واکاوی ویژه گی های جامعه روسیه تزاری در آستانه انقلاب کبیر اکتوبر
( بخش های اول و دوم )
رستمی
بخش نخست :
انقلاب اکتوبر با عظمت ترین تحول بنیادی را درعرصه اجتماعی، اقنصادی وسیاسی بعد از انقلاب کبیر فرانسه درجهان بوجود آورد. جهان را داخل روند جدید تاریخی نمود و آرمان هایش ازتیوری به عمل تحقق یافت. آرمان های هردو انقلاب، نه تنها تغیر بنیادی معنوی ومادی را درکشورهای فرانسه و روسیه وارد کرد ، بلکه ارزش هایش درسرتاسر جهان فراگیر شد. درحالی که هردو کشور دارای ویژه گی های جداگانه را از لحاظ مناسبات اقتصادی واجتماعی داشتند. دستآوردهای با ارزش علمی و آموزشی وتربیتی ان وِرد زبان همه فرهیخته گان و پژوهش گران ، ونیروهای دموکراتیک انقلابی وسایر روشنگران به مثابه مایه های تاریخی ،علمی قرار گرفته، و رهنمایی رویکرد های اهداف وطنپرستانه آنها گردید.هردو درعقب خویش نیروهای فداکار وزحمتکشِ، دهاقین و کارگران را که درقهر استبداد واستثمار ظالمانه طبقات اشراف ،اعیان ، زمین داران بزرگ وسرمایه داران صنعتی زباله و رنج می کشیدند ، قرار داشت.
شوربختانه در رساله ها ی تحلیل گران سیاسی راست وبعضی چپ های ریفورمیستی به ملاحظه میرسد که اانقلاب اکتوبر را تحریف شده وانحرافی ومحصول شرایط جنگی وکودتا م دانند . در همه انقلاب های جهانی، درپهلوی دستآوردهای سرنوشت سازتاریخی،عقب گردی ها، زشتی ها وبدی های در جریان وقوع آن وجود داشته است . ازجمله انقلاب د رفرانسه ، انگلستان وامریکا ، که از خود پیامدها وعوامل گوناگونی تاریخی داشته و باعث کشتار و عواقب وخیم غیرانسانی دراین کشورها شده است. درانگلستان کشتار بیرحمانه دهقانان وغضب زمین ها توسط طبقات اشراف سرمایه دار برای رشد جامعه سرمایداری و انقلاب امریکا که هدف، قیام مردم جلوگیری از واردات چای از هند توسط انگلیس ها که به صنعت چای امریکا ضربه وارد می نمود ودرعین حال مستعمره اش بود ، منجر به کشتار هزارن انسان واستقلال امریکا در۱۷۷۵ ترسایی شد.همچنان کشتاری بی رحمانه درجریان وبعد از پیروزی انقلاب فرانسه که هزاران انسان انقلابی و بی گناه به شمول ژاکوپنیها کارگر و دهقانان و رهبران شان ازجمله رسپیر در« گیوتین» انقلابی به قتل رسیده اند. انقلاب اکتوبر در روسیه نیز ازاین کاستی ها مبرا نبوده ، که عوامل مختلفی نظر به شرایط درسطح ملی وبین المللی داشته است !
ویژه گی های روسیه قبل از انقلاب اکتوبر
سیه از لحاظ تاریخی خصیصه بنیادی آن ، همانا آهنگ بطی رشد او بود، که ناشی ازعقب مانده گی اقتصادی بدویت اجتماعی وی ،محسوب می گردید .از سوی دیگر شرایط طبیعی گرم و سرد این سرزمین با بادهای شرق ومهاجرت های آسیایی وکشمکش ها با صحرانشینان تا پایان قرن هفده ام ادامه داشت. زنده گی بدوی ،رفت آمدها و قطع جنگلات درشمال وجنوب ، برای تامین احتیاجات مردم ،این مناطق به دشت های فراغ تبدیل شد. کشاورزی با شیوه های سطحی پیش رفت .طوریکه لیون تروتسکی درکتاب خود « تاریخ انقلاب روسیه » می نویسد: « بربرهای غرب بر ویرانه های فرهنگی روم جا خوش کردند. ودر آنجا سنگ های کهن بسیار یافتند که چون مصالح آماده یی ساختمانی به کارشان آمد،حالانکه اسلاوها در شرق هیچ میراثی دردشت آشفته یی خویش نیافتند. خلق های اروپای غربی، که مرزهای طبیعی خودرا به سرعت یافته بودند، آن خوشه های اقتصادی و فرهنگی یعنی شهرهای تجارتی را برپاکردند.جمعیت هامون شرق ، به محض رویت نخستین نشانه های ازدحام ، عمیق تر درجنگل فرو می رفت، ویا آن که بر پهنه ی دشت پراکنده می شد.»
با رشد ابتدایی کشاورزی عناصر کارکشته جسور و دهقانان غرب نشین وصنعت گران آهسته آهسته بازرگان شدند. درشرق هم عده به تجارت پرداختند، که زیادتر آنها قزاق ها ،مرزنشین و کوچ نشین ها بودند. روند تشکیل لانه های اجتماعی در غرب زودتر؛ واما در شرق بعدها این قشر بندی بوجود امد. ویکو امپراتور ایتالیا یکی از معاصران پطراول می نویسد: « تزار روس گرچه مسیحی است. اما برمردمی کند ذهن فرمان می راند.» آن ذهن « کند » هدفش « روس ها انعکاسی از اهنگ کند رشد اقتصادی، بی شکلی روابط طبقاتی، وتهی دستی تاریخی داخلی آنها وانمود شده است.»
همچنان روسیه نه تنها از لحاظ جغرافیای بلکه از لحاظ اجتماعی و تاریخی نیز در وسط اروپا و آسیا قرارداشت. از غرب هم متمایز بود و از شرق آسیایئ هم؛ ودرادوارتاریخی گاهی به غرب و گاهی به شرق نزدیک می شد. از شرق تاتارها در روند تاریخ در روسیه جای گرفتند ، تا اینکه درساختار قدرت دولتی به رهبری رسیدند. غرب برای روسیه همیشه آموزگار خشم ،خطرناک ودشمن (به مانند قرون معاصر ) بوده است.
چنانکه تروتسکی درمورد برخورد کشورهای غربی درجهان از آن جمله درامریکا میگوید: استعمارگران اروپا تاریخ را از ابتدا درامر یکا آغاز نگردند .پیشرفت کنونی اقتصاد امریکا و المان از اقتصاد انگلستان درست وبه دلیل عقب افتاده گی، رشد سرمایداری درآن دو کشور میسر شد .»
کمک های غرب وعناصر فنون و آموزش غرب بویژه آموزش نظامی و صنعتی در زمان پطراول به تقویت برده داری با شرایط طاقت فرسای سازمان بندی کار گردید؛ این امر منجر به تقویه تزاریزم وبه تعویق افتادن رشد روسیه شد.
در روسیه مذهب و دستگاهای روحانیت مانند قدرت کلیسای کاتولیک غرب دارای قدرت نبوده، بلکه به نقش نوکرما بانه یی معنوی استبداد قناعت می کرد. اسقف ها ی اعظم مانند تزار از اقتدار برخوردار بودند. در دوره پترزبورگ وابسته گی کلیسا بیشتر بود. هزاران کشیش و راهبان جزو ساختار بوروکراسی بودند ونوعی پولیس انگلی (مفت خور) به شمارمیرفتند. اسلاو پرستی رویکرد فلسفی خود را براین می دانستند که کلیسا مردم روس دموکراتیک است ، حالانکه ساختار آن مانند بوروکراسی المانی ها بوده که توسط پطر کبیر بالای مردم روسیه تحمیل میشد. مارکس دراین مورد چنین گفته است:« کله پوک های المانی به همین سان گناه خودکامکی فردریک دوم را به گردن فرانسوی های می انداختند. توگویی برده گان عقب مانده برای تربیت خود همواره نیازمند برده گان متمدن نبودند. »
شهرها ی قدیم روسیه همه بازرگانی ، اداری ونظامی بودند ، درنهایت مراکز مصرفی محسوب میشدند، نه مراکز تولیدی. وابسته گی بیشتر بازرگانان به تجارت وصنعت روستای باعث گردید، که مانند غرب به صنعتگران و بوروژوازی بزرگ تبدیل شوند.
پانزده سال قبل از انقلاب کبیر فرانسه، جنبشی موسوم به « شور ش گاپوچف » که دهقانان قزاقی و رعیاتهای اورال درآن شرکت د اشتند صورت گرفت . که منجر به تقویت استبداد بوروکراتیک به حفظ منافع اشراف گردید.
در زمان پطرکبیر بود، که اروپایی شدن روسیه آغاز شد، و درسال ۱۸۲۵ قیام دکابریست برای تامین نفوذ سیاسی اشرافیت وتکامل بوروژوازی غرب صورت گرفت، که موفق به اهداف خود نشد وعمل شان خنثی شد.
در ۱۸۶۱ ترسایی بوروکراسی اشرافی با پشتبانی وتکیه برملاک های لیبرال ،اصلاحات دهقانی را به اجر درآورد. تاریخ صنعت روسیه گواهی میدهد ، که صنعت دیرمانده روس روند تکاملی کشورهای پیشرفته را تکرار نکرد ؛ بلکه خود را در آن مسیر اعیار ساحت.توانست که عقب مانی های خود را جبران کند. درمیان انقلاب اول در ۱۹۰۵ ترسایی و جنگ، تولید صنعتی درروسیه تقریباً دوبرابر شده بود.
درامد سالانه ملی روسیه نسبت به سرآمد ملی در ایالت متحده ۸ تا ۱۰ بار کمتربود. برای اینکه چهار پنجم از نفوس روسیه متکی به کشاورزی بود، درحالیکه در ایالت متحده دربرابر هر یک کشاورز دونیم نفر درصنایع کار می کردند. در آستانه جنگ اول جهانی : در ازای هرصد کیلومتر مربع از زمین، روسیه۰.4 کیلومتر، المان ۱۱.۷ ، اتریش ومجارستان ۷ کیلومتر راه آهن داشتند.
سطح رشد اقتصادی دهقانان به پیمانه قرن هفدهم قرارداشت، وصنعت روس ها در ساخت فنی وسرمایداری خود درسطح کشورهای انکشاف یافته ودر برخی جهات از این کشورها جلوتر بود. طوریکه لیون تروتسکی درتاریخ انقلاب روسیه چنین تحریر داشته است:« کارخانه های کوچک ، یعنی کارخانه های با کمتر از صد کارگر درامریکا در سال ۱۹۱۴ ترسایی ، ۳۵ درصد از کل کارگران صنعتی را دراستخدام داشتند، اما در روسیه این رقم فقط ۱۷.۸ درصد بود. تعداد نسبی کارخانه های که بین ۱۰۰ تا ۱۰۰۰ کارگر را دراسخدام داشتند، درهردوکشور تقریبأ یک سان بود. اما کارخانه های غول پیکر ،هریک یا بیش از ۱۰۰۰ کارگر، درایالت متحده۷ و۸ درصد و درروسیه ۴۱ و۴۰ درصد از کارگران را دراستخدام داشتند! درمهم ترین نواحی صنعتی نسبت اخیر حتا بالاتر هم بود: درناحیه یی پتروگراد۴۴.۴ درصد، درناحیه یی مسکو ۵۷ و ۳۵ درصد. هنگام مقایسه یی صنعت روسیه با صنعت بریتانیا با المان به نتایج مشابه می رسیم. این واقعیت که نخستین بار درسال ۱۹۰۸ ترسایی به وسیله ی مولف کتاب حاضر به اثبات رسید با مفهوم عوامانه عقب افتاده گی اقتصادی روسیه جور درنمی آید. اما آن عقب افتاده گی را نفی نمی کند، بلکه به طور دیالکتیکی تکمیل اش می سازد.»
در روسیه سرمایه صنعتی با سرمایه بانکی بسیار زود رشد نموده بود. با منابع مالی غرب یکی بود، فرمانبردار بازار های پولی اروپایی غربی بود؛ صنایع سنگین وسبک روسیه مانند فلزات ، ذغال سنگ ، نفت همه زیرسلطه سرمایه های مالی خارجی قرارداشتند،خارجی ها درمجموع چهل درصد سرمایه موجود روسیه را دراختیار داشتند، کنترول سهام بانک ها، تاسیسات و کارخانه های روسی درخارج روسیه وجود داشت.
نکته مهم اینست که تمام مسوولین وصاحبان موسسات صنعتی، بانکداری وحمل ونقل خارجی بودند که مفاد بیشتری را به جیب های خود می زدند.طبقه کارگر روسیه درشهرهای برزگ صنعتی و بویژه در پتروگراد فعالیت داشتند، درمناطق دیگر مانند اورال اکثریت نیمه کارگر و دهقانان بودند ، پیوستن نیروهای تازه نفس از روستا ها به صفوف کارگران در رشد کمی کارگران می افزود.
لیون تروتسکی در کتاب خود بنام « تاریخ انقلاب روسیه » درمورد وضع دهاقین و زمیندارن چنین می نویسد:« تمدن بشری دهقان را حیوان بارکش خود کرده است. بوروژوازی درنهایت امر فقط شکل بار را تغیر داده است». دهقانان نقشی مهم را درانقلابات جهانی بازی کرده اند ودر روند تاریخ مستور مانده است. طوری که مارکس درسال ۱۸۴۸ ترسایی نوشت :« بورژوازی فرانسه کارخود را با آزاد سازی دهقان ها آغاز کرد .وانگاه به کمک دهقان ها اروپا را فتح کرد. بوروژوازی پروس چنان از برق منافع تنگ نظرانه وفوری خود کور شده بود که حتا این متحد را هم ازدست داد و او را به حربه یی دردست ضد انقلاب فیودالی تبدیل کرد.»
دهقانان روسیه ضد اشراف بودند، آنها مطابق گفته ماوکیالی « درجمهوری که اشراف باشد جمهوری نیست» عقیده خود را آشکار میساختند. در روسیه در زمانی شرایط انقلابی نقش بزرگی را کارگران وسربازان شهر پتروگراد ومسکو ایفا نمودند ؛که در جنبش دهقانی مراکز عقب مانده زراعتی ومنطقه میانی ولگا را نام برد. اشراف مالک برزمین ماهیت انگلی داشت ، لایه های دهقانی هنوزاز مراحل ابتدایی خود نه گذشته بودند و فقر روستایی هرچه بشتر مسلط بود. اما بعد از روند انقلابی ۱۹۰۵ ترسایی بر اساس تلاش احزاب درمسیر سیاسی قرار گرفتند. در آستانه انقلاب اول تمام زمین های قابل کشت درروسیه درحدود ۲۸۰ میلیون دسیاتین (هر دسیاتین برابراست با ۲.7 جریب فرنگی وهرجریب فرنگی برابراست با ۴۰۴۷ متر مربع) برآورد می شد. قطعات اشتراک در حدود ۱۴۰ میلیون دسیاتین را دربر می گرفت. زمین های سلطنتی در حدود پنج میلیون دسیاتین بود. زمین های کلیسا وراهبان خانه ها، در حدود دو نیم میلیون . ازمیان زمین های خصوصی ، ۷۰ میلیون دسیاتین متعلق بود به ۳۰ هزار زمین داربزرگ که هریک بیش از۵۰ دسیاتین زمین داشتند. این ۷۰ میلیون دسیاتینن زمینی بودکه به ۱۰ میلیون خانواده دهقان تعلق می گرفت . دهقانان روسیه اروپای ۲۷ میلیون دسیاتین زمین در حدود ۶۰ درصد از کل زمین های خصوصی از ملاکان را اجارکرده بودند. وسالانه مبلغ ۴۰۰ میلیون روبل به آنها می پرداختند و پس از انقلاب فبروری مبارزه شدید علیه این معامله کمرشکن آغازشد ، به عنصر اصلی خواست جنبش دهقانی تبدیل گردید. درمحموع درسرتاسر روسیه ۶۰۰۰۰۰ خانوار روستایی وجود داشت که هریک تا ۵۰ دسیاتین زمین درملکیت خود داشتند. این وضع تاثیرانگیز امار اراضی در روسیه خود نمایانگر سیاست غیرعادلانه وبرمبنای منافع طبقاتی اعیار شده بود ،می باشد، که باید علیه آن قیام صورت می گرفت. همچنان در روسیه دربحبوبه انقلاب اکتوبردرسال۱۹۱۷ ترسایی کوپراتیف های دهقانی فعال بود،که ۱۲ میلیون عضو داشت.
در روسیه آنزمان دیکتاتوری فردی خانواده تزارکه مدافع گر اشراف وزمیداران بزرگ وسرمایداران صنعتی ، که قدرت را انحصار کرده بود، وجود داشت. روسیه نسبت به اروپا عقب مانده بود؛بانهم کارخانه جات صنعتی که دران هزارها کارگر مشغول تولید بود، فعال و به اختیار مالکیت خصوصی افراد قرار داشت. شیوه و مناسبات خصوص سرمایداری بالای وسائل تولید حاکم بود .روسیه در دردازنای تاریخ با کشورهای فرانسه ، انگلستان ، المان وغیره که دارای کشورهای استعماری درجهان بودند، در رقابت منطقه وی و جهانی قرار داشت . جنگ های برای غضب سرزمین های همسایه و کشورهای عقب مانده میان هم صف آرایی کرده اندد، که اخرین جنگ پیش از انقلاب ۱۹۰۵ و اکتوبر با جاپان بود، که تاثیر منفی بالای وضع اقتصادی سیاسی واردکرده بود،مردم ازاین وضع ناراض خسته شده بودند. بعداز انقلاب ۱۹۰۵ ترسایی جنگ اول جهانی میان ابر قدرتها برای تقسیم جهان آغاز شد که روسیه جز و متفقین علیه المان وهم پیماناش برای دفاع از سلاوهای صربستان، داخل جنگ شد.جنگ این پدیده شوم وتباه کن بالای سرنوشت مردم و بالخصوص بالای دهقانان ، کارگران و سایر زحمتکشان تاثیرمنفی وارد ساخت؛ برعلاوه مناسبات غیرعادلانه اشراف زمین دار وسرمایه داران بزرگ که طرفدار ادامه جنگ و انحصار قدرت را دراختیار داشتند، دهاقین و کارگران را با مزد ناچیزبهر ه کشی می نمودند، که عامل نارضایتی بیشتر مردم شده بود. به این رو، روسیه پیش از آغاز جنگ کاملا طبقاتی و اشرافی بود، دهقانان و کارگران وسایر زحمتکشان از دست شرایط ناسالم رنج بیکران میبردند؛ و در زنده گی فلاکتباری قرار داشتند. لایه های مختلفی اقشارفوقانی جامعه که اشراف بودند، از زندگی مرفه وعالی برخوردار بودند.تشدید تضادهای طبقاتی جامعه و نارضایتی مردم یکجا باشرایط طاقت فرسایی جنگ که سربازان را متنفر و رنج میداد، وضع را انقلابی ساخته بود ،که در آرزوی تغییرات بنیادی بودند . مبارزه طبقاتی بنابرشرایط اختناق آور با تسلط دیکتاتورانه تزار روس هرچه بیشتر درمیان کارگران و دهقانان شدت روز افزون خود را می گرفت. بلشویک ها درمیان توده ها برای بدست آوردن حقوق عدالت خواهانه وارتقای سطح شعورسیاسی آنها اندیشه های مترقی وانقلابی را توضیح و ترویج می نمودند، درهمه جا درحال پیشروی برای سرنگونی سلطنت واحراز قدرت بودند.
روسیه دراغاز قرن بیستم صدو پنچاه میلیون نفوس داشت که ازجمله سه میلیون آن در پتروگراد ومسکو زنده گی می کردند و درحالیکه در انگلستان درقرن هفدهم ، وفرانسه درقرن هجدهم ، طبقه کارگر به مفهوم امروزی نداشتند. برعکس در۱۹۰۵ ترسایی روسیه درهمه رشته های کار درشهر و روستاها به تعداد ده میلیون تن کارگر داشت ، که با اعضای خانواده آنها به بیست و پنج میلیون میرسید. یعنی بیش از جمعیت فرانسه در زمانی انقلاب کبیربوده است. جان رید درکتاب خود بنام « ده روزی که جهان را لرزاند » درمورد خصائص مردم روسیه و کارگران اقتباس ازنطریه ویلیام انگلش والینگ مینویسد: « اکثر کارگران روسی می توانند بخوانند وبنویسند. کشورطی سال های بسیار درحال انچنان غلیان شدیدی است که در روند مبارزه آنها نه فقط نماینده گان پیشرو طبقه آنها بلکه همچنین عناصر انقلابی بسیار از اقشار تحصیل کرده جامعه قرار گرفتند که با اندیشه های سیاسی و اجتماعی رستاخیز روسیه به کارگران روح دمیده بود.»
هرانچه گفته آمدیم این پدیده ها ویژه گی ها ی تاریخی پیش از انقلاب ۱۹۰۵ و ۱۹۱۷ ترسایی درکشور روسیه وجود داشت، که در آن هسته های دانش انقلابی شکل گرفت و برای حل تضادهای طبقاتی وسرنگونی مناسبات مالکیت خصوصی وتسلط زمینداران بزر گ اشراف اعیان گردید. و روسیه داخل مراحل نوین تاریخی برشالوده مناسبات اقتصادی و اجتماعی نوین که مالکیت خصوصی به مالکیت اجتماعی به رهبری طبقه کارگران و دهقانان تعلق گرفت شد.
واکاوی ویژه گی های جامعه روسیه تزاری درآستانه انقلاب اکتوبر
( بخش دوم )
رستمی
جستارهای انقلابی :
رویدادهای انقلابی سال ۱۹۰۵ ترسایی مقدمه ایی بود برای دو انقلاب فبروری و اکتوبر سال ۱۹۱۷ که دراین روند همه نیروهای دموکراتیک و انقلابی اشتراک فعال داشتند. جنگ میان روسیه و جاپان پایه های سلطنت تزار را ضعیف ومتزلزل ساخته بود، بورژوازی لیبرال برای کسب قدرت از جنبش توده یی که بوجود آمده بود، پشتبانی ، وبه مثابه هرم فشاربرضد دستگاهی سلطنت استفاده می کرد ، کارگران با ایجاد شوراهای کارگر ی که برای نخستین باردر آنزمان بوجود آمد ه بود، متشکل شدند. قیام های دهقانی به تدریج برای تصرف زمین در سراسر روسیه اوج گرفت. حتا دراین قیام ها دهقانانی بخشی از انقلابیون که درارتش سرباز بودند، برضد سلطنت ازانقلاب پشتبانی می کردند. دستگاهی تزاریزم با خواست زمان یکجا با بورژوازی از لحاظ اقتصادی رشد یافته بود ، تضادهای تاریخی حادتر می شد؛ در این شرایط تنها طبقه کارگر جوان بود، که بادرک رسالت تاریخی ، تحت رهبری حزب سوسیال دمکراتیک با جلب توده های وسیع کارگران و دهقانان پرچم مبارزه انقلابی را به دست گرفت، و خود را آماده هرنوع پیکارانقلابی نمود ، درهمین زمان بود که رشد صفوف کارگران مساعد و سیر صعودی گرفت.
از آنجایی که هرانقلابی که درجامعه صورت می گیرد مایه های پیروزی آن قبلاً طرح ریزی شده و دینامیزم وقایع انقلابی بوسیله فعالیت های توده ایی که پیش تر در روان طبقاتی مردم نسج و پرورش و شکل می یابد، تعلق می گیرد.
تحول و تغییرات انقلابی بعد از پیروزی نخستین انقلاب ۱۹۰۵ ترسایی با تشکیل سلطنت مشروطه و ایجاد شوراها ی کارگری دردوران مدرنیته در روسیه بوجود آمد. آغازگر این تغییر رویداد تاریخی روز یکشنبه ۹ جون ۱۹۰۵ ترسایی در پترزبورگ بود، که به روی جمعیت بزرگی کارگران و دهقانان وسایر اقشار مردم که برای شکایت از وضع زنده گی خویش وستم گری های عاملین تزار درنزدیکی کاخ سلطنتی راهپیمایی مسالمت آمیز می کردند، به فرمان نیکلای دوم پادشاهی روسیه بوسیله گارد سلطنتی به سوی شان شلیک گردید ،که هزار تن کشته و دوهزار تن زخمی شدند، این حادثه علتی بود، برای ازبین بردن دیکتاتوری تزار وتامین مناسبات عادلانه اجتماعی به نفع کارگران ودهقانان که با پیروزی انقلاب کبیراکتوبر « نظر به تقویم گذشته نومبر» ۱۹۱۷ شروع کردید. چنانکه لینن گفت : « این آغاز انقلاب در روسیه است».
مبارزه بی امان و سرسخت و پیگیر طبفه کارگر و دهقانان بی زمین و سایر زحمتکشان روسیه تحت رهبری بلشویک ها در راس ولادیمیر ایلیچ لینن ، برای ایجاد جامعه دموکراتیک و سوسیالیستی نقطه عطف تاریخی درروند مبارزه مردم این سرزمین می باشد؛ که در وضع ترور و اختناق ازعمال دولت مستبد آموخته بودند، تا راه خود را هویدا سازند ، و آموزش انقلابی را که در این روند درمکتب خود که مولود نظام سرمایداری بود، با برپایی محافل مخفی ،اعتصاب ها، تظاهرات خیابانی برعلاوه ممنوعیت از جانب دولت گسترش ودر عمل تحقق بخشیدند. بسیج کارگران در واحد های عظیم تولیدی، به شمول طبقه کارگر جوان و تازه نفس زمینه آن موثر شد، تا در اعتصاب های سیاسی که دراروپایی غربی نادر بود ، در روسیه به رویکرد بنیادی مبارزه تبدیل شود. رشد متواتر وسرسام آورطبقه کارگر درسال ۱۹۰۵ از لحاظ کمیت وکیفت ارتقا نمود. چنانکه درسال ۱۹۰۴ ترسایی برای نخستین بار دراعتصاب کارگران، علیه جنگ روسیه و جاپان تنها 25 هزار کارگر، اشتراک ورزیده بودند؛ سپس درسال ۱۹۰۵ ترسایی در اعتصابهای سیاسی و اقتصادی درمحموع ۲۸۶۳۰۰۰ تن توده های مردم سهم داشتند، که رقمی بالای نسبت به سال ۱۹۰۴ را نشان میدهد، این تغییر براساس تشکیل شوراها که به وسیله انقلاب اول ایجادشده بود ، میباشد. با رونق بیش تر رشد صنعت از سال ۱۹۱۰ الی ۱۹۱۵ ترسایی روند جدیدی در اعتصاب های سیاسی از لحاظ کمیت وکیفت تغییر بوجود می آمد ،که درقیام فبروری سال ۱۹۰۷، با اشتراک بیشتری سربازان ، کارگران ودهقانان به اوج نهایی خود رسیده بود. همچنان راهپیمایی کارگران به کاخ زمستانی درنهم جون ۱۹۱۶ گسترده ترین اعتصاب ، نسبت به سالهای قبل محسوب میشد ، که با خشونت وخشم پولیس تزاری همراه بود. در دوماه اول ۱۹۱۷، ۵۷۵ هزار کارگر در اعتصاب های سیاسی درپایتخت اشتراک داشتند. برعلاوه چالش های وحمله های پولیس ، بازهم دراستانه نهم جون ۱۹۱۷ ، ۱۵۰ هزارکارگر در پایتخت در سالگرد « یکشنبه خونین» دست به اعتصاب زدند.
حوادث دوهمین انقلاب در فبروری ۱۹۱۷
انقلاب کبیر اکتوبر از ۲۳ فبروری یا فبروری سال ۱۹۱۷ (به تقویم آن زمان که ۱۳ روز با تقویم بسیاری کشورهای دیگر فرق داشت) درواقع آنروز مصادف با هشت مارچ روز جهانی زنان بود، آغاز یافت. دراین روز هزاران زن کارگر و خانه نشین در پتروگراد نسبت قحطی مواد خوراکه به خیابان ها سرازیر شده بودند، روز بعد کارگران معترض می خواستند داخل کارخانه پوتیلوف شوند، از جانب کارفرمایان مانع ورود شان به کارخانه شد، این عمل باعث تداوم اعتراضات خیابانی گردید. برعلاوه اینکه بلشویک ها آماده گی قبلی داشتند، با آنهم انقلاب به طوری خودجوش آغاز و دامنه آن گسترش یافت، ومردم خواستار برکناری تزار وختم جنگ شدند. در روز سوم دراین تظاهرات تعدادی چند صد نفر به قتل رسیدند، در مدت یک هفته در پتروگراد ۱۷۰ هزار نفر سربازن با شورشیان پیوستند. نیکلای دوم تزار روسیه نسبت فشار و اعتراض های توده های وسیع اعم ازکارگران ودهقانان دستور لغو مجلس روسیه را صادر کرد، اما اعضای آن متفرق نشدند. .درپی قیام های توده یی مردم ، نیکلای دوم از سلطنت استعفا داد و سپس در۱۵ مارچ ۱۹۱۷ ترسایی حکومت موقت به رهبری الکساندر کرنسکی بوجود آمد. شمار قربانیان انقلاب در پتروگراد به ۱۴۴۳ تن کشته و زخمی رسیده بود ،ازجمله ۸۶۹ تن آنها سرباز ۶۰ تن دیگر افسران بودند.این انقلاب نتیجه بود از تلافی ستم و آزار و رنج ومشقتی که توده های کشور روسیه درطول قرون واعصاردیده بودند. سپس مبارزه پیگیر وسلحشورانه کارگران ودهقانان ادامه یافت و هر روزبیشتر جزوتامها وسایر اعضای گروه های ارتش با آنها هم دست می شدند.درماه اکتوبر سوسیال دموکراتها روز به روزه قیام رارهبری میکردند، مقالات واعلامیه ها را به نشر میرساندند. نخستین اعلامیه بتاریخ 26 فبروری خطاب به ارتش ازجانب بلشویک ها به نشر رسید ودرمیان ارتش وتمام نواحی توزیع شد.لئون تروتسکی مینویسد:« زینورنف ، یکی از رهبران آن سازمان ، می گفت: آهنگ حوادث انقلابی چنان بود که حتا شعارهای ما به گردش هم نمی رسید. تا نامه های ما درمیان شان رخنه کند،نیروهای نظامی خود به مردم پیوسته بودند و افکار کارگران برهمه ارتش تاثیر گذاشته بود» .
در ۲۷ فبروری فعالین کمیته صنایع جنگی با توافق نماینده گان سوسیالیست در دومای دولتی تصمیم به ایجاد شورای کارگران و سربازان گرفتند. همزمان با انتخاب ۱۲۰۰ نماینده نظامیان که به ۳۰۰۰ نفر افزایش یافت شورای شهر پترگراد تشکیل شد.
انقلاب ۱۹۰۵ زمینه را برای تغییرات بنیادی وپیروزی انقلاب فبروری ۱۹۱۷ ترسایی مساعد ساخت؛ برای اینکه وعده که نیکلای دوم به مردم به خاطر تغییر وضع سیاسی واقتصادی به زحمتکشان داده بود عملی نشد.هم زمان با انزجارو تنفر مردم ازجنگ که باعث سقوط اقتصاد وتلفات انسانی گشته بود، ازبین رفت . روسیه پیش ازآغاز جنگ بزرگ ترین صادرکنند ه غلات درجهان محسوب می شد. اما بعد ازجنگ وضع دگرگون شد در حدود ۱۶ میلیون نفر به ارتش پیوستند. کسانی که به ارتش می رفتند جوانان کارگر بود که شغل خود را رها می کردند و به جنگ می رفتند و قسمتی زیاد از تولیدات صرف نیروهای نظامی می شد. انقلاب فبروری نتیجه نارضایتی مردم ازتزار ، اشراف ونخبه گان ، قحطی و فشار جنگ برتهی دستان بود.
بعداز تشکیل حکومت موقت منشویک ها می خواستند که انقلاب را به انحراف بکشانند ، جفای بزرگی را علیه کارگران که خواستارانتقال قدرت به شورهای کارگران و دهقانان و سربازن بودند، مرتکب شدند ، با دسایس وعمال خاینانه نمی خواستند، که انقلاب به رهبری طبقه کارگر و دهقانان به پیروزی نهای خود برسد؛ انها می خواستند سازش با بورژوازی به حاکمیت خود ادامه بدهند . بنابراین توطیه ها ودسایس نیروهای ارتجاعی سازشگر،باتعقیب وپیگرد ومحفی شدن رهبران بلشویک ها به شمول لینن دوباره در روند انقلاب ازترس ارتجاعین ، توسط حکومت موقت ادامه یافت، که این عمال باعث تاخیر روند پیروزی انقلاب می شد . اپورتونیزم و محافظه کاران بمانند: سوسیال رولوسیوونرها ، سازش کاران، دفاع طلبان سلطنت تزار، اکتبریست ها، وحزب لیبرالها بنام کادتها،چنانکه در سپتامبر ۱۹۱۷ ترسای کرنسکی وسوسیالیست های معتدل برعلاوه خواست اکثریت توده های مردم توانستند، تا با سهم گیری طبقات ثروت مند حکومتی ایتلافی را ایجاد نمایند. وحکومت دوگانه زیر رهبری کرنسکی و شورای کارگران ودهقانا ن بوجود آمد. این امر زمینه تضعیف اعتماد منشویک ها وسوسیالیست ها را درمیان مردم سرعت بخشید ه و برای ابد ازدست دادند . عمال را که نیروهای چپ میانه و راست ودموکرات ها بورژوازی لیبرال برای تاخیر روند انقلاب انجام دادند چنین میتوان برشمرد:
تسرز تلی از رهبران حزب منشویک کارگران را خلع سلاح نموده به اتفاق ژنرال پولوتسف سربازن انقلابی را آرام ساخته و حکم اعدام را برای سربازان تایید نمود.
اوکسینتیف : چند صد تن دهقان که اعضای کمیته های ارضی بودن به زندان افکند وچند روزنامه کارگران وسربازان را تعطیل کرد.
چرنوف از رهبران سوسیال رولوسیونرها، فرمان تزار را درباره انحلال سیم پارلمان فنلاند امضا کرد.
سارینکوف:با ژنرال کورنیلوف متحد شد وفقط درنتیجه شرایطی خارج از اختیار او نتوانست پتروگراد را به او تسلیم کند.
زارونی و نیکیتسن:با موافقت الکسنی وکرنسکی هزاران کارگران ، ملوان وسربازان انقلابی را زندانی کرده ونقش یک ژانرم عادی را عیه کارگران راه اهن ایفا کردند.
برعلاودر۲۵ سپتامبر ژنرال کورنیلوف برای سرکوب انقلابیون وتامین دیکتاتوری نظام به سوی پتروگراد حرکت کرد که با وی تعدادی زیاد از سرمایداران نیز همراه شد. تعدادی از وزیرا ن حکومت موقت دراین توطیه کورنیلیوف برای سرنگونی حکومت موقت کرنسکی بود، اما خود کرنسکی هیچ نوع اقدام موثر برای خنثی آن نکرد، به همین اساس مورد سوی ظن قرارداشت، اما توسط کمیته های سربازان انقلابی وبلشویک ها کورنیلیوف دستگیر و شورش سرکوب شد؛ تعدادی از افسران بلند رتبه و وزیرانی که دراین توطیه شامل بودند از وظایف شان برکنار شدند.
روزنامه های افراطی راست عبارت از:ارگانهای سلطنت طلبان از قبیل تربیون خلق متعلق به پوریسکه ویچ، روسیه نوین و کلام زنده اشکارا، قتل عام دموکراسی انقلابی را طلبیدند. شورش کورنیلیوف باعث شد، تا همه انقلابیون وگروهبندی ها با سوسیالیست های معتدل انقلابی برای دفاع ازخود متحد شوند؛ از این رو کمیته اجراییه مرکزی به تمام سازمان های دموکراتیک پیشنهاد کرد ، تا نماینده گان خود را برای کنفرانس به شکل دموکراتیک که در پتروگراد تشکیل میکردد، اعزام نمایند.
ویکتورسرژ یکی از مدافع گران انقلاب اکتوبر حوادث کسب قدرت را چنین توضیح می کند:« بعداز ماه جولای ، بیشتر رهبران فعال بورژوازی در فکر درمان این نقض وکمبود بودند. آنها در ایده یی یک دولت مقتتدر را می پروراندند. روسیه درمیان دو دیکتاتوری قرارداشت ـ دولت «کرنسکی» بیش از یک دولت موقتی وگذرا نقش دیگری را بازی نمی کرد. کودتای ناموفق «کورنیلف» که به طور نهانی به وسیله یی«کرنسکی» و «ساونکف» کمک می شد باعث بسیج تازه یی پرولتاریا گردید.»
انتخابات شهر داری های عمده درماه سپتامبر از ۷۰ درصد آرای که در ماه جون نصیب منشویک ها وسوسیالیست ها شده بود به ۱۸ درصد به نفع آنها باقی ماند. بناً بلشویک ها برعلاوه در اتحادیه ها و در بین سربازن وناویان درسراسر روسیه موافقیت های عظیمی بدست میآوردند. جان رید خبرنگارامریکای لاتین ، درکتاب خودبنام « ده روزیکه جهان را لرزاند» می نویسد:« مبارزه بین پرولتاریا وبورژوازی بین شوراها ودولت ، که در روزهای نخست مارچ آغاز شده بود، اینک به اوج خود نزدیک می شد. روسیه که بایک جهش از قرون وسطی به قرن بیستم جهیده بود، دریک نبرد حیات ومماتی به دنیای حیرت زده ، دوانقلاب ارائه داد: انقلاب سیاسی ، انقلاب اجتماعی.»!
کرنسکی رییس حکومت موقت بعد از انقلاب فبروری ۱۹۱۷، درروزهای اخیر در پارلمان میگفت:« دراین روزها مردم روسیه ومخصوصأ مردم پایتخت، دایمأ درحال وحشت بوده اند.روزی نیست که درروزنامه های بلشویک مردم دعوت به قیام نشوند.»
زنده گی روزمره مردم درماه های سپتامبر واکتوبر به تدریج بد وبدتر شده میرفت مواد عذایی به ندرت وبا قیمت گران یافت می شد،مواد تامین کننده خوار بار کمیاب تر می شد، کمبود نفت و برق دشوارتر شده می رفت، مردم با قیمت بلند شمع دریافت می کردند، اکثرأ برق نداشتند ،وشب ها را به تاریکی سپری می نمودند؛ دزد ی و رهزنی به اوج خود رسیده بود، مردم با اسلحه به اپارتمان های خویش به نوبت کشیک میدادند، جیره نان وجود داشت ؛ هفته ها سپری میشد نان برای کسی نمی رسید و مقدار شیر به کودکان تقلیل یافته بود، برای دریافت لقمه نانی ساعت ها باید مردم در قطار انتظار می کشیدند.
پس درآمد لرزه های این وقایع که درجامعه برشالودهی تضادهای طبقاتی رشد یافته بود، باعث دگرگونی بنیادی و ازبین رفتن قدرت دوگانه و ایجاد حکومت کارگران و دهقانان که از طریق انقلاب بیست چهارم وبیست پنجم اکتبر ۱۹۱۷ (مطابق تقویم جدید ۶ و۷ نوامبر)تحت رهبری بلشویک ها با رهبر خردمندانه لینن بوجود آمد، می باشد.درآستانه این قیام مسلحانه انقلابی درکاخ سمولنی، دومین کنگره شوراهای نماینده گان کارگران وسربازن تشکیل یافت. که درآن ۶۵۰ تن ازتمام سراسر روسیه به پتروگراد آمده بودند،کنگره تماتم قدرت را به شوراها اعلام داشت.حادثه بزرگی بود که ضربه بزرگی بر اندام امپریالیزم جهانی وارد نمود.این حکومت نخستین پیشنهاد صلح عادلانه و دموکراتیک را شعار آغازین خود قرارداد؛ همچنان تمام معاهدات قبل از بیست و پنجم اکتوبر را از لحاظ دیپلوماسی میان روسیه تزاری و سایر کشورها وجود داشت وبه نفع ملاک ها وسرمایه داران بود، ملغی اعلام شد، برای این امر سه ماه آتش بس اعلام کردید.
( ادامه دارد)
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۷ـ ۲۷۱۰