پاشنه آشیل افغانستان

زورآزمایی خونین پاكستان ؛ و پاشنه آشیل افغانستان

 

دو نوشته تازه از : میر عبدالواحد سادات 


درین شب  و روز از واشنگتن تا بگرام  و اسلام آباد ، دهلی ، مقر ناتو در بلجیم ، عمان ، روسیه  و تهران بحث افغانستان داغ است و گویی  استراتیژی آقای ترامپ ، آتش به آفاق زده و رییس دیپلوماسی او دل ، شیر کرده و تا بگرام آمده ، که اولویت سفر کاری را به شیادان پاکستان حالی و « متحدین » ، نامتحد  شانرا « ملا » ساخته و به اسلام آباد « زهر چشم » نشان دهد و در دهلی گپ دل خود را با کسانی گوید که ستون فقرات استراتیژی شان را می سازند . در حد اعلام و در ظاهر کار سرانجام امریکا  و اروپا ، فغان همیشه گی مردم ما را تکرار می نمایند که همین پاکستان لعنتی مرکز و حامی شرارت پیشه گان تروریست می باشد . ( تخم دیگر بکف آریم و بکاریم زنو ـــ زآنچه کشتیم  ز خجلت نتوان کرد درو ) 
از بوالعجبی های روزگار که دستگاه دیپلوماسی ما از درک آنچه می گذرد ، عاجز اند و بسیار تعجب آور بود که در روز تدویر جلسه چهار جانبه مسقط ( عمان ) که با حملات خونین پاکستان همزمان گردید ، وزیر خارجه ما در بدخشان مصروف کمپاین تنظیمی بود .
در افغانستان یک وجه مشترک از دولت و تا ناراضیان و مخالفان مسلح بسیار برجسته است که ، هر کدام بحساب مدعی العموم اجانب ( امریکا ، روسیه ، ایران ، پاکستان ، هند ، سعودی و ... ) گلو پاره مینمایند و همچنان تصور عام این است خارجیان حلال تمام مشکلات ما است و گویی ترامپ ، معجزه خواهد کرد إ 
متاسفانه بنابر فقدان حاکمیت عقل فراموش می نماییم که همین خارجیان بخاطر منافع ملی شان ، آتش جنگ را افروخته اند و هر زمانی که مصالح شان ایجاب نماید ، پوستین را چپه خواهند پوشید .
قبل از آنکه دراین منجلاب و جنگ های نیابتی و دور جدید بازیهای جیوپولوتیک قدرتهای رقیب منطقه وی و بین المللی به سقوط کشانده شوییم : 
در احوالی که مقدرات تاریخی ما در دور جدید بازی های « بزرگ » رقم می خورد ، بسیار ضروراست تا ما نیز بخود آییم و با رها نمودن یخن همدیگر ، حلقه اساسی نجات را تشخیص و به آن چنگ بزنیم و پاشنه آشیل خود را تعریف نماییم : 
که عبارت از دولت فاسد و کلیپتوکراسی است و هیچگاهی درد ما ، مداوا و زخم خونین و ناسور ما درمان نخواهد گردید تا : 
دولت مقتدر ملی ، حاکمیت قانون و قوای مسلح ملی نیرومند و غیر تنظیمی و قومی نداشته باشیم . 
موجودیت افغانستان به مثابه كشور كثیرالقومی در گرو وحدت ملی و بیداری شهروندان آن قرار دارد . مقابله با چالش ها و تهدیدات و همزمان تلاش برای ایجاد فرصت ها ، در حركت تعمیری و اتكا و اطمینان به نسل جوان كه اكثریت تا به هفتاد فیصد را تشكیل میدهند ، رسالت تاخیر ناپذیر افغانان متعهد به وطن می باشد .

 

زور آزمایی خونین پاكستان

 
حملات تروریستی در ولایات پكتیا ، غزنی ، فراه ، قندهار و تلاش بخاطر مناطق  و ولسوالی ها در مجموع كشور كه باعث تلفات زیاد ملكی و نظامی گردیده و همزمان با نشست عمان تشدید یافته است ، پیام پاكستان    بی ازرم به استراتیژی جدید امریكا می باشد كه به قیمت تباهی افغانستان ، كشتار افغانان و شهادت فرزندان فداكار وطن ، به ولی نعمتان غربی ضرب شصت نشان داده و می گویند كه پاكستان و متحدان سابق و جدید و مشوقان او آماده تصفیه حساب با امریكا می باشند و به این ساده گی و فقط با تهدید های شفاهی و طمطراق سكانداران قصر سپید ، عقب نشینی نمی نمایند . تشدید جنگ إعلام ناشده پاكستان در وجود ملیشه های آنكشور طالب ، داعش و ... صفحه خونین دیگر از كشمكش جیوپولیتیک رقبای منطقه وی و بین المللی در افغانستان است و نمایانگر آن می باشد كه دور جدید بازی های بزرگ خونبارتر خواهد بود و افغانستان كه از دوران جنگ سرد و تا اكنون ، میدان رقابت آنان است در جنگ جاری خونین و بسیار پیچیده استخباراتی و مافیایی كماكان قربانی میدهد . 
اكنون توپ در گول امریكا است تا آقای ترامپ با گوشمالی حسابی به گستاخی  پاكستان ، باید ثابت نماید كه ببركاغذی نمی باشد و به اصطلاح وطنی ما : دا  گز ، او دا میدان ! 
در غیرآن از نام مردم به اعزا نشسته باید گفت كه قاتل اصلی ما امریكا است  و افغانستان قربانی اهداف و سیاست كجدار و مریز انكشور می باشد .
در حالی كه تروریستان و شرارت پیشه گان بدون تبعیض در مجموع افغانستان از دهدادی بلخ و تا پكتیا  و از بدخشان تا قندهار ، هلمند و ... و تا قلب  آن ، كابل جان دهشت و كشتار برپا می دارند ، ما نیز كه با فقدان حاكمیت عقل مواجه می باشم ، باید به خود آییم و یخن همدیگر را  رها و متوجه دشمنانان مشترک و تاریخی هست و بود افغانستان باشیم .
دولت ناكارا ، فقدان حاكمیت قانون ، و تسلط سیستم مافیایی بر زخم های ناسور و خونین وطن نمک می پاشد. 
خوب است تا اولیایی امور بدور از ذوق زده گی ، متوجه باشند كه مقابله با مخلوق نابكار انگریز وسیاست بازان خلف الصدق انگلیس و سونامی هولناک بنیادگرایی به اصطلاح إسلامی ، فقط و فقط با اتكا بر اراده واقعی مردم ، دولت مقتدر ملی ، قوای مسلح ملی و نیرومند غیر تنظیمی و قومی و استقرارحاكمیت قانون ، ممكن میگردد .

 بامداد ـ دیدگاه ـ ۱۳/ ۱۷ـ ۰۱۱۱