها بودند که میلیوکوف را از وزارت برانداختند و شوراهای  آن ها بود که صلح روسیه را به جهانیان با شعار بدون الحاق، بدون غرامت ، با حق تعین سرنوشت برای همه خلق ها  اعلام داشتند.

 انچه دربالا گفته آمدیم حقیقت براین است ،که انقلاب اکتوبر  برشالوده تظادهای عمیق طبقاتی پیروز شد . جنبش بزرگی توده یی درعقب این تحول عظیم جهانی قرارداشت که سرسختانه هم از وطن و از آرمانهای طبقاتی و صنفی خود دفاع می نمودند. بی جا نخواهد بود که نقش نیروهای انقلابی ومترقی دروجود بلشویک ها تحت سازماندهی و رهبری ولادیمیر ایلچ لینن در تارک این پیروزی قرارداشت، که جنبش را اگاهانه ومتابق به شرایط وضع ملی و بین المللی رهبری نمود . نقش لینن در شکل دادن بین المللی دوم  وحنبش کارگری وکمونیستی  باشعار« کارگران جهان متحد شوید » برای تامین  صلح  و ضد جنگ  علیه جنگ افروزان کشورها سرمایداری  درتاریخ جهان یی دگرگون شده، از شکوهمندی بی نظیری برخورداراست ،که اولین شعار صلح خواهی جنبش  چپ کمونیستی در جهان علیه جنگ طنین انداز شد.

لینن سازمانده خلاق وپرتوان انقلابی وچیره دست بود ،از معرفت نظری وسیاسی ، وبه مثابه کوره یی بود،که دران تئوری های جنبش انقلابی بلشویکها ساخته وپرداخته میشد؛  لینن هم رزم وفادار  آرمانهای مارکس و سوسیالیزم بود ،او یک خطوه هم از اصول اهداف انقلابی عدول نمی کرد ، لینن نمی خواست با احزاب ریفرمستی  چپ لیبرال  وسرمایداری که به هژمونی طبقه کارگر اعتقاد نه داشتند سازش کند،  اوبادرک وضع انقلابی در روسیه هرنوع سازش با منشویکها ونماینده گان بورژوازی دردولت شورا ها رد میکرد، اوخواستارانتقال کامل قدرت به شورا های کارگران ودهقانان بود ،وخواستاردولت نوین انقلابی به اشتراک نمایندگان طبقه کارگرودهقانان تحت رهبری حزب سوسیال دموکراتها(بلشویکها) بود، برای انکه شوراهانمایانگر  ساختار نوین وزائیده شرایط تکامل یافته  انقلابی در روسیه بود . حتی درانقلاب ۱۹۱۸ و۱۹۱۹  طبقه کارگر صنعتی ترین کشور اروپایی یعنی المان نه توانستند، به همچو سازماندهی قوی دست یازند.

 انقلاب اکتوبردر ظرف هشت ماه به پیروزی نهای خود رسید.به این رو انقلاب روسیه از لحاظ شرایط اولیه " انقلاب دموکراتیک" بود. این انقلاب موضوع دموکراسی را میخواست طوری دیگری مطرح کند و طوریکه لیون تروتسکی مینویسد:«  انقلاب مسأله دموکراسی سیاسی را به شکل جدید مطرح کرد. درهمان حال که کارگر ها سراسر کشور را زیر پوشش شوراها درمی اوردند،وسربازها وبخشی از دهقان ها را هم دران شوراها می گنجاندند،بورژوازی هنوز سرگرم چانه زدن بود مجلس موسسان را تشکیل بدهیم یا ندهیم؟ » 

بنابراین در این مدت طولانی روند انقلاب الی  پیروزی نهای جای برای تبلیغات دشمنان اکتوبر باقی نمی ماند ،که بگویند این حادثه یک کودتا وضد دموکراتیک بود . طوری که درروزهای 24 و25 اکتوبر دولت موقت با فرار کرنسکی که پایه های قدرتش به لرزه درآمده بود و مدافع گر نداشت سقوط نمود، دومین کنگره شوراها درشب ۲۵ اکتوبرسازماندهی شد ، درحالی که کمیته های نظامی یکجا با کارگران و دهقانان انقلابی به کاخ زمستانی حمله و در حال یپشروی بودند،درکنگره ۶۷۰ نماینده وجود داشت که ازجمله ۳۰۰ تن آنها بلشویک ها و ۸۵ تن نمایده گان سوسیالیست های انقلابی  که همه شامل کمیته نظامی انقلابی بودند.،بعد ازمدتی برپایی کنگره و بحث درآن سوسیالیست ها  رفرمیست ها ی راست کنگره را ترک نمودند. بناً برای تبلیغات بی اساس منحرفین جای باقی نمی ماند که بگویند، انقلاب اکتوبر کودتا بود! در حالیکه کودتا یک عمل مخفیانه  و با قیام غیرمترقبه عده و گروه از افسران ارتش دریک کشور صورت میگرد، نه با تظاهرات واعتراضات به روز روشن  توسط توده های مردمی در مدت هشت ماه !

تاریخ شاهد است،  انقلاب اکتوبر ازدرون دردها ورنجهای بیکران کارگر، دهقان و سایر زحمتکشان روسیه علیه دیکتاتور ی تزار با تغیر وتبدیل حکومت ها و تعین و سبکدوشی ده ها کدر توانست موافقانه لهیب درخشان خودرا درقلعه های کاخ زمستانی به اهتزار دراورد.

نتیجه:

به یقین  انقلابیکه مارکس از آن درمانفیست ودر آثارخود تعریف و توضیح داده است،که باید دراروپا و یا درچند کشوری رشد یافته  صنعتی  درجهان رخ میداد، اینچنین نشد. مارکس در«هجدهم برومر لویی بناپارت » درباره انقلاب تاکید کرده بود:« انسانها خود سازنده گان تاریخ خویش اند. ولی نه طبق دلخواه خود و اوضاع و احوالی که خود انتخاب کرده اند، بلکه دراوضاع واحوال موجودی که ازگذشته به ارث رسیده ومستقیماً با آن روبه رو هستند.» با درنظرداشت این امر نمی توان به ساده گی وخوشبینانه  و مطابق آرزو و دلخواه انسانها درهرشرایط که بخواهند انقلاب بوقوع بپیوندد. بلکه مطابق فرمان شرایط بر شالوده یی رشد وتکامل تضادهای اشتی ناپذیر اجتماعی میباشد. انقلاب زایده وضعیت نابرابری و انزجار و تنفر مردم از حکومت است ؛ وضع درجامعه بوجود میاید که بالاییها نمی تواند  به مانند گذشته حکومتداری خودرا ادامه دهند، وپایینی ها نخواهند به مانند قبل بالای شان حکومت شود، به این رو جامعه دربحران اقتصادی، سیاسی وتشتت فکری قرارمیگیرد.

طوریکه انقلاب اکتوبر چنین مراحل را  سپری نمود: چنانکه کمون پاریس در۱۸۷۱ شورای کارگری را تشکیل کرد در روسیه نیز بعد ازانقلاب ۱۹۰۵  تشکیل شد .برعلاوه با تغیرات توسط شوراهای کارگری درزنده گی زحمتکشان وستم دیده گان درس های از کمون پاریس بود ، که کارل مارکس آنرا جمع بندی وبعداً در نخستین دولت کارگران دراکتوبر ۱۹۱۷ تحقق یافت.

انقلاب اکتوبر دراصل خود انقلاب دموکراتیک بود که در دو فازاهدافش تحقق پذیرفت. اولین کاری که انجام داد: ازبین بردن دستگاهی بوروکراتیک سلطنتی تزار، توسط نیروی که درصنعت مدرن تولد شده بود، میباشد.

دوم، اولین بار دولت که ممثل اراده یی بالفعل  کارگران ودهقانان بود درجهان نهادینه  شد.،وجهان داخل مرحله دوران تاریخی نوین گردید.

جای گاهی انقلاب اکتوبر نسبت به دو انقلاب دیگر، اولی درانگلستان درقرن هفدهم و دومی درقرن هجده درفرانسه،  بر شالوده ارزش های مادی ومعنوی درجهان فرق دارد. چنانکه لیون تروتسکی درکتاب تاریخ انقلاب روسیه مینویسد: « هریک از انقلاب های بزرگ منادی مرحله تازه یی درجامعه بورژوازی واشکال تازه یی از اگاهی طبقات ان جامعه بودند. درست به همان شکل که فرانسه از فراز نهضت تجدد دین عبور کرد.    همچنان دراوسط قرن هفدهم، انقلاب بورژوازی درانگلستان درهئیت نهضت تجدد دین گسترش یافت . مبارزه برای حق دعا برطبق محتویات کتاب دعای هر شخصی ، با مبارزات برعلیه پادشاه ،اشرافیت، امرای کلیسا و رم، یک سان تلقی می شد. روسیه هم از فراز دموکراسی صوری گام برداشت .حزب انقلابی روسیه، که انگ خودرا برتمامی یک عصر زده است. بیان وظایف انقلاب را نه درانجیل جست و جو کرد ونه درآن مسیحیت این جهانی شده یی که دموکراسی « ناب »  نامیده می شود. بلکه آن بیان را در روابط مادی طبقات اجتماعی جست. نظام شورایی ساده ترین ، صریح ترین وشفاف ترین بیان ممکن را به این روابط بخشید. حاکمیت زحمتکشان برای نخستین بار درنظام شورائی تحقق یافته است».

 انقلاب ۲۵ اکتوبر در پتروگراد نه تنها تاریخ روسیه را بلکه تاریخ معاصر جهان را تغییر و دگرگون ، و جهان را داخل مناسبات نوین  اقتصادی واجتماعی نمود ؛حاکمیت اجتماعی  به عوض مالکیت خصوصی بر وسایل تولید تامین شد .  

انقلابی که  درنخستین اقدام خود به جنگ اول جهانی خاتمه داد ،و نوید صلح و خوشبختی را به جهانیان وعده داد، برای اولین بار حقوق زن مرد مساوی اعلام شد ،ساعت روزانه کار را از ۱۶ ساعت  به ۷ ساعت تنزیل داد و قدرت به دست کارگران و دهقانان انتقال یافت. انقلابی که شعارها و مواضع  آن پشتبانی از اقشار و طبقات محروم وستم دیده گان وکارگران علیه سرمایداران بود، برای همه نان، مسکن ،کار ، برابری ، مساوات وحل مناقشات ملی و جنسی بین مرد و زن برای اولین بار  شامل اهداف بنیادی دولت شوراها قرار گرفت.  زنان به مانند مردان از تمام حقوق  شهروند ی در عرصه ها ی اجتماعی و سیاسی  برخوردار گردیدند. انقلاب اکتوبر دراولین روزهای پیروزیش ازطرف جهان امپریالیستی با کدورت و خشونت  14 کشور جهان مواجه شد ، تمام نیروهای خود را بسیج ساختند تا به هرنوع شود آنرا در بسترش خفه و نابود بسازند . موضع گیری خصمانه  منشویک ها ، کمپپرادورها  و لیبرال ها وغیره احزاب دست راستی علیه دولت جوان کارگران و دهقانان باعث تقویه نیروهای مسلح شورشی گردید، جنگ داحلی باپشتبانی کشورها ی امریکا، انگلیس ، فرانسه وجاپان و تزار و روس های سفید از ۱۹۱۷ الی  ۱۹۲۲ ادامه داشت. امابا مبارزه شدید انقلابی و با قوت و پشتبانی عظیم مردم زحمتکش  روس دشمنان انقلاب سرکوب و انقلاب به پیروزی نهایی خود نایل شد.

درنتیجه پیروزی انقلاب اکتوبر ، اتحادجماهیر اشتراکیه شوروی به تاریخ ۳۰ دسامبر ۱۹۲۲ ترسایی از اتحاد روسیه و۱۴ کشورسابق ازامپراتوری تزار به مثابه حاکمیت شورایی کارگران و دهقانان بعد از کمون پاریس درسال ۱۸۷۱ تشکیل گردید.  ملغی تما م قراردادهای ظالمانه تزار از طرف لینن در جهان اعلام شد.بر بنیاد این اصل دولت جدید روسیه به رهبری لینن بعد ازانقلاب اکتوبر، اولین کشوری بود ، استقلال افغانستان  را در ۱۹۱۹ ترسایی  که ازتحت تسلط انگلیس ها بدست آمده بود،  برسمیت شناخت. قراردادهای همکاری اقتصادی و نظامی و فرهنگی میان دو دولت به امضا رسید. اتحادشووی یگانه کشوربود که با دفاع جانانه و بی مانند درجنگ دوم جهانی  فاشیزم هیتلری  را به شکست مواجه ساخته و جهان را از زیر یوغ سلطه فاشیزم برای ابد نجات داد. بعد ازختم جنگ دوم جهانی ۱ بر۶ حصه کره زمین را کشورهای سوسیالیستی تشکیل داد، که به مثابه  دژ استوار ومتین دردفاع از ستم کشان ، تهی دستان استثمارشونده گان که زیریوغ ستم استعماری کشورهای غربی قرار داشتند ، تبارز کرد. بر بنیاد این رویکردها بود،که جنبش های استقلال طلبانه و آزدیخوهانه ملی و دموکراتیک  و ضد اپارتاید و تبعیض نژادی در کشورهای اسیا ، افریقا امریکا لاتین بوجود آمد  . اما امپریالیزم جهانی که ساحه نفوذ استعماری  و استثماری خود را هر روز درجهان تنگ تر میدید تصامیمی  زشت را علیه رشد کشورهای سوسیالیستی در راس اتحاد جماهیرشوری اتخاذ نمود .به این رو، تحریم های اقتصادی و مداخلات مستقیم  درمسایل داخلی اتحاد شوروی و سایرکشورهای سوسیالیستی ازجمله دراروپایی شرقی وبراه اندازی « ۶۵ » کودتا درکشورها با براندازی حکومت های مردمی به تدریج  زمینه را برای فروپاشی اتحادشوروی مهیا  و بعد از ۱۹۹۱ ترسایی  دولت شورها تخریب گردید. با ازبین رفتن اتحاد شوروی تراژیدی بزرگی درجهان بویژه در افغانستان وشرق میانه بوجود آمد با یک قطبی شدن جهان ، امپریالیزم جهانی در راس امریکا و شرکایش درجهان دست باز  وخود را یکه تازمیدان یافتند، هرآنچه درمقابل حریف های قبلی خود توانستند نمودند. از آنجمله  با تجاوزهای مستقیم  وغیرمستقیم به بهانه مختلفی به کشورهای عراق لیبیا، سوریه ، یوگوسلاویا، افغانستان و اوکرایین لشکر کشی نظامی نموده، که میلیون ها انسان های این سرزمین آواره و به قتل رسیدند واین غایله هنوزهم ادامه دارد!

شعار نابودی تروریزم نه تنها در حرف باقی مانده، بلکه دوبرابررشد و تکامل نموده و ده ها گروه  های خُرد و بزرگ به کمک امریکا ، انگلیس واسراییل به مانند: القاعده، طالبان، جبهه النصر بوکو حرام و داعش  تشکیل و رشد وگسترش یافته، که هنوزهم  برای سرکوب نیروهای دموکراتیک  دراین کشورها فعال می باشند.

 اتحادشوروی بعد از ۴۰ سال جنگ سرد با امریکا  ازدرون پاشید ،اما دستاوردها وارزش های معنوی و مادی که  درطول عمرخود برشالوده یی آموزه های انقلاب اکتوبربدست آورده بود ، هنوزهم برای نیروهای چپ که گرایشات طبقاتی دارند، دراذهان شان باقی و دارای اهمیت بزرگ تاریخی دارد. با درنظرداشت ایده های مثبت و منفی و طرفدارن و مخالفین انقلاب اکتوبر، همه بالای یک مولفه کلی و با ارزش معتقد هستند، که انقلاب اکتوبر نه تنها تحول عظیم را در سرتا سر روسیه بلکه در تمام جهان بوجود آورد،  که هفتاد وچهارسال عمر کرد وتا ایدون که بیست  وشش سال از تخریب آن می گذرد، پس لرزه های آن محسوس است.

طوریکه کانت در مورد انقلاب فرانسه گفته بود: «  چنین پدیده یی در تاریخ بشرهرگز فراموش نه خواهد شد.. اگرچه انقلاب شکست خورد ، اما پیشگویی فلسفی آن قدر خود را از دست نداده است. زیرا این رخداد اهمیت زیادی دارد، با منافع بشریت پیوند دارد و نفوذ آن درهمه نقاط جهان آنقدر زیاد است که درشرایط مطلوب برای بازگشت به تلاش هایی ازاین نوع، به حافظه مردم باز می گردد.»

 انقلاب اکتوبر بخاطر رنج های بیکران طبقه کارگر و ایجاد جامع بدون طبقه  وعاری از استعمار بربنیاد عدالت اجتماعی و آزادی و برابری ولغو کارمزدی به پیروزی رسید. شوربختانه نسبت اشتباه ها تیوریکی وخودخواهی وقدرت طلبی ان مولفه ها به چالش کشانیده شد. تجارب پیروزی انقلاب اکتوبر الی شکست و فروپاشی اتحاد شوروی ما رامی آموزند: تمام احزب  دموکراتیک چپ  و سازمان ها وگروه ها وجنبش های عدالتخوهانه اجتماعی ، برای آرزوی کسب قدرت باید چونان مبارزه طولانی و موثر را درمیان مردم انجام دهد که با پشتبانی و انتخاب آنها به قله های پیروزی نایل آیند. هیج نهاد نه باید تنها به فکر رسیدن  قدرت و کسب امتیازهای مادی و معنوی گروهی خود باشد . بلکه هرنوع موفقیت را بخاطر جلب اعتماد  مردم  بر بنیاد رهبری جمعی غرض ازبین بردن فقر ، ستم ،استثمار و تامین عدالت اجتماعی  و « دموکراسی»  واقعی بکار ببرند، تا روابط و مناسبات  دموکراتیک  جمعی ،ـ زادی وبرابری عادلانه را تضمین نماید./ اکتوبر ۲۰۱۷

 

رویکردها:

ـ تاریخ انقلاب روسیه، لیون تروتسکی

ـ جان ریدی ،« ده روزیکه جهان را لرزاند »

ـ آثار منتخب لینن جلداول، قسمت دوم

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۷ـ ۰۷۱۱