پنچشنبه  ۲ نوامبر سال روان ترسایی به دعوت خانم تریزا می ، نخست وزیر دولت بریتانیا از صدمین سال صدور « اعلامیه بلفور » در لندن تجلیل به عمل آمد. دولت و خلق فلسطین ناخرسندی و نفرت خود را در برابر این اقدام ابراز؛ و آنرا توهین به مردم فلسطین خواندند. رامی حمدالله ، نخست وزیر دولت وحدت ملی فلسطین از دولت بریتانیا خواست  تا اینکشور به خاطر ظلم و ستم تاریخی که برطبق اعلامیه بالفور درحق ملت فلسطین روا داشته ، عذرخواهی کند و مسوولیت این ظلم را هم بپذیرد. جرمی کوربین  رهبر حزب کارگر انگلستان از شرکت در این « جشن » خودداری، و به همین دلیل مورد خشم و ناسزاگویی صهیونیست ها  و دولت قرارگرفت. البته شماری از کشورهای و نیروهای ترقی خواه جهان  نیز دربرابر این تصمیم دولت بریتانیا اعتراض، و جانبداری شانرا ازمردم تحت ستم و اشغال فلسطین و تامین صلح عادلانه درمنطقه ابراز داشتند. بدین مناسبت توجه نمایید به مقاله زیر درباره این اعلامیه و اثرات درد بار آن بر مردم فلسطین . بامـداد 

 

آنچه در تاریخ فلسطین به اعلامیه بالفور مشهور شده، نامه ای است در ۱۲۱ کلمه که  جیمز آرتور بالفور ، وزیر امور خارجه وقت انگلستان در تاریخ ۲ نوامبر ۱۹۱۷،  به   ولتر دی روچیلد  یهودی متنفذ در دستگاه حاکمیت انگلستان می نویسد. او در این نامه به روچیلد اعلام می کند که براساس موافقت دولت وقت انگلستان، این کشور خود را در قبال تشکیل وطن قومی یهود در سرزمین فلسطین متعهد می داند.

 فضای جامعه بین المللی در سال ۱۹۱۷ ترسایی

سال ۱۹۱۷ ترسایی که نامه بالفور به روچیلد نوشته می شود در میانه جنگ جهانی اول قرار دارد. انگلستان نیز به عنوان یکی از کشورهای اروپایی درگیر این جنگ است اما در میان همین جنگ فراگیر چنین تصمیم سرنوشت سازی از سوی دولت انگلستان اتخاذ می شود. تصمیمی که تعهد و التزام سنگینی را برعهده این کشور می گذارد.

از سوی دیگر در این زمان کشورهای رقیب انگلستان در منطقه ( فرانسه مهمترین آنها است) نیز درگیر همین جنگ فراگیر هستند. یک سال قبل از این اعلامیه، در سال ۱۹۱۶ رقابت بین انگلستان و فرانسه در تقسیم منطقه و تلاش برای اضمحلال امپراتوری عثمانی آغاز شده است.  آنها در قرارداد مشهور به سایکس- پیکو، منطقه را بین خود تقسیم کرده اند.

مدتی قبل از این قرار داد انگلستان با دادن وعده استقلال به رهبران طوایف بزرگ عرب به آنها اعلام کرده است در صورتی که علیه امپراتوری عثمانی قیام کرده، این امپراتوری را سرنگون کنند، به آنها استقلال خواهد داد. از سوی دیگر جنبش ترک های جوان نیز با تحریک انگلستان از داخل امپراتوری عثمانی حرکت خود را علیه عثمانی ها آغاز کرده است.

همه اینها در حالی اتفاق می افتد که پادشاه عثمانی یک دهه قبل از آغاز جنگ جهانی اول، با درخواست تیودور هرتزل برای تاسیس یک کشور یهودی در قلمرو عثمانی در فلسطین مخالفت کرده، اجازه مهاجرت یهودیان را به فلسطین نداده است.

در حقیقت باید گفت صدوراعلامیه بالفور قدم پایانی از بخش اول طرح انگلستان برای ایجاد کشوری مجعول برای یهودیان است. طرحی که با فریب دادن فرانسه و روسیه آنها را از عرصه رقابت دور کرد و سرانجام بدون اجرای سایکس- پیکو، به ایجاد جامعه ملل و قرارداد سان ریمو در اپریل ۱۹۲۰ ترسایی انجامید. در این کنفرانس کشورهای پیروز جنگ، یعنی فرانسه، انگلستان و روسیه منطقه غرب آسیا را بین خود تقسیم کردند. انگلستان برفلسطین حاکمیت یافت و از سال ۱۹۲۲، به عنوان قیم، قیمومت فلسطین را بر عهده گرفت.  

قیمومیت؛ علیه فلسطین

از سال ۱۹۲۲ تا سال ۱۹۴۸ ترسایی بریتانیا قیمومیت فلسطین را بر عهده داشت. براساس اعلام جامعه ملل، قرار بود انگلستان، طی یک فرآیند کمتر از ۱۰ سال شرایط تاسیس یک کشور مستقل را برای فلسطینیان فراهم کند. بر همین اساس باید به مرور نهادهایی که برای اداره یک کشور مستقل لازم اند در فلسطین به وجود آیند. اما انگلیسی ها که فلسطین را با یک حاکم نظامی مستقل اداره می کردند تمامی شرایط را به نفع یهودیان به پیش بردند.

آغاز خدمات انگلستان به صهیونیستان

نخستین اقدام انگلستان پس از قیمومیت، مهاجرت دادن گروه های یهودی به فلسطین بود. به طور دوره ای و با هماهنگی انگلستان خیل عظیمی از یهودیان طی این ۲۶ سال قیمومیت به فلسطین مهاجرت کردند. به گونه ای که میزان یهودی که زیر ۱۰ درصد بود به بیش از ۲۰ درصد جمعیت رسید.

دومین خدمت انگلستان به یهودیان، سرکوب کردن فلسطینیان در مقابل یهودیان بود. انگلیسی ها در این بخش در دو مسیر عمل کردند:

الفـ عقیم گذاشتن اقدامات بین المللی فلسطینیان، در این دوره ۲۶ ساله قیمومیت هیات های مختلفی از فلسطینیان به جامعه ملل و کشورهای صاحب نفوذ رفتند تا از فاجعه ای که در حال وقوع بود خبر دهند اما انگلستان با ترفند های مختلف و ایجاد رابطه و وعده دادن به طرف های دیگر آنها را ناکام گذاشت.

بـ سرکوب فلسطینیان در داخل فلسطین. در این عرصه فلسطینیان قیام های مختلفی را ترتیب دادند و دست به اسلحه بردند اما درهر دوره انگلستان با روشی این قیام ها را سرکوب کرد. یکی از مهمترین این قیام ها، قیام شیخ عزالدین قسام بود که با مکر انگلستان سرکوب شد.

سومین خدمت انگلستان به یهودیان، این بود که به مرور پست های مهم وکلیدی و زمین ها و امکاناتی را که در اختیار داشت به یهودیان و صهیونیست ها داد. انگلستان اجازه فعالیت گروه های مسلح یهودی را در فلسطین می داد و حتا سلاح آنها را تامین می کرد اما فلسطینیان را از اعتراضات معمولی نیز منع می کرد. این فرآیند تا آخرین روز قیمومیت که چند ساعت قبل از اعلام تاسیس کشور «اسراییل» از سوی یهودی ها بود ادامه داشت. نیروهای انگلیسی که قصد ترک فلسطین را داشتند، تمامی سلاح ها، امکانات، ساختمان ها و دفاتری را که در اختیار داشتند به یهودی ها دادند و دست خالی فلسطین را ترک کردند.

جمع بندی

با نگاهی به داده های فوق که خلاصه ای بسیار فشرده و هدفمند از خدمات انگلستان به یهودیان بود می توان فهمید اولا انگلستان پدراسراییل مجعول است و اگر انگلستان نبود این رژیم به وجود نمی آمد. ثانیا اعلامیه بالفور، بخشی از یک طرح بود که از آغاز رسمی اقدامات انگلستان خبر می داد. انگلستان پس از اعلامیه بالفور به اقدامات خود برای ایجاد رژیم صهیونیستی رسمیت بخشید.

امروز که انگلستان از جشن ۱۰۰ سالگی اعلامیه بالفور سخن می گوید در حقیقت یک قرن حمایت علنی خود از فرزند نامشروع اش را جشن گرفته است و درخواست فلسطینی ها  از این نظام مکار، برای عذرخواهی و لغو آن آب در هاون کوبیدن است.

آنچه باید مورد توجه همه گان قرار گیرد این است که همین نظام فریبکار با لباس میش طی ۳ دهه گذشته خود را در قالب یک ناجی صلح معرفی کرده و با کمک امریکا  ، نقش یک صلحدوست را در عرصه فلسطین بازی می کند./تسنیم

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۷ـ ۰۴۱۱